جهاد سازندگی در جنگ؛ به روایت محمدتقی امانپور
جهاد سازندگی در جنگ؛ به روایت [محمد تقی امان پور]
وقتی شهید طرحچی این موضوع را شنید، به آقای غرضی گفت جهاد این کار را در یک هفته تحویل میدهد! این حرف باعث شد همه افرادی که در اتاق جنگ حضور داشتند، بخندند و به تمسخر بگیرند. با اطمینانی که شهید طرحچی به آن ها داد، انجام کل کار را به عهده جهاد گذاشتند.
پروژه ای یک ساله که یک هفته ای تحویل داده شد
عراق مرتباً به شهر اهواز و شهرهای ما حمله هوایی میکرد. استقرار ضدهوایی از بحثهای عمدهای بود که در اتاق جنگ مطرح میشد. آقای غرضی خیلی در این زمینه تلاش کرد تا چند قبضه ضدهوایی را جهت امنیت شهر اهواز که محل حضور فرماندهان جنگ – از جمله بنی صدر، آقای خامنهای، آقای هاشمی رفسنجانی و شهید چمران – و محل تصمیمگیری بود، نصب نماید. در شهر اهواز بعد از بمباران شهر از سوی عراق، تازه آژیر به صدا در میآمد. پس از بحثهای مختلف، به جهاد گفتند خوب است شما هم کمک کنید. چون در اهواز سایت راداری نداریم. از فرماندهان نیروی هوائی هم خواستند نحوه کارکرد سایت راداری را به ما توضیح دهند. اما آنها گفتند اگر جهاد کمک کند و امکانات بدهید ما می توانیم وسایل نصب آن را بیاوریم ، گفتیم چه نوع امکاناتی می خواهید؟ در پاسخ گفتند: محل سایت که عبارت است از جاده و یک سکویی در سر کوه که ما خودمان محل آن را تعیین میکنیم. آنها یک جایی را در ردیف کوههایی که در شرق اهواز – محلی که از چهارشیر به سمت رامهرمز میرود – انتخاب کردند که تقریبا از جاده اهواز به سمت ماهشهر حدود ۲۰ کیلومتر که برویم دست راست جادهای منشعب میشود که به سمت سایت می رود . مدت زمان پیشبینی شده از طرف آنها برای احداث این سایت، حدود یک سال بود، آن هم در صورت کمک جهاد به آنها. البته امکان انجام آن را هم قطعی نمیدیدند. وقتی شهید طرحچی این موضوع را شنید، به آقای غرضی گفت جهاد این کار را در یک هفته تحویل میدهد! این حرف باعث شد همه افرادی که در اتاق جنگ حضور داشتند، بخندند و به تمسخر بگیرند. با اطمینانی که شهید طرحچی به آن ها داد، انجام کل کار را به عهده جهاد گذاشتند. در پی آن منطقه را به ما نشان دادند و پس از هماهنگی شهید طرحچی با جهاد خراسان و مسئول پروژه؛ آقای امیریان، جاده و سکوها یک هفتهای تحویل
مأموریت سخت جهاد در باز کردن مسیر اهواز-خرمشهر
کار دیگر جهاد در شش ماه اول جنگ این بود که وقتی عراقیها را در جبهه نورد زمینگیر کردیم، آبهای کرخه نور را زیر پای عراقیها رها کردیم. نیروهای شهید چمران روی این تز عمل میکردند. عراقیها هم سریعا جلو آمدند و خاکریز و دژ ایجاد کردند. با این واکنش، در جبهه دب حردان آب نفوذ نکرد و برگشت به سمت جاده اهواز – خرمشهر و بریدگی داخل این جاده را زیاد کرد. آن آب رفت توی کارون و برای نیروهای خودمان که در جبهه نورد بودند و میخواستند از زیر جاده اهواز – خرمشهر در کنار رودخانه کارون به عراقیها نزدیک شوند، مانع بزرگی به شمار میآمد. اینجا بود که از جهاد سازندگی خواسته شد حد فاصل جبهه نورد تا صفحه وپیوز، جادهای به سمت آنجا بزند.
جاده جنگ
هنگام عملیات مهندسی در طراح، ما به خط مقدم میرفتیم. قرار بود تعمیرات ماشینآلات رزمندگان را انجام بدهیم. آنجا چندین مرتبه رزمندگان از ما درخواست کردند آنجا راهی یا جادهای ایجاد کنیم تا وضعیتشان بهتر شود. در تماسی که با اصفهان گرفتیم، این درخواست برادران رزمنده را اعلان کردیم. پس از مدتی، به اتفاق شهید بزرگوار محمدرضا عطار موحدیان با یک اکیپ که شهید الشریف و شهید عبدیان جزو آن بودند، به کنار طراح رفتیم. آنجا نیروهای شهید چمران مستقر بودند. جاده قسمت عمدهاش زیر دید مستقیم دشمن بود. ازحمیدیه که به طرف سوسنگرد میرویم – درست روبهروی طراح – این جاده شروع میشود که تا خط مقدم حدود ۵ کیلومتر میشود.