ساده رنگ

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۱۷ توسط ابوالفضل بکرای (بحث | مشارکت‌ها) (ابوالفضل بکرای صفحهٔ مجید دلدوزی را به ساده رنگ منتقل کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

معرفی

مجید دلدوزی

مجید دلدوزی متولد ۱۸ آبان ۱۳۳۴ در تبریز است. زندگی پُرفرازونشیبی داشته و سر پُر سودایی. آنچه دنبالش بوده، مفید بودن و رشد کردن بوده؛ ازاین‌رو، هیچ‌گاه آرام نداشته. از سال‌های سربازی در ارتش شاهنشاهی تا نهضت سوادآموزی و آموزش و پرورش و از فعالیت فرهنگی و هنری در سپاه تا همکاری در فعالیت‌های فرهنگی حزب‌الله لبنان، همواره کار کرده و بی‌آنکه دانشکدۀ هنر ببیند، کوشیده و به‌عنوان یک گرافیست فعال و خلّاق، بالیده و به امروز رسیده است. او که روزگاری در نشریات «نهال انقلاب»، «پیام انقلاب» و «امید انقلاب» طرح می‌کشید و نقش می‌آفرید، امروز حاملِ سه دهه تجربۀ ارزشمند درزمینۀ هنر انقلاب است. آرم‌ها و نشانه‌های متعددی که او برای نهادهای انقلابی و یادواره‌های شهدا طراحی کرده و پوسترهایی که برای اشاعۀ ارزش‌های انقلابی خلق کرده، امروز در ردیف مواریث فرهنگی ما قرار گرفته‌ است.

کتاب «ساده رنگ»

خاطرات این هنرمند انقلابی، پس از ده‌ها ساعت مصاحبه، در واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی آذربایجان‌شرقی گردآوری شده است. تصویری که در این کتاب، از زندگی مجید دلدوزی ارائه می‌شود، علاوه‌بر اینکه گویای حیات فکری و هنری یک هنرمند است، انعکاس‌دهندۀ بخش مهمی از تاریخ هنر انقلاب نیز هست.

کتاب «ساده رنگ» در ۲۱ فصل تدوین شده است که عبارتند از: قورو چای، من فرار کردم شاه فرار کرد، مات شدی جناب سروان، مدرسه در سامان مئیدانی، پسر شیخ کریم، انقلاب بازی، یا موسی فرار کن، دستفروش و اساتید بخیل، در جوار شهر آفتاب (بعلبک لبنان)، من می‌خواهم امضا کنم، تذهیب زیبای گوشه نشین، پاسدار هنرمند، ثواب جهادمان را تاخت زدیم، خیانت کرده‌اید آقا، از گرک تئز گرک!، آموزشگاه حاج آقای قدوسی، آقای فائقی عزیز!، آدم اداری یعنی چه؟، یک «نگاه» کنگره را تمام کرد، ایش ایشی گورستدی، او به راز دلها آگاه است.

در بخش دوم کتاب، در ۱۱۰ صفحه، تصاویر و اسناد و طرح‌های گرافیکی دلدوزی آمده است.


طراحی آرم حزب‌الله

«به اصرار پدر خانمم در آموزش و پرورش هم نماندم و به سپاه رفتم. بعد از گذراندن چندین دوره به تبلیغات سپاه معرفی شدم و بعد از مدتی به همراه چند نفر از دوستان، به عنوان نیروهای تبلیغاتی، به لبنان اعزام شدیم. حزب الله لبنان آن زمان مثل الآن نبود. آن زمان هم از لحاظ آشنایی با انقلاب، هم از لحاظ دفاعی خیلی ضعیف بود. بیروت مدام بمباران می‌شد. محل استقرارما هم پادگان امام علی بود. در دفتر روزنامه «العهد»، طرح های وقایع روز و ایام الله را کار میکردیم. روزهایی که در لبنان بودیم، آرم حزب الله، طراحی، تکمیل و تایید شد. هرچند من این آرم را از آن خود نمی‌دانم چون خیلی‌ها درباره اش نظر دادند و مرا در تکمیل آن کمک کردند.

آن زمان حزب الله لبنان نوپا بود و به شدت تحت تاثیر سپاه و انقلاب ایران قرار داشت، به همین علت رهبران حزب الله و به خصوص سید عباس موسوی تأکید داشتند که شبیه آرم سپاه باشد. شهید سید عباس موسوی مدام تأکید می‌کردند شباهت این آرم با آرم سپاه حفظ شود تا اینکه بالأخره همینی شد که الآن به عنوان آرم حزب الله استفاده می‌شود.»