تفاوت میان نسخههای «شهید علی غیوراصلی»
سطر ۱۵: | سطر ۱۵: | ||
[[رده: مراکز]] | [[رده: مراکز]] | ||
[[رده: خوزستان]] | [[رده: خوزستان]] | ||
[[رده: | [[رده: انجمنها]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۱۱
شهید علی غیوراصلی در چهارم بهمن 1331 شب اربعین حسینی ب دنیا آمد
سوابق کار و فعالیت
"سردار شهید علی غیور اصلی چهارم بهمن ۱۳۳۱ شب اربعین حسینی در مشهد به دنیا آمد. پس از اتمام دوره راهنمایی به تهران عزیمت کرد و در واحد تیپ نیروهای ویژه هوابرد ارتش استخدام شد. او بسیار زیرک و سختکوش بود و پس از این که دورههای متعددی را در داخل کشور گذراند، برای تکمیل تجربیات نظامی به چند سفر خارج از کشور از قبیل آلمان، ایتالیا، مصر و اردن فرستاده شد و علاوه بر آشنایی هرچه بیشتر با مسائل و تاکتیکهای نظامی این فرصت را یافت تا فرهنگهای مختلف را از نزدیک مشاهده کند. بسیار صحیح و با قرائت نماز میخواند و به همین دلیل در ارتش به او نظر مساعدی نداشتند. ارتش به مرور، همزمان با آشنا کردن هرچه بیشتر او با مسائل نظامی، فرصت اندیشیدن به ظلمها و نابهسامانیها (که ناشی از یک رژیم دیکتاتوری بود) را هم به وی داد. غیوراصلی که علاقه زیادی به مطالعه کتابهای تاریخی و تاریخ اسلام داشت، به آثار استاد شهید مطهری جذب شد و مصرانه سخنرانیهای ایشان را دنبال میکرد. همزمان با انقلاب به سبب تحولاتی که در غیوراصلی ایجاد شده بود، ارتش از جانب او احساس خطر میکرد و او را با تمام تجربیاتش به لشکر ۹۲ زرهی اهواز انتقال داد. او روحیه بسیار بالایی داشت و به گفته فرزندش اهل عمل بود و هرگز در مقابل مشکلات عقبنشینی نمیکرد. مدتی در برخی کشورهای عربی علیه رژیم دست به فعالیتهایی زد. سرانجام در جریان جشنهای ۲۵۰۰ ساله رژیم شاهنشاهی، به همراه یک تشکیلات مذهبی اسلامی قصد ترور شاه را داشتند که موضوع فاش شد و علی موفق به فرار گردید. پس از آن به مدت یک سال با وانت در بین شهرهای مختلف به کار مشغول بود و خانوادهاش تا مدتی از وی بیخبر بودند. تا این که در اوایل سال ۱۳۵۷ دستگیر و به بازداشتگاه دژبان اهواز منتقل شد. پس از چند ماه حکم اعدام غیوراصلی صادر شد اما با پیروزی انقلاب اسلامی به همراه دیگر زندانیان سیاسی آزاد شد و مدتی بعد به همراه علی شمخانی، انجمن اسلامی را تشکیل دادند. او که استوار دوم نیروی زمینی لشکر ۹۲ اهواز بود به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و مسئول آموزش نظامی کل استان خوزستان شد. علاقه زیادی به امام خمینی (ره) داشت. از ایشان به عنوان هدیهای آسمانی نام میبرد و سعی میکرد هدف امام خمینی (ره) را از انقلاب و مبارزه با استکبار بهتر درک کند و به دیگران هم انتقال دهد. با آغاز شورشهای ضدانقلاب در کردستان و شرارتهای ضدانقلاب علیه مردم به فرمان امام خمینی (ره) به همراه بقیه نیروها به منطقه شتافت و با عارف شهید دکتر مصطفی چمران با سعی و تلاش بیوقفه، نقشههای جنگی را طرح میکردند و به اجرا میگذاشتند. در روزهای آغازین جنگ تحمیلی نقطه عطفی را در تمام فعالیتهای خود به وجود آورد. زمانی که دشمن بعثی به آسانی وارد خاک ایران شد و به نزدیکی شهر اهواز رسید، با توجه به این که تمام پشتوانههای شهرهای دیگر از جمله انبار مهمات در اهواز مستقر بودند، سقوط این شهر به منزله سقوط بقیه مناطق بود. در این شرایط غیوراصلی با روحیه قوی و تزلزلناپذیر به منطقه شتافت و مانع سقوط شهر شدبا منفجر کردن بمبی در ماشین حامل وی، باعث شدند از ناحیه سر، شکم و پا به شدت آسیب ببینند که در تاریخ نهم مهرماه ۱۳۵۹ در بیمارستان سوسنگرد به فیض عظیم شهادت نایل شد." مدتی در برخی کشورهای عربی علیه رژیم دست به فعالیتهایی زد. سرانجام در جریان جشنهای ۲۵۰۰ ساله رژیم شاهنشاهی، به همراه یک تشکیلات مذهبی اسلامی قصد ترور شاه را داشتند که موضوع فاش شد و علی موفق به فرار گردید. پس از آن به مدت یک سال با وانت در بین شهرهای مختلف به کار مشغول بود و خانوادهاش تا مدتی از وی بیخبر بودند. تا این که در اوایل سال ۱۳۵۷ دستگیر و به بازداشتگاه دژبان اهواز منتقل شد. پس از چند ماه حکم اعدام غیوراصلی صادر شد اما با پیروزی انقلاب اسلامی به همراه دیگر زندانیان سیاسی آزاد شد و مدتی بعد به همراه علی شمخانی، انجمن اسلامی را تشکیل دادند.