کمر درد

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۱۷ توسط Root (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «معلوم بود جنگ سختی در پیش دارند. فئودور توپچی آلمانی که همراه مجاهدین بود، به میرزا گفت: «اگر می‌توانستیم این توپ را بالای آن کوه مستقر کنیم حتماً پیروز می‌شدیم.» میرزا هم گفت: «پس چرا معطلی،‌ باید دست به‌کار شویم.» چند تا از رزمنده‌ها را جمع...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

معلوم بود جنگ سختی در پیش دارند. فئودور توپچی آلمانی که همراه مجاهدین بود، به میرزا گفت: «اگر می‌توانستیم این توپ را بالای آن کوه مستقر کنیم حتماً پیروز می‌شدیم.» میرزا هم گفت: «پس چرا معطلی،‌ باید دست به‌کار شویم.» چند تا از رزمنده‌ها را جمع کرد و با هم توپ را بالای کوه بردند. دشمن شکست سختی خورد. ولی میرزا به کمر‌دردی مبتلا شد که تا موقع شهادتش همراهش بود.