خاطره ی اعجوبه ی ریش خرمایی
از قصهی ما
نسخهٔ تاریخ ۱۵ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۲۰ توسط Root (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «فرمانده قرارگاه نجف پرسید: «'''جوان ریش خرمایی کیه؟»''' گفتیم: «مسئوول اطلاعات و عملیات، یه اعجوبه ایه توی کار اطلاعات.» و از او خواستم گزارش آخر رو بده. مقابل نقشه ایستاد و انگشت روی جاده ی زرباطیه به بدره گذاشت. و مفصل گفت '''که فرمانده تیپ عراقی...» ایجاد کرد)
فرمانده قرارگاه نجف پرسید: «جوان ریش خرمایی کیه؟» گفتیم: «مسئوول اطلاعات و عملیات، یه اعجوبه ایه توی کار اطلاعات.» و از او خواستم گزارش آخر رو بده. مقابل نقشه ایستاد و انگشت روی جاده ی زرباطیه به بدره گذاشت. و مفصل گفت که فرمانده تیپ عراقی کی میاد و کی می ره و حتی اینکه تا کجا اونو با سواری می آرن و بقیه ی مسیر رو تا خط با جیپ و نفربر فرماندهی. فرمانده قرارگاه باورش نمی شد که علی و بچه هاش ظرف یک ماه، خطوط سه و چهار عراق را هم شناسایی کرده باشند! راوی : سردار همدانی [۱]
- ↑ سردار همدانی