تفاوت میان نسخههای «میرزا عباسقلی وقایعی»
(←منبع) |
|||
سطر ۲۰: | سطر ۲۰: | ||
== منبع == | == منبع == | ||
[https://www.cgie.org.ir/fa/news/8222 مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی] | |||
[[رده:آذربایجان شرقی]] | [[رده:آذربایجان شرقی]] |
نسخهٔ ۳۱ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۳۷
دانشمند گمنام میرزا عباسقلی وقایعی
مرحوم میرزا عباسقلی وقایعی دانشمند وادیب توانایی بود که نیاکان وی از مفاخر ملی ایران به حساب می آیند از جمله نیای بزگ ایشان میرزا صادق وقایع نگار مروزی که منشی و وقایع نگار عباس میرزا بوده است آثار متعددی از وی برجای مانده است به ویژه در مورد تاریخ قاجاریه وجنگ های ایران وروسیه؛ یا پدر مرحوم وقایعی، علی اکبر وقایعی متخلص به مشکات از سرآمدان شعر وادب فارسی و ترکی آذری به ویژه نوحه سرایی برای سالار شهیدان، در قرن اخیر که مصاحب بزرگانی چون جلال الدین همایی و نخجوانی ها و... بوده است. مرحوم وقایعی با علما و مراجع بزرگی همچون آیت الله العظمی مرعشی نجفی، شهید آیت الله قاضی طباطبایی ارتباط داشت و کتیبه کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی به خط وی است. زندگی وحیات مرحوم وقایعی از ابعاد مختلف قابل بررسی و توجه است از منظر علمی و ادبی، استادی در انواع خطوط اسلامی، از جنبه اخلاقی، از منظر انقلابی و جزء اولین پدران شهید تاریخ انقلاب اسلامی در تبریز بودن.
زندگینامه
مرحوم عباسقلی وقایعی فرزند مرحوم میرزا علی اکبر وقایعی شاعر توانا ولی گمنام تبریزی در سال 1283 شمسی در تبریز به دنیا آمد. وی پس از کسب علم در نزد پدر مدارج تحصیل را طبق رسم متداول زمان سپری کرد. ضمن اینکه در علوم دینی هم به تحصیل پرداخت و از دوران جوانی به معلمی پرداخت و براساس یک سند تاریخی در سال 1318 شمسی که معلم مدرسه اسلامی در تبریز بوده است، در مسابقهی مجله ی آموزش و پرورش نفر چهارم شده است. طبق اظهارات حاج کریم ارسلانی مرحوم وقایعی در دانشسرای معلمان هم تدریس میکرد که در پی جریان کشف حجاب از معلمی در آنجا استعفا میدهد. وی سالها مدیریت مدرسهی علمیه را برعهده داشت که در آخر بازار مسجد جامع نرسیده به کوچهی ملا احمد در منزل میرزا مهدی قاری واقع بود و توسط مرحوم آیت الله شبستری دایر شده بود. اغلب خانوادههای متدین فرزندان خود را برای تحصیل به این مدرسه روانه میکردند. از جمله شاگردان وی میتوان به استادعلی نظمی اشاره کرد که طبق نوشته¬ی خود نه سال در محضر وقایعی تلمذ کرده است از دیگر شاگردان وی میتوان به مجتبی زاد صادق و دکتر رجایی خراسانی ودهها شخصیت سرشناس علمی وادبی اشاره کرد.
در نهضت امام خمینی (ره)
وی و شاگردانش در نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) نقش آفرین بودند. با توجه به اینکه وی ازجمله نخستین پدران شهید در تاریخ انقلاب اسلامی در آذربایجان است پرواضح است در درس و بحث آموزههای اسلام راستین را ترویج دهد. به روایت شاگرد نزدیکش ارسلانی وی در امر به معروف و نهی از منکر جدی و بی¬تعارف بود و از تملق وچاپلوسی تنفر داشت. او بعد از تعطیلی مدرسه¬ی علمیه در منزل خود به تدریس ادبیات اسلامی، تفسیر قرآن و نهج¬البلاغه ادامه داد. به روایت حاج کریم ارسلانی وی با آیت¬الله العظمی مرعشی نجفی مراودات و مکاتبات منظمی داشت و ایشان خود نامه¬ی مفصلِ آن مرجع عالیقدر به مرحوم وقایعی را دیده و خوانده است. وی طبع شعر هم داشت و آثاری از وی برجای مانده است. وی که میراث¬دار گنجینه¬ی گرانبهای ادبی و تاریخی پدر و خاندان وقایع نگار بود، خط خوشی داشت و به انتشار برخی از آثار پدر همت گماشت. ضمن اینکه از خود هم آثار و تألیفاتی برجای گذاشته است که میتوان به مباحثی اشاره کرد که وی در جلسات تفسیر خود بیان میکرد و آنها را مینوشت. از وی در کتابخانهی مجمع ذخایر اسلامی قم یک اثر خطی به نام فهرست عناوین ابواب کتاب «ترتیب التهذیب» وجود دارد. مرحوم عباسقلی وقایعی داری سه فرزند(دو دختر و یک پسر) بود. یکی از دختران وی که همسر جناب آقای سید رضی عشق آزادی است در قید حیات هستند. مرحوم کبری وقایعی نام دختر دیگر وی بود که همسر مرحوم حسین سید هندی بود. وقایعی تنها پسرش را علیاکبر نام گذاشت تا یاد آورمشکوة، شاعر بلند مرتبه ، پدر بزرگش باشد. این نام¬گذاری عرصهی امتحانی کربلایی¬گونه برای او شد.
شهادت علیاکبر وقایعی
علیاکبر وقایعی از شهدای قیام 15 خرداد در تهران است شهدای قیام 15 خرداد از جمله مظلومان تاریخ انقلاب اسلامی هستند که غربت آنها مضاعف است استاد حاج بیوک آسایش دربارهی وی و نحوهی شهادتش چنین گفته است: «تبریز در قیام پانزده خرداد 42 فقط یک شهید داشت آن هم «علی اکبر وقایعی» بود: پسر استاد ما «عباسعلی وقایعی». علیاکبر دو سه سالی از من کوچکتر بود، اما زبر و زرنگ. در بازار تهران توی مغازه یک تاجر شاگردی میکرد و در خانه ی عمهاش میماند. بیشتر اقوامشان ساکن تهران بودند. ما از اول زیر نظر آقای عباسعلی وقایعی تعلیم دیده و از او خط میگرفتیم. هم باسواد بود و هم متدین و خودساخته. من برای اولین بار نام امام خمینی(ره) را از او شنیدم، حالا اگر پسر چنین مردی به صف مبارزان علیه ستمشاهی میپیوست، هیچ هم بعید نبود. علیاکبر پس از رفتن از تبریز، در تهران علیه حکومت پهلوی فعالیت میکرد، اعلامیه های حضرت امام را در بازار تهران جابه جا مینمود و... خلاصه خبر رسید که علی اکبر در تهران کشته شده، هنوز کسی از کمّ و کیف کشتهشدنش چیزی نمیدانست. ما عصرها همچنان به کلاس استاد میرفتیم. از جمله افرادی که به این کلاس میآمدند استاد «علی نظمی تبریزی» بود و برادرش آقای «قویدل» و ... همه شهادت علیاکبر را به جز پدرش میدانستند. فامیلهایشان که از تهران آمده بودند، میگفتند: «دو سه روزی از علی اکبر خبری نشد، نگران شدیم و دربهدر دنبالش رفتیم، سرانجام جنازهاش را در سردخانه پیدا کردیم. روز 15 خرداد بر روی پلههای مسجد شاه تیر خورده و کشته شده بود. در قبال نشان دادن جنازه 200 تومان پول نقد و یک جعبه شیرینی از ما گرفتند. اما جنازه را به ما تحویل ندادند. فقط اجازه دادند شاهد دفنش باشیم و جلوی چشم ما در مسگرآباد تهران به خاک سپردند.»
رحلت
سرانجام این عاشق دلسوخته امام حسین در تاریخ وفات 25 آذر1371 شمسی در تبریز درگذشت و به دیدار محبوبش در اعلی علیین عازم شد. وی جزو اولین پدران شهیدی بود که در قطعه والدین شهدا در«وادی رحمت» تبریز به خاک سپرده شد.