قدیمی ترین مدرسه علمیه ایران

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۹ توسط سبزوار2 (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «بندانگشتی|سردر مدرسه فخریه سبزوار == '''به قدمت تاریخ''' == '''مدرس...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سردر مدرسه فخریه سبزوار

به قدمت تاریخ

مدرسۀ فخریۀ سبزوار واقع در خیابان بیهق، حدفاصل چهارراه امام‌زاده و میدان دروازه‌عراق، قدیمی‌ترین مدرسۀ علمیۀ فعال کشور است که حدود ۱۱۰۰ سال قدمت دارد. به‌استناد کتیبۀ سردر ورودی مدرسه که بر آن نوشته شده است «اتمام عمارة هذه البقعة الشریفة المیمونة بالمدرسة الفخریه الخسرو الاعظم المالک الرقاب معزالدوله»، این مدرسه را معزالدولۀ دیلمی ساخته و بعدها فخرالدوله، نوۀ برادر معزالدوله، آن را تکمیل کرده است. مدرسۀ فخریه حتی از مدارس مشهور نظامیه که در قرن پنجم هجری در شهرهای بزرگ از جمله بغداد، اصفهان، مرو، هرات و ری ساخته شده‌اند، قدمت بیشتری دارد. این مدرسه به‌علت نزدیک‌ بودن به میدان دروازه‌عراق، به مدرسۀ دروازه‌عراق معروف است و به مدرسۀ کهنه نیز شهرت دارد. هنگام احداث خیابان بیهق، سردر مدرسه و ورودی آن دچار تخریب و تغییر می‌شود.

جایگاه بزرگان

مدرسۀ فخریه همواره جایگاه افراد بزرگی بوده است. شیخ طبرسی از جملۀ این افراد بود. او که ۲۵ سال در مدرسۀ فخریه تدریس می‌کرده، اثر ارزشمندش یعنی تفسیر مجمع البیان را در همین مدرسه نوشته است. از دیگر استادان برجستۀ مدرسۀ فخریه می‌توان به میرزااسدالله فاضلی و سیدمحمدرضا ابراهیم‌نژاد اشاره کرد. آیت‌الله سیدمحمدحسن علوی هم از جمله کسانی بود که به طلبه‌های این مدرسه شهریه می‌داد.

 
مدرسه فخریه سبزوار

از مراکز مبارزه

در روزهای اوج درگیری میان انقلابیان و عوامل رژیم، ممکن بود نیرو‌های شهربانی و طرف‌داران شاه به تمامی اماکن مذهبی و انقلابی تعرض کنند. روز ۱۲محرم۱۳۵۷ نیز احتمال داشت به مدرسۀ فخریه حمله کنند؛ زیرا شهربانی نیرو‌هایی اجیر کرده بود تا جو شهر را که در دست انقلابیان بود بشکنند. آن‌ها هم خیابان‌ها را به هم می‌ریختند و هرجا را که عکس آیت‌الله خمینی وجود داشت غارت می‌کردند. برای همین، عده‌ای تصمیم گرفتند از مدرسه محافظت کنند. آدینه‌علی امامی‌نیا که خود در آن حادثه بوده است می‌گوید: «روز ۱۲ محرم از همین روستاهای نزدیک سبزوار که بعضی‌هایشان شاه‌دوست بودند، با موتور و ماشین آمده بودند. از صبح گفتم که احتمال دارد به مدرسه حمله کنند. محل تجمع مردم هم که سر چهارراه امام‌زاده یحیی است، ممکن است به اینجا هم هجوم بیاورند. پیشنهاد کردم مقداری آجرپاره و موزاییک‌پاره ببریم پشت‌بام که اگر چماق‌دارها خواستند حمله کنند، بتوانیم از مدرسه دفاع کنیم.»

 
محوطه داخلی مدرسه فخریه سبزوار

بعد از انتقال سنگ و آجر، تعداد زیادی از طلبه‌ها و روحانیان نیز در پشت‌بام مستقر شدند که به‌محض حملۀ شاهی‌ها از مدرسه دفاع کنند. چماق‌دارهای شاه‌دوست مصمم بودند به مردم آسیب بزنند. یک بار که موتورسوارهایشان به‌قصد قدرت‌نمایی حرکت کردند، از ترس مردم تا نزدیک دروازه‌عراق بیشتر نیامدند. یکی از موتورسوارهای شاهی از شدت ترس، جلوی مدرسۀ فخریه زمین خورده و بی‌درنگ، بدون برداشتن موتور پا به فرار گذاشته بود. مردم هم موتور او را به آتش کشیده بودند. البته سنگ‌پرانی طلبه‌های مدرسۀ فخریه از پشت‌بام مدرسه، در ایجاد رعب و وحشت در دل شاهی‌ها بی‌تأثیر نبود. استقامت مردم، از جمله محصلان مدرسۀ فخریه، باعث شد چماق‌دارهای شاه‌دوست بعد از کمی خراب‌کاری و شکستن شیشه‌ها، فرار را بر قرار ترجیح دهند.

منبع

دایره المعارف انقلاب سبزوار