مدافع حرمی که شهید سلامت شد

از قصه‌ی ما
Shfarzane3.jpg
ایـستادن پای وطن «مـرد» می‌خواهد...

تمام هدفش خدمت به مردم و نظام بود. از همان دوران جوانی تمام تلاش خود را به کار گرفت تا در یک نهاد نظامی وارد شده و برای حفظ وطن گامی بردارد اما با آمدن میهمانی ناخوانده ای به نام ویروس کرونا وظیفه خود را به عنوان یک نیروی کادر درمانی برای حفظ جان بیماران دانست و از آن سنگر به این سنگر نقل مکان کرد.

خدمت به مردم اولویتش بود

جوان که بود در تیپ مالک اشتر شهرستان آمل ورود یافت. بسیجی وار در همه جا به مردم خدمت می‌کرد و در آن دوران حضورش در گردان امام حسین(ع) گرفته تا در دفاع از مرز و خاک سوریه پیشرو بود. وقتی مدافعانی را می‌دید برای حفظ حرم اهل بیت(ع) راهی سوریه می‌شوند به آنها غبطه می‌خورد و می‌گفت: که چرا خود راهی این وادی نشود پس این بار تکاپویش را برای ورود به دفاع از حرم آل الله سوق داد تا به هدفش برسد.

گریه کردن برای رفتن به سوریه

خیرالنساء غلامی، مادر شهید در اینباره میگوید: مهدی برای رفتن به سوریه گریه می‌کرد تا به وی اجازه رفتن دهم و وقتی می‌گفتم اینجا هم خدمت است و پشت جبهه به مردم خدمت کن، می‌گفت: نه مادر دلم می خواهد به مردم سوریه کمک کنم و رفت.

یاسر فرزانه، برادر کوچک شهید در موردش گفت: زمانی که خواست به سوریه برود از رفتنش ناراضی بودم چون بهیار و دارای سه فرزند قد و نیم قد بود و به وی گفتم که راضی نیستم، گفت: بابابزرگ شهید شد و ما از خانواده شهادت هستیم. پس باید شهید دهیم. یادم هست آن سالی که داعش به مجلس حمله کرد، می‌گفت: داداش غیرتم اجازه نمی‌دهد و نمی‌توانم اینجا بمانم چرا که ناموس ما در این نظام هستند و برای دفاع باید رفت. وی همچنین در عملیات آزادسازی شهر استراتژیک و مرزی ابوکمال پابه‌پای شهید سردار سلیمانی حضور داشت.

دفاع در جبهه کرونا

مهدی فرزانه می‌دانست همسر، دو پسر و دختر قد و نیم قدشان در این دوران سخت کرونا به وی احتیاج دارند، اما یاری رساندن به هم وطنانش را مهم‌ترین وظیفه اش قرار داد. وقتی از سوریه برگشت کمتر از دو روز برای کمک به بیماران کرونایی راهی بیمارستان بیمارستان امام خمینی (ره) آمل شد و وقتی به او می گفتند: حداقل بیشتر استراحت کن بعد بیمارستان برو می‌گفت: نه! خونم از خون دیگر همکارانم رنگین تر نیست و بیماران به من احتیاج دارند؛ وقتی برای استراحت به منزل می آمد بیکار نمی‌نشست و با تلفن همراهش برای انجام کارهای خیرخواهانه برای دیگران قدم بر می‌داشت.

در بیمارستان‌ها از جانش برای خدمت به بیماران مایه می‌گذاشت و برایش مهم نبود که آن شخص چه فرد یا قشری از شهرش است. عشق شهادت و حضرت زهرا(س) را داشت به طوری که یک هفته قبل از شهید شدنش خواب حضرت زهرا (س) را دیده بود و به فرزندش گفت که یک ماه بیشتر در کنارشان نیست؛ او قلب شیر را داشت.

متاسفانه این بیماری منحوس، طاقت جانفشانی های او را نداشت

مادر در مورد مرگ فرزند شهیدش گفت: مهدی با وجود علائم خفیف بیماری و سرفه‌های کم به جای استراحت کردن به بیمارستان رفت و می‌گفت که باید به بیماران کمک کند، فکرش را نمی‌کردیم این علائم برای بیماری کرونا باشد چون مهدی خیلی قوی هیکل و شجاع بود، تصور نمی‌کردیم این بیماری وی را از پا بیاندازد.

شهید فرزانه ساعتی قبل از مرگش طی دیدار با طهماسبی رئیس بیمارستان امام خمینی (ره) در بخش سی سی یو به دلیل ابتلا به ویروس کرونا دم از امید و برگشتن در بین همکاران و کادر درمانی می‌دهد، اما این بیماری منحوس بر وی پیروز شده و بهترین کادر درمانی در بخش بهیاری را با از کار انداختن قلبش، از پا می اندازد.

شهید مهدی فرزانه جانش را برای بیماران، اسلام و قرآن داد؛ در سوریه با جان و دل زحمت کشید و به عنوان مدافع سلامت نیز برای بیماران از جانش مایه می‌گذاشت... روحش شاد و یادش گرامی...

فیلم


منابع

«مدافع حرمی که جان فدای سلامت مردم شد». خبرگزاری تسنیم. 11 مرداد 99

«مدافع دیروز حرم، شهید امروز سلامت». خبرگزاری صداوسیما. 4 مرداد 99