تفاوت میان نسخه‌های «مصاحبه با رحیم‌رضا الهی»

از قصه‌ی ما
سطر ۵۱: سطر ۵۱:
[[رده:معلم پرورشی]]
[[رده:معلم پرورشی]]
[[رده:انقلاب اسلامی]]
[[رده:انقلاب اسلامی]]
[[رده:دهه60]]
[[رده:دهه 60]]
[[رده:اهالی ایران]]
[[رده:اهالی ایران]]
[[رده:دفاع مقدس]]
[[رده:دفاع مقدس]]
[[رده:آموزش و پرورش]]
[[رده:آموزش و پرورش]]

نسخهٔ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۳

لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرماییداز چه سالی وارد آموزش‌و‌پرورش شدید؟ بنده رحیم‌رضا الهی متولد سال 1346 در شهر تبریز هستم، دوران تحصیلات ابتدایی تا راهنمایی را در مدرسه فرقانی در محله حکم‌‌‌‌آباد سپری کردم، مقطع متوسطه در دبیرستان شهید آیت‌‌الله قاضی‌طباطبایی ادامه تحصیل دادم که در همان سال اول توفیق حضور در جبهه‌های حق علیه باطل را داشتم. بنده در سال 1366 موفق به اخذ مدرک دیپلم شدم و از مهر 1366 وارد تربیت‌ معلم شدم و بعد از دوسال که دوره تربیت‌معلم تمام شد به عنوان مربی پرورشی مشغول به خدمت شدم. بعد از انقلاب اولین سال تحصیلی که تجربه کردید چگونه بود. سال چهارم ابتدایی را می‌خواندیم که انقلاب پیروز شد و ادامه تحصیلات را در نظام جمهوری‌اسلامی خواندیم بعد از انقلاب که به عنوان دانش‌آموز در مدارس بودید مربیان شما در تفهیم انقلاب اسلامی موثر بودند. در بین مربیان، افراد شایسته ای بودند که دانش‌آموزان را دینی و مذهبی تربیت کنند و بعد از پیروزی انقلاب هم تکلیفی که بر دوش مربیان گذاشته شد انقلابی بار آوردن بچه‌هاو تبیین ارزش‌های انقلابی بود.تعدادی از مربیان نیز بودند که در همین راستا به درجه رفیع شهادت نائل شدند از جمله شهید جعفر خلیل زاده که مربی پرورشی مدرسه راهنمایی فرقانی بودندو بنده نیز یک سال افتخار شاگردی این شهید بزرگوار را داشتم که در کنار درس همیشه راهنمای ما از نظر اعتقادی و پرورشی بودند.

اولین مربی پرورشی شما چه کسی بودند؟

اولین مربی پرورشی ما آقای محمدزاده در دوره اول راهنمایی بودند. فعالیت های پرورشی در آن دوره را به یاد دارید. مربیان پرورشی در آن دوره با اجرای مراسمات مذهبی، اجرای برنامه در مناسبتهای ملی و انقلابی مانند دهه فجر، راهپیمایی‌ها،مسابقات و برنامه های هنری و فرهنگی سعی میکردند که استعدادهای هنری بچه‌ها رو کشف و در مسیر درست، راهنمایی و هدایت کنند. کارهایی که آقای محمدزاده انجام می دادند، چگونه شکل میگرفت و چه تاثیری در بچه ها داشت. آقای محمدزاده از روابطی که دانش‌آموزان با همدیگر داشتند و جمع هایی که تشکیل میدادند، آنها را وارد برنامه های پرورشی میکرد. در آن زمان که گروهک‌ها و تفکرات مختلفی بیرون از مدرسه وجود داشت و مشکلاتی را برای دانش آموزان ایجاد میکرد سعی میکردند با پاسخ به سوالات بچه‌ها و رفع ابهامات موجود دانش‌آموزان را در مسیر درست هدایت کنند. چه برنامه‌هایی را آقای محمدزاده بیشتر مورد توجه قرار میدادند. با توجه به امکانات در مدرسه بیشتر برنامه های قرآنی و مسابقات قرآنی را انجام میدادند، کلاس آمفی‌تئاتر هم داشتیم که تمرینهای سرود و تئاتر را در آنجا انجام میدادیم. فعالیت های پرورشی آقای محمدزاده چه ثمراتی برای دانش‌آموزان داشت. تاثیراتی که آقای محمدزاده به عنوان مربی پرورشی داشت این بود که ما علاقمند به فعالیت های قرآنی شدیم. دانش آموزانی بودند که قرآن را خوب قرائت میکردند که آقای محمد‌زاده آنها را تشویق میکرد و در این راستا تعلیم می‌دادند.

پس از آقای محمدزاده دبیر پرورشی شما چه کسی بودند؟

شهید جعفر خلیل زاده بودند که با روحیه مذهبی، دینی و هنری که داشتند تمام بچه ها را تحت تاثیر خود قرار دادند، خود بنده موفقیتهایی که در زندگی کسب کردم مدیون این شهید بزرگوار هستم. ایشان ارتباط بسیار صمیمی با بچه‌ها داشتند، یکی از فعالیتهای پرورشی که در دوره ایشان انجام میدادیم پشتیبانی از جبهه‌های جنگ بود که بچه‌ها با آوردن قلک‌های پس‌انداز خود به این امر کمک میکردند.

فعالیت های پرورشی در آن دوره را به یاد دارید؟

از جمله برنامه‌هایی که در آن دوره داشتیم، تشکیل گروههای سرود و اجرای سرود بود. اکثرا سرودهایی که از رادیو پخش میشد بدون موزیک تمرین و اجرا میکردیم، مثل سرود ای امام که اکثر بچه‌ها حفظ بودند، بنده هم به عنوان تک‌خوان با توجه به استعدادی که در این زمینه داشتم توسط مربی پرورشی انتخاب شده بودم. این فعالیت‌ها زمینه‌ای شد تا با دانش‌آموزانی که در ارتباط بودیم توانستیم گروه تئاتر را هم در مدرسه تشکیل بدهیم، با این تفکر که در زمان جنگ تحمیلی به سرمیبردیم، پیروزیها و موفقیتهایی که رزمندگان در جبهه های حق علیه باطل انجام میدادند به شکل نمایش نامه پیاده کنیم و به صورت تئاتر اجرا کنیم. دانش‌آموزانی هم بودند که در زمینه‌های ایجاد نشریات‌دیواری هم فعالیت می‌کردند. گفتید که با ابزارآلات هنری ازجمله فلوت کار میکردیدچگونه آن را یاد گرفتید. از برادرم یاد گرفتم و بعدا حتی بهتر از ایشان هم فلوت میزدم. در گروههای سرود که در مدرسه تشکیل می‌دادیم از فلوت کم استفاده میکردیم. خاطره ای که به یاد دارم این بود که در هنگام اعزام به جبهه فلوت را هم به جبهه بردیم و در جبهه استفاده میکردیم.

دوره تحصیلی 60-61 دردبیرستان آیت‌الله قاضی‌طباطبایی را به یاد دارید؟

دوره‌ی اول دبیرستان که در دبیرستان آیت‌الله قاضی طباطبایی تبریز بودم شور و حال اعزام به جبهه بر ما حاکم بود، یک ماه و نیم درس خواندیم و بعد به جبهه اعزام شدیم. خاطره ای که در این دوره به یاد دارم شهید جدیری که یکی از دانش‌آموزان نخبه آن مدرسه بود به جبهه اعزام شده بودند، وقتی که شهید شدند تصاویر ایشان را در مدرسه دیدیم که مدیر مدرسه با توصیف فضایل اخلاقی این شهید بزرگوار، خبر شهادت ایشان را دادند، دانش‌آموزان نیز که خیلی ناراحت و متاثر شده بودند با پای پیاده به سمت خانه این شهید رفتیم و با گفتن شعار «شهیدان زنده اند» به خانواده ایشان تسلیت گفتیم. بعد از بازگشت از جبهه، فعالیت های پرورشی در دوره سوم و چهام دبیرستان چگونه بود. مربی پرورشی ما دردبیرستان ولایت، آقای آقازاده بودند، در آن دوره بنده عضو شورای انجمن اسلامی دانش‌آموزان بودم. از جمله فعالیت‌های پرورشی، اجرای مراسم صبحگاهی در مدرسه بود به این صورت که بنده قرآن را قرائت میکردم و دعای «الهی‌عظم‌بلا» را شهید داوود رهانی با آوای دلنشین می خواندند. سال 1366 وارد تربیت معلم شدید آیا هدف شما از همان ابتدا مربی پرورشی بود. بله، با تاثیری که شهید جعفر خلیل زاده به عنوان مربی پرورشی با شهادتشان در این راه بر بنده گذاشته بودند باعث انتخاب این رشته در تربیت معلم بود.

تعریفی که از مربی پرورشی دارید؟

دبیر پرورشی به عنوان پرچم‌دار انقلاب در برنامه‌های فرهنگی، اعتقادی، سیاسی و هنری باید دانش آموزان را در این راه هدایت کنند. در این راه باید خیلی تلاش میکردندو مشکلاتی هم در این راه داشتند. تفاوت مربیان پرورشی دهه شصت با مربیان امروزی به نظر شما در چیست. به نظر من تفاوت در احساس تکلیف الهی و بار معنوی است، مربی پرورشی دهه شصت این راه را ازبین صدها راهی که می توانست انتخاب کند بر میگزیند در حالی که می توانستند در سازمانها و نهادهایی با جایگاه بالاتر مشغول کار شوند ولی برای انجام تکلیف وارد این عرصه شدند و زمان و ساعت کاری برای آنها مهم نبود به کار خودشان عشق می ورزیدند وتنها چیزی که برای آن مربیان مهم بود انجام تکلیف دینی و انقلابی خود بود اما امروز شاید کمتر باشند مربیانی که به کار خود به عنوان تکلیف الهی نگاه کنند. آیا اعتقاد دارید که در دهه 70 فعالیت های فرهنگی، کمرنگ تر شده اند. فعالیت های فرهنگی به باور ها و اعتقادات دینی مربیان بستگی دارد، مربیان پرورشی که با توجه به نام مقدس امور‌تربیتی و اعتقادات دینی و انقلابی خود این مسیر را انتخاب کنند با مربیانی که به عنوان یک شغل و امرارمعاش وارد این عرصه می شوند تفاوت زیادی وجود دارد.

نظر شما در رابطه با انحلال امور تربیتی در دهه هفتاد چیست؟

مدارس بهترین وموثرترین مرکز فرهنی کشوراست یعنی هر تحولی درجامعه بایدازآموزش‌و‌پرورش شروع شود، مربیان پرورشی یکی از تاثیر گذارترین کسانی هستند که مانع از پیاده شدن سیاستهای دشمنان در مدارس هستند. متاسفانه بعضی از مسئولین با توجه به برخی دلائل حکم انحلال امور‌تربیتی را صادر کردند، یکی از توجیه آنها این بودکه تمام معلمانی که به تدریس مشغول میشوند باید امر تربیت را نیز انجام دهند، در عمل این کار امکان پذیر نیست چرا که اولویت آموزش از نظرمعلمان بیشتر از فعالیتهای پرورشی و فرهنگی است که این خود به خود باعث کمرنگ شدن و محو شدن فعالیت پرورشی دانش‌آموزان خواهد شد، این اشتباه نوعی آب در آسیاب دشمنان نظام و ملت انداختن می‌باشد که شاید تاکنون هم جبران نشده است. و مطلب آخر شهیدان، جان فدا کردند و رفتند به دین خود ادا کردند و رفتند

جستارهای وابسته

منابع

parvareshi60.ir