دست پیرمرد را بوسید
از قصهی ما
شوهر خواهرم که تا زمان شهادت آقای بهشتی محافظ ایشان بود تعریف می کرد در یکی از شهرستان ها پیرمردی جلو آمد تا به ایشان نامه ای بدهد ولی ازدحام جمعیت باعث شد در را به روی ایشان ببندند که ناگهان دست پیرمرد لای در باقی ماند. آقای بهشتی وقتی متوجه این مسئله شد در حالی که خیلی متاثر شده بود از ماشین پایین آمد و دست پیرمرد را که مجروح شده بود بوسید و به محافظان تذکر داد بیشتر مراقب مردم باشند. [۱]
- ↑ اسماعیل علوی یگانه