کارهای داوطلبانه
در خانوادهای مذهبی و پرجمعیت بزرگ شد. پدرش کارگر بود و در تحصیل و فعالیتهای اجتماعی مشوق دخترانش.
خانوادگی در اکثر راهپیماییهای دوران انقلاب و کارهای پشتبانی دوران جنگ، شرکت میکردند.
دوران مدرسه از دانشآموزان فعال بود و سردستهی فعالان، خواهر بزرگترش معصومه. فعالیت در انجمن اسلامی مدرسه، درگیری با دانشآموزان گروهکی و شرکت در فعالیتهای فرهنگی و مذهبی شهر کار همیشگی آنها بود.
بعد از فرمان امام برای تشکیل نهضت سوادآموزی، برای ریشهکنی بیسوادی داوطلب شد. به یکی از روستاهای آذربایجان شرقی اعزام شد و از نزدیک وضعیت زندگی روستاییان را دید. نبود امکانات بهداشتی و تحصیلی، کمترینشان بود. وقتی بهخاطر وضعیت بد راهها و عدم دسترسی به پزشک، بیماری شاگردش رو به وخامت رفت، آستینهایش را بالا زد و خودش از او پرستاری کرد. تازه فهمید راه طولانی در پیش دارد. آداب اجتماعی و فرهنگی و شرایط زندگی روستائیان، متفاوتتر از آن چیزی بود که فکرش را میکرد.
منبع
مصاحبه خانم سمیه فیضی با خانم مریم عبدالسلامی اسکندانی . نهضت سوادآموزی. از طرف دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی (شهریور ۱۳۹۴)