بارون سوسو
«بارون سوسو» سرگذشت عجیبی دارد. او از ارمنیهای تبریزنشینی است که پابهپای حوادث «انقلاب اسلامی» حرکت کرده است. آنهم در شرایطی که ارمنیهای مقیم ایران به حرکتهای خنثی مشهورند. اما «بارون سوسو» اینچنین نبود. در اولین مرحله، او یک فردِ سادهزیست و ضداشرافی است. بهشدت قناعت میورزد و از تجملات گریزان است. از اینها که عبور کنیم، به یک روایت مهم از او میرسیم. گفته میشود در زمان مبارزات قبلاز انقلاب، او فردی بود که اعلامیههای «امام خمینی(ره)» را از تهران بهتبریز منتقل میکرد! چون ارمنی بود و کسی بهاو شک نمیکرد. یکی دیگر از اتفاقات مهم زندگی بارون سوسو، حضور در جبهههای جنگ بود. او دوستان «شهید» زیادی دارد و با بسیاری از رزمندگان رفیق بوده. یکی از روایتهای مهم در زندگی او بهعنوان «رزمنده» اینچنین است: وقتی در ماه مبارک رمضان، رزمندگان با زبان روزه مشغول کار بودند، بارون سوسو بهاحترام آنها غذا نمیخورد. او حتی لب بهآب نمیزد و منتظر بقیۀ رزمندگان میشد تا روزهشان را باز کنند! «سوسو» بهشدت خاکی و افتاده است. وقتی فردی بخواهد از او دربارۀ کارهایش سوال کند بهاو میگوید: «من در مقابل مقام شهدا و رزمندگان چیزی نیستم. سوالی دارید اگر، از آنها بپرسید». بارون بهخاطر همین رفتارها، مورد غضب نزدیکان خود قرارگرفته است. او از جامعهی ارمنی طرد شده و شرایط سختی دارد. او با دوچیز میجنگد؛ شیطان و سرطان!