تفاوت میان نسخه‌های «سید نبی سجادی»

از قصه‌ی ما
سطر ۱: سطر ۱:
'''مهاجر مجتهد مجاهد'''
'''مهاجر مجتهد مجاهد'''
سید نبی سجادی  
سید نبی سجادی  



نسخهٔ ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۰۷

مهاجر مجتهد مجاهد

سید نبی سجادی

سید نبی سجادی روحانی زاده افغانستانی، متولد 1351 میباشد. جدشان سید محمدخان از مبارزین شاخص با خوانین ظالم افغانستانی بوده اند و محل رجوع مردم در اختلافات و اتفاقات زمانه. پدر و عموهای ایشان همگی دروس حوزوی را تعلیم میبینند و به روش پدرشان ادامه میدهند و خصوصا پدرشان محل رجوع مردم در مسایلیکه پیش می آمده میباشد و خوانین و بزرگان و افراد دولتی نیز در بسیاری موارد از نظرات پدر ایشان تمکین میکنند. سید نبی از کودکی وارد مکتب و آموزش و حفظ قرآن می شوند و به سرعت پیشرفت میکنند به گونه ای که به سال بالاییهای خودشان هم آموزش میدهند. از همان دوران کودکی پیام های مکتوب پدرشان را در مواردی که پدرشان نمیتوانستند در مراسمات شرکت کنند قرایت میکردند. با شروع جهاد افغانستان با نیروهای شوروی پدر و عموهایشان از مبارزین شاخص هستند به گونه ای که پدر ایشان از فرماندهان ارشد نیروهای افغانستانی میشود. سید نبی با شروع جهاد افغانستان از آنجایی که پدرشان مشغول مبارزه هستند مسئولیت کارهای خانواده را به عهده میگیرد. خانه پدر ایشان پایگاهی برای پخش عکس امام در بین مردم افغانستان بوده است. سید نبی به خاطر علاقه شدیدی که به امام داشته اند چند بار بدون اجازه پدرشان اقدام به سفر به ایران میکنند. دوبار پدرشان متوجه میشوند و افراد ایشان بین راه سید نبی را باز میگردانند، بار سوم حساب شده تر از دست پدرشان فرار میکنند و با وجود حوادث بسیار مانند ایجاد بهمن در کوهستان و مشکلاتی که در مرض پیش میآید به اران می آیند. البته در بین راه متوجه میشوند که حضرت امام رحلت کرده اند. از اهداف دیگر سفر سید نبی به ایران آموزش نظامی(جهت شرکت در جهاد افغانستان) و تحصیل در حوژه های ایران میباشد که با آمدنشان به ایران در ایران ماندگار میشوند و در حوزه علمیه شیراز ثبت نام میکنند. در همان زمان طلبگی اساتید ایشان به استعداد علمی ایشان پی میبرند و در همان زمان طلبگی ایشان، آیت الله حقیقت تدریس برخی دروس را به ایشان میدهند. سید نبی در شرایط سخت مالی در شیراز و بدون حضور پدرشان ازدواج میکنند و مادر و خواهرهای ایشان نیز به ایران آمده و با ایشان زندگی میکنند. در ادامه سید نبی از مدرسین حوزه میشود و در شهرستانهای استان فارس تدریس میکند. در فتنه 88 سید نبی به روشنگری میپردازند و با تهیه فیلم و عکس از اتفاقات شیراز واقعیات روز را به مهاجرین افغانستانی منتقل میکنند. بعد از این ایشان به فکر تشکیل پایگاه بسیج برای مهاجرین افغانستانی میافتند و اقداماتی نیز انجام میدهند اما متاسفانه دوستان ایرانی ایشان اقبالی به این موضوع نشان نمیدهند، با این حال سید این اندیشه را دارد و در حد وسع خود با مهاجرین افغانستانی ارتباط خود را حفظ و تقویت میکند. با شروع بحران سوریه ایشان متوجه اهمیت موضوع میشود و در جمع های مهاجرین با دوستان خود این موضوع را طرح میکرده اند و دوستان را جهت اعزام به سوریه تشویق میکردند. با شهادت سید جواد سجادی (فرزند پسر عمویشان) ایشان به کمک حاج حیدر حسینی میروند و اعزام ها به سوریه از شیراز منسجمتر و بیشتر میشود. در این مقطع درنورد ایشان از سفارت افغانستان در تهران به دولت افغانستان گزارش میشود و حتی در شیراز ایشان یکبار مورد سو قصد قرار میگیرند. سید نبی دوبار به سوریه اعزام میشوند و به فعالیتهای تبلیغی و فرهنگی مشغول میشوند و به خواست فرماندهان ایشان به شیراز بازمیگردند جهت جذب و سازماندهی نیروهای فاطمیون. برادر ایشان سید عبداله از فرماندهان قدیدمی و شاخص لشکر فاطمیون هستند همینطور یکی از برادرانشان نیز در سال 94 در مبارزه با نیروهای آمریکایی و طالبان در افغانستان به شهادت میرسند. با شروع بحران کرونا ایشان در خرامه مشغول به تدریس هستند و با کمک بچه های بسیج در شهرستان خرامه به ضدعفونی و جذب کمکهای مردمی و دولتی جهت کمک به نیازمندان مشغول میشوند. اواسط امسال (99) نیز به شیراز آمده اند و همچنان در جمع آوری و توزیع کمک های مومنانه مشغولند و در بین مهاجرین نیز محل رجوع هستند. منبع: آرشیو دفتر تاریخ شفاهی شیراز