شیعیان اباعبدالله

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۱۶ توسط Root (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «سال شصت ودو بود؛ پاسگاه زید. کادر لشگر را جمع کرد تا برایشان صحبت کند. حرف کشید به مقایسه های بسیج ها و ارتشی های خودمان با نظامی های بقیه ی کشورها. مهدی گفت «درسته که بچه های ما در وفاداری و اطاعت امر با نظامی هاي بقیه ی جاها قابل مقایسه نیستند؛ '...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سال شصت ودو بود؛ پاسگاه زید. کادر لشگر را جمع کرد تا برایشان صحبت کند. حرف کشید به مقایسه های بسیج ها و ارتشی های خودمان با نظامی های بقیه ی کشورها. مهدی گفت «درسته که بچه های ما در وفاداری و اطاعت امر با نظامی هاي بقیه ی جاها قابل مقایسه نیستند؛ ولی ما باید خودمونو با شیعیان ابا عبدالله مقایسه کنیم. اون هایی که وقت نماز، دور حضرت رو می گرفتند تا نیزه ی دشمن به سینه ی خودشون بخوره و حضرت آسیب نبینه.»