تفاوت میان نسخههای «معلم انقلابی»
سطر ۷: | سطر ۷: | ||
دفتر تاریخ شفاهی اهواز | دفتر تاریخ شفاهی اهواز | ||
[[رده: اهالی اهواز]] | [[رده:اهالی اهواز]] | ||
[[رده: خوزستان]] | [[رده:خوزستان]] | ||
[[رده: زنان]] | [[رده:زنان]] | ||
[[رده:مبارزات انقلاب]] | |||
[[رده:پشتیبانی جنگ]] | |||
[[رده:عناصر]] |
نسخهٔ ۳۱ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۳
معرفی
خانم کبری حبابیان متولد سال 1347 چهارراه زند اهواز است. خانواده ای مقید با 6 خواهر و 4 برادر داشت.
فعالیت ها
از همان دوران دبستان با دوستانش شعار میداده یا روسری یا توسری. در کلاسهای عصمتیه شرکت داشته است و به دختران عصمتیه معروف بودند. در مسجد امام علی هم فعال بوده و مادرهای شهدا را اردوی مشهد برده در مسجد نیز به دختران مسجد معروف بودند. در مسجد کارهای پشتیبانی میکردند مثل بسته بندی و برنج پاک کردن و شستن لباس و ملافه و... . در عباسیه آجیل بسته بندی میکرده و اشپزی میکرده است و لباس شسته دکمه لباس میدوخته است و به دیدار خانواده شهدا میرفته است ، در چهارشنبه سیاه کوکتل مولوتف درست میکرده است کلاسهای تابستانه سازمان تبلیغات اخلاق تاریخ و قرآن را شرکت میکرده است و عضو انجمن اسلامی بوده است. در بیمارستان امداد پزشکی انجام داده است و در بیمارستان بقایی برنج پاک میکرده است. درچایخانه ملافه میشسته آجیل و برنج پاک و بسته بندی میکرده است. در مدرسه نهج البلاغه پسرانه معلم تربیتی بود در بسیج مسجد مسابقات قرآن و روزنامه دیواری و نقاشی ترتیب میداده است وی همچنین در زینبیه لباسهای رزمنده هارا میدوخته است. در عباسیه لباس و ملافه میشسته است. آجیل بسته بندی میکرد و به دیدار مجروحین بیمارستان میرفته است.. وی سال 1368 تربیت معلم قبول شد. بعد از دو سال وارد آموزش و پرورش شد. سال اول تجربة کاری نداشت. به کمک مدیر کم کم راه افتاد. در بیشتر کارها، فعالیت داشت. اگر همکاری مرخصی می¬گرفت بجای او سرکلاس می¬رفت. قرآن آموزش می¬داد. مسابقات سرود، کتابخوانی، حدیث و قرآن برگزار می¬کرد. حتی گروه سرودشان چند بار در مرحله استانی برنده شد. برای اینکه یاد شهدا را زنده کند، برنامه های زیادی داشت. مثلا از بچه ها میخواست با موضوع شهادت نقاشی بکشند و روزنامه دیواری درست کنند. نمایشگاهی ترتیب داد و عکس شهدا و وصیت نامه هایشان را قرار داد¬. یک بار هم از مادران و خواهران شهید دعوت کرد تا سر صف برای بچه ها از شهدا بگویند. هدیه هایی هم به آنها میداد.
منبع
دفتر تاریخ شفاهی اهواز