تفاوت میان نسخه‌های «نقش روستاها در انقلاب به روایت اسناد ساواک»

از قصه‌ی ما
سطر ۹۴: سطر ۹۴:
در گزارش دیگری که بیانگر راهپیمایی به دعوت آیت الله خمینی به مناسبت روز اربعین در اکثر شهرها بوده است به احتمال خشونت و درگیری موافقان رژیم با مخالفان در شهر خوی اشاره شده است:
در گزارش دیگری که بیانگر راهپیمایی به دعوت آیت الله خمینی به مناسبت روز اربعین در اکثر شهرها بوده است به احتمال خشونت و درگیری موافقان رژیم با مخالفان در شهر خوی اشاره شده است:


روستاییان خوی
== روستاهای خوی==
 
از صبح روز ۲۹ /۱۰ /۵۷، به مناسبت روز اربعین حسینی و دعوت آیت الله خمینی به منظور انجام راهپیمایی در روز مذکور، در شهر خوی راهپیمایی به خشونت گرایید و در نتیجه تظاهرکنندگان به ساختمان بیمه های اجتماعی حمله و وسائل آن را به آتش کشیده اند. گروههایی از روستاییان شهر خوی با دادن شعارهایی له شاهنشاه آریامهر قصد ورود به شهر مذکور را داشته که مأمورین انتظامی به منظور جلوگیری از هر گونه حادثۀ سوءِ احتمالی از ورود آنان جلوگیری کرده اند.
از صبح روز ۲۹ /۱۰ /۵۷، به مناسبت روز اربعین حسینی و دعوت آیت الله خمینی به منظور انجام راهپیمایی در روز مذکور، در شهر خوی راهپیمایی به خشونت گرایید و در نتیجه تظاهرکنندگان به ساختمان بیمه های اجتماعی حمله و وسائل آن را به آتش کشیده اند. گروههایی از روستاییان شهر خوی با دادن شعارهایی له شاهنشاه آریامهر قصد ورود به شهر مذکور را داشته که مأمورین انتظامی به منظور جلوگیری از هر گونه حادثۀ سوءِ احتمالی از ورود آنان جلوگیری کرده اند.
همانگونه که در منابع مختلف نیز بدان اشاره شده است بعد از اصلاحات ارضی ورود و نفوذ دولت به روستاها در قالب سپاهیان دانش، سپاهیان ترویج و آبادانی و خانههای انصاف و شرکت تعاونی و... بیشتر میشود.
همانگونه که در منابع مختلف نیز بدان اشاره شده است بعد از اصلاحات ارضی ورود و نفوذ دولت به روستاها در قالب سپاهیان دانش، سپاهیان ترویج و آبادانی و خانههای انصاف و شرکت تعاونی و... بیشتر میشود.

نسخهٔ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۴۱

در سالهای ۱۳۵۶ و به ویژه نیمه دوم سال ۱۳۵۷ و ماههای پایانی بود که در نتیجۀ حضور روحانیون در روستاها، جوانان و مهاجرتهای روزانۀ روستاییان به شهرها، تَبِ انقلاب در روستاها نسبت به گذشته بیشتر و بیشتر شد و شاهد حضور جامعۀ روستایی در تظاهرات و راهپیماییهای انقلاب در شهرها (موافق و مخالف رژیم) بودیم.

نقش روستاها در انقلاب اسلامی

در ادامه با بررسی گزارشهای محرمانه و خیلی محرمانۀ اسناد مربوط به شهربانی و ساواک و ژاندارمری کیفیت حضور و کنش برخی از روستاییان در جریان راهپیماییها و تظاهرات چند ماه پایانی عمر رژیم بررسی میشود.

کفن پوشان پیشوا، جوادآباد، ورامین و قرچک

قیام تاریخی کفنپوشان پیشوا، جوادآباد، ورامین و قرچک در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که موجب به خاک و خون کشیده شدنِ آنها توسط رژیم پهلوی بر روی پل باقرآباد شد، طلیعۀ پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود. ورامینیها که اغلب آنان دهقان و کشاورز و کارگر بودند، کفنپوش به سمت تهران حرکت کردند. مردم شهرستان ورامین، بعدازظهر روز ۱۵ خرداد ۴۲ به پل باقرآباد رسیدند اما متوجه شدند نیروهای نظامی جاده را بسته اند. علیرغم هشدار نیروهای نظامی، مردم به حرکت خود ادامه دادند و مأموران نظامی که هشدار خود را بینتیجه میدیدند، به سمت مردم تیراندازی کردند و کفن پوشان ورامینی را به خاک و خون کشیدند. آمار دقیق کشتهشدگان قیام ۱۵ خرداد هرگز مشخص نشد، به طوری که این آمار از چهار تا پانزده هزار نفر ذکر شده است.

قلعه نُوِ باخَرز تربت جام

در یکی از اسناد، به حضور گروههایی از نمایندگان روستاییانِ «قلعه نُوِ باخَرز» در تُربت جام اشاره شده که در راهپیمایی دیماه ١٣٥٧ شرکت و ضمن حضور در منزل آیت الله العظمی سید عبدالله شیرازی پشتیبانی کامل از رهبری انقلاب اسلامی ایران را اعلام کرده اند.

روستاهای شهرستان نیشابور

در یکی دیگر از گزارشهای شهربانی از اعزام روحانیون و طلاب علوم دینی به روستاهای اطراف شهرستان نیشابور به منظور تبلیغات مذهبی و تحریک افکار آنان، علیه رژیم شاهنشاهی اشاره شده است که بیانگر حضور پررنگ روحانیت و طلاب در روستاها و فعالیتهای ضد رژیم شاه دارد.

در سند دیگری از هنگ ژاندارمری خراسان در تاریخ ۲۷ آذرماه ۱۳۵۷ درباره فعالیتهای انقلابی روستاییان چنین گزارش شده است:

روستاهای خور علیا و سفلی، شهرستان مشهد

برابر گزارش هنگ ژاندارمری مشهد مستند به اعلام گروهان مشهد گزارش پاسگاه گرجگی، عدهای در قریۀ خورِ علیا به تحریک و سرپرستی شیخ محمدعالمی و حاجی رجبعلی شریعتی و حاج قدیر شریعتی مبادرت به دادن شعارهای ضدملی و میهنی نموده و به قریۀ خورِ سفلی عزیمت و درب دبستان خور را شکستهاند و تمثال کد ۶۶ [شاه] را پایین آورده و شکسته اند و چون احتمالِ درگیری بین مخالفین و موافقین وجود داشته، دستورات لازم به پاسگاه داده شده است.

روستاهای شهرری

در یکی از گزارشهای ساواک از مراسم برگزاری مجلس ختم آیت الله سیدمصطفی خمینی در شهر ری حاکی از آن است که برخی از دستگیرشدگانِ مراسم مذکور، کشاورز بوده، با مناطق روستایی ارتباط مستقیم داشتند.

روستاهای آرادان

در مناطق مرکزی ایران برای نخستین بار در ۱۶ / ۰۸/ ٥٦ مراسم ختم سید مصطفی خمینی در بخش آرادان از توابع گرمسار برگزار شد که در این مجلس، سخنران «ضمنسخنانش، دکتر شریعتی و مصطفی خمینی را از کشته شدگان توسط رژیم نام برد ». جالب توجه اینکه کارشناس ساواک در ذیل سند آورده: اصلح است از سخنرانی چنین اشخاص جلوگیری به عمل آید، زیرا گفتار این قبیل افراد اثر نامطلوبی در روحیهی روستاییان منطقه خواهد داشت.

دماوند تهران

در سند دیگری مراسم اعتراضآمیز که به بهانهی مراسم سلسلهای ترحیمِ سیدمصطفی خمینی برگزار شد، در حسینۀ اورۀ دماوند با شرکت چهارصد نفر از اهالی این منطقه و قرای اطراف و تابعۀ آن منعقد گردید و برای اولین بار، به طور مشروح، سخنران مسائل اجتماعی- سیاسی نهضت را با تمثیل معاویه و امام علی(ع) ترسیم نمود و به طور مشخص و مبسوط به شخصیت علمی ودینی امام خمینی پرداخت. سیر تکوینی این پدیده در مناطق روستایی در قم ابعاد جدیدی یافت و به سخنرانی بر ضد رژیم اکتفا نشد.


روستای آخا لاریجان

در گزارش ساواک چنین آمده است: برابر خبر واصله... در شهرستان قم یکی از دورههای علوم دینی... در بخش لاریجان آبعلی روستای آخا «جوانان روستا را برعلیه رژیم قانونی مملکت تحریک و نیز کتابهای مضرهای بین اهالی روستا پخش مینماید.

فسا

در گزارش دیگری در یکی دیگر از مناطق کشور اعلام شده: «یکی از متصدیان سابق هنرستان روستایی فسا به ترویج افکار انقلابی ضد رژیم مشغول است». در ۲۹/ ۸/ ۱۳۵۶ شعاری با مضمون «مرگ بر انقلاب سرخ و سران و باعث و بانی آن»، «بدبخت رفته آمریکا شاید چند سال دیگر او را برکنار کنند»

هفت تپه شوش

در دستشوییهای هنرستان صنعتی هفت تپه نوشته شده بود که این شعارنویسیمسئولان امنیتی منطقه را حساس نموده بود.

رستم آباد شمیران و فیروزآباد

در استان تهران نیز گزارشهای مشابهی از رستم آباد شمیران و فیروزآباد گزارش شده بود که عوامل به پخش اعلامیه و نوارهای ضد رژیم پرداخته بودند.

روستای شمسی یزد

در گزارشی از اسناد ساواک در خصوص یکی از روستاهای یزد چنین آمده است: در ساعت ۲۲ روز ۱۷/ ۹/ ۵۷، عده ای از قشریون مذهبی در روستای شمسی واقع در ۳۰ کیلومتری شهر یزد ضمن دادن شعارهای مضره و انجام تظاهرات اخلالگرانه با سنگ و چوب به طرف مأمورین انتظامی حمله کرده اند. مأمورین انتظامی با شلیک تیرهای هوایی اخلالگران را متفرق و در خلال آن دو نفر از تظاهرکنندگان به نام های کاظم پیاله ۲۲ ساله و حاج عباس احمدی ۳۲ ساله به ضرب گلوله کشته شدند و دو نفر دیگر مجروح شدند.

چهارده کلاته دامغان

همچنین در گزارش دیگری از ساواک با عنوان حمله مسلحانه، آمده است: روز ۱۷/۱۰ / ۵۷ عده ای از متعصبین مذهبی طرفدار خمینی ساکن روستای قلعه چهارده کلاته دامغان ضمن دادن شعارهای مضره و مجهز بودن به چند قبضه اسلحه به روستای ورزن و رزدوان رفته و به اهالی این روستاها گفته اند که تسلیم آنان شوند و عکس خمینی را به دیوارها نصب و پرچم جمهوری اسلامی بزنند که با مخالفت چند هزار نفر از روستاییان رزدوان روبرو شده و بین دو طرف درگیری که منجر به تیراندازی و کشته شدن یک نفر و به آتش کشیدن ۵ باب منزل و یک دستگاه اتومبیل گردیده است.

سادات محله کتالم رامسر

در ادامۀ فعالیتهای ضد رژیم در مناطق روستایی، در ۹/ ۶/ ١٣٥٦ اعلامیۀ ضد رژیم پخش و در دیوار مدرسۀ راهنمایی منطقهای واقع در سادات محله حوزۀ استحفاظی ژاندارمری کتالم نصب گردید.

ممسنی

در ١١/ ۹/ ۱۳۵۶ همچنین یکی از دانشجویان روستایی ممسنی پس از تعطیلی و اعتصاب دانشگاه پهلوی، اقدام به توزیع و نصب اعلامیه های ضد رژیم در دیوارهای ممسنی نموده بود کهتوسط ژاندارمری جمعآوری گردید.

گرجی محلۀ بهشهر

گزارش ساواک از قریۀ گرجیمحلۀ بهشهر حاکی است که در ١٨/ ٩/ ١٣٥٦ یکی از فرهنگیان در مسجد در خلال مباحث از امام خمینی تمجید و مخالفینش را بیدین دانسته است و به تحریک مردم پرداخت.

بلیان کازرون

در مورخۀ ۲۵ / ۹/ ۱۳۵۶ مصادف با روز عاشورا، مردم در امامزاده عبدالله واقع در قریۀ بلیان، غیر نظامی... از اهالی قریۀ مهرنجان دانشآموز سال آخر دبیرستانِ شاکرِ کازرون، در پشت بلندگو با دادن شعارهایِ «برخیز ای مجاهد! برخیز ای خمینی! پیروز باد انقلاب. » موجب تحریک مردم گردید؛ به نحوی که اهالی با مشتهای گره کرده با پیروی از دادن شعارهای غیرنظامی یادشده، موجب بر هم خوردن عزاداری میگردند.[57]

روستاهای فردوس خراسان

برابر گزارش شهربانی فردوس، ساعت ۱۱ روز ۲۷ / ۹/ ۱۳۵۷ عدهای حدود ۶ هزار نفر که از قراء اطراف به شهر آمده و اقدام به تظاهرات ضد ملی نمودهاند، چون با تذکر و اخطار مأمورین متفرق نشده اند، مجبور به پرتاب نارنجک گاز اشکآور و تیراندازی هوایی شده و آنان را متفرق کرده و در کوچه های اطراف مجدداً به اجتماع و مقابله پرداخته و با سنگ و چوب به مأمورین حمله نمودهاند. مجدداً آنان را متفرق و در ساعت ۰۰: ۱۳ خاتمه یافته است.

روستاهای رفسنجان

در سندی از اسناد ساواک بر راهپیمایی و تظاهرات روستاییان مخالف رژیم شاه چنین آمده است: «حدود ۰۰۰/۱۰ نفر از طبقات مختلف مردم رفسنجان و تعدادی از اهالی قراء حومه، ضمن ادامۀ تظاهرات خیابانی و دادن شعارهای مخالف به طرفداری از خمینی در ساعت ۱۵ روز جاری، مجسمۀ شاه را پایین آورده تظاهرکنندگان با دخالت مأمورین انتظامی و تیراندازی هوایی و پرتاب گاز اشک آور متفرق گردیدند.»

روستاهای کازرون

در یکی از اسناد ساوک با موضوع آتشسوزی در تاریخ ۲۲/ ۱۰/ ۱۳۵۷ چنین گزارش شده است:

بر اساس گزارش هنگ کازرون اطلاع داده شده که در شرکت باغداری ایران واقع در ۱۰ کیلومتری شمال کازرون حوزۀ پاسگاه راهدار، عده ای از اهالی روستاهای اطراف دست به تخریب و آتش سوزی زده اند. بلافاصله مأمورین گروه مبارزه و پاسگاه مرکزی به معیت مأمورین فرمانداری نظامی محل به سمت شرکت مزبور حرکت کرده، مشاهده میگردد تعدادی از تراکتورها و تعدادی موتور آب و انبار شرکت و سایر وسائل در آتش میسوزند و اثری از اخلالگران نبوده است. ضمن بررسی که به عمل آمده تعدادی از اخلالگران، اهالی قریۀ احمدآباد حوزۀ پاسگاه راهدار بوده اند که در مورد دستگیری آنان از طریق پاسگاه مربوطه، اقدام خواهد شد.

روستای خطاب بجنورد

از دیگر گروههایی که در جریان انقلاب اسلامی در روستاها تأثیرگذار بودند و باعث در جریان قرار گرفتن بخشی از روستاییان با فضای انقلاب میشدند، معلمان بودند. در گزارش یکی از اسناد مربوط به روستاهای خراسان در تاریخ ۱۸/۹/۱۳۵۷ چنین آمده است: «دوشیزه فرخنده... آموزگار قریۀ خطاب در ۳۰ کیلومتری بجنورد دانش آموزان را تحریک و با تعلیم دادن به دانش آموزان از آنها میخواهد که شعارهای ضدملی و میهنی بدهند. وی مرتباً اهالی قریه را تحریک که بر علیه دولت و به حمایت از خمینی اقدام نمایند. مشارالیه[الیها] چندی قبل یک هفته به مشهد عزیمت و در تظاهرات مشهد شرکت داشته و با آوردن یک دستگاه ضبط صوت و گذاردن نوارهای مضره، پیشنهاد خواندن کتابهای مختلف را به همکارانش مینماید. »

روستاهای چناران

در گزارش هنگ ژاندارمری مشهد مستند به اعلام گروهان چناران در تاریخ ۲۳/۹/۱۳۵۷ مربوط به درگیری و زد و خورد روستاییان موافق و مخالف رژیم شاه چنین آمده است:

در ساعت ۱۵: ۳۰ مورخه ۲۳ /۹/۱۳۵۷ کنار جادۀ... در پیچ ساغروان ۳۰ کیلومتری قوچان - مشهد و نُه کیلومتری شرق پاسگاه سلطانآباد، بنز خاور که وابسته به عدهای از موافقین بود و با عدهای از مشهد به طرف شیخکانلو میرفتهاند بوسیله عدهای مخالف که از مشهد آمده بودند کتککاری و سپس کامیون فوق را آتش میزنند و در گزارش بعدی اعلام گردیده آلات بکار رفته چوب، شمشیر، تبر و قمه بوده است و تعداد مخالفین، متجاوز از چهارهزار نفر و سرنشینان خودرو ۳۰ الی ۴۰ نفر بوده اند....

روستای مارچین و رهنان اصفهان

در یکی از گزارشهای مربوط به اصفهان و حومه، چنین آمده است: «عده ای از اهالی رهنان با چوب و چماق به روستای مارچین حمله ور شدند که مراتب سریعاً به ژاندارمری اعلام و از هر گونه اعمال خشونتبار بعدی جلوگیری به عمل آمد.»

در گزارش دیگری که بیانگر راهپیمایی به دعوت آیت الله خمینی به مناسبت روز اربعین در اکثر شهرها بوده است به احتمال خشونت و درگیری موافقان رژیم با مخالفان در شهر خوی اشاره شده است:

روستاهای خوی

از صبح روز ۲۹ /۱۰ /۵۷، به مناسبت روز اربعین حسینی و دعوت آیت الله خمینی به منظور انجام راهپیمایی در روز مذکور، در شهر خوی راهپیمایی به خشونت گرایید و در نتیجه تظاهرکنندگان به ساختمان بیمه های اجتماعی حمله و وسائل آن را به آتش کشیده اند. گروههایی از روستاییان شهر خوی با دادن شعارهایی له شاهنشاه آریامهر قصد ورود به شهر مذکور را داشته که مأمورین انتظامی به منظور جلوگیری از هر گونه حادثۀ سوءِ احتمالی از ورود آنان جلوگیری کرده اند. همانگونه که در منابع مختلف نیز بدان اشاره شده است بعد از اصلاحات ارضی ورود و نفوذ دولت به روستاها در قالب سپاهیان دانش، سپاهیان ترویج و آبادانی و خانههای انصاف و شرکت تعاونی و... بیشتر میشود.

هارم فسا

در یکی از اسناد ساواک به موضوع فرستادن اعلامیه ها با سپاهیان دانش به روستاها اشاره شده است. برابر خبر واصله، سپاهی ترویج، محمود بهرامی مأمور خدمت در قریۀ هارم فسا به عوض اینکه اهالی قریه را در امور کشاورزی و عمران راهنمایی نماید، در دبستان هارم کلاس پیکار شبانه تشکیل و افکار جوانان و اهالی ده را بر علیه مصالح ملی و مملکتی خراب و تبلیغات سوء بر علیه مملکت و مقامات عالیه مینماید.[6

محمودآباد ساوه

در یکی دیگر از اسناد با عنوان موج انقلاب در روستا چنین آمده است: طبق اطلاع واصله در روز ۲۹/ ۱۱/۲۵۳۶ (۲۹بهمن سال ۱۳۵۶) از طرف عده ای از اهالی روستای محمودآباد ساوه به مناسبت چهلمین روز حادثه اخیر قم ختمی در همان روستا منعقد و شعارهایی برخلاف مصالح کشور و بدگویی از شخص اول مملکت مینمودهاند. گفته میشود اغلب اهالی قریه مزبور نوارهای مضره و تحریک آمیز با خود داشته و دارند لذا احتمال دارد شخص نامبرده هم اعلامیه ارسالی در نامه پیروی را و احیاناً اعلامیه های دیگر را از قریه مذکور جهت پخش و توزیع به ساوه آورده باشد. ضمناً یک قطعه عکس نامبرده هم به پیوست ارسال میگردد.

روستاهای مرودشت

در گزارش دیگری از دفتر ویژۀ اطلاعات که مسئول آن حسین فردوست بود، چنین آمده است: گزارش پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران مفتخراً به شرف عرض می رساند: گزارش ژاندارمری کشور شاهنشاهی مبنی بر اینکه اخیراً تعدادی طلاب علوم دینی به مرودشت وارد و در گروههای ۲ الی ۳ نفری تقسیم و به روستاهای استان فارس اعزام و یکی از آنها اظهار نموده در آیندۀ نزدیک یک قیام عمومی برپا خواهد شد و ما نیز به همین منظور به روستاها آمده ایم. برابر نظر سازمان مزبور احتمالاً طلاب مورد بحث به دستور روحانیون افراطی جهت انجام تبلیغات مضره به نقاط مختلف استان فارس اعزام شده اند.

عشایر بلوچِ سرخس

خبر واصله حاکی است ساعت ۸: ۳۰ روز ۲۳/ ۸/ ۱۳۵۷ حدود دو هزار نفر از روستاییان و عشایر بلوچِ سرخس، به شهر وارد و ضمن داشتن تمثالهای کد ۶۶ با پلاکاردها و دادنِ شعارهای ملی و میهنی همراه با ساز و دُهُل دست به تظاهرات زده و در خیابانهای شهر راهپیمایی نمودهاند و عدهای از مردمِ سرخس نیز به آنان پیوسته اند و تا ساعت 30: 10 به تظاهرات ادامه داده اند.

قهجه و استای تایباد

در سند دیگری بر حمایت بخشی از اهالی دو روستا در تایباد از رژیم شاه چنین گزارش شده است: حدود ۵۰۰۰ نفر از مردم قراء استای و قهجه از توابع شهرستان تایباد سوار بر وسائط نقلیه موتوری خود و عدهای به صورت راهپیمایی با در دست داشتن تمثالهایی از شاهنشاه و شهبانو و ولیعهد و روشن نمودن چراغهای اتومبیل خود در ساعت 2۰: 10 روز جاری به شهرستان تایباد وارد و به انجام تظاهرات ملی و میهنی پرداختند.

روستاهای تربت جام

در یک گزارش با موضوع انجام تظاهرات ملی و میهنی در تربت جام استان خراسان چنین آمده است: روز ۲۳ / ۹/ ۵۷ (۲۵۳۷ شاهنشاهی)، عده ای حدود ۱۵۰۰۰ نفر از اهالی و روستاهای تربت جام استان خراسان در شهر مذکور به تظاهرات ملی و میهنی پرداخته اند. در تظاهرات فوق که اکثر شرکت کنندگان سنی بوده، حدود ۵۰ مغازه متعلق به طرفداران روح الله خمینی از طرف تظاهرکنندگان آسیب دیده است. با مداخله مأمورین انتظامی متظاهرین متفرق گردیده اند. متعاقب تظاهرات فوق بین گروههای موافق و مخالف در تربت جام درگیریهایی ایجاد شده است.

نامن داورزن سبزوار

در ساعت 30: 11 مورخ ۱۳/ ۹/ ۵۷ عده زیادی در معیت فخر سبزواری و چند نفر دیگر از روحانیون طبق دعوت محمد نامنی فرزند حاج رمضانعلی، میرزا محمدرضا فرزند شیخ علی اکبر، حاج علی اصغر نامنی فرزند رمضانعلی از سبزوار به قریۀ نامن وارد و درباره افرادی که دشمن دین و مملکت و آزادی میباشند، سخنرانی و شعارهای ضد ملی داده و نزدیک بوده که بین روستاییان برخورد به وقوع بپیوندد.

منبع

پایگاه اطلاع رسانی حوزه