تفاوت میان نسخه‌های «کرونا با جذامیان چه کرد؟»

از قصه‌ی ما
سطر ۱۲: سطر ۱۲:
دراین سه ماه، گروه های جهادی برای کمک به اقشار آسیب پذیر سنگ تمام گذاشتند اما روحانی مشهدی می گوید آنها  جذامیان را فراموش کردند. حجه الاسلام عباسی از حال و روز اهالی خیابان وحید در روزهای کرونایی می گوید:«گروه های جهادی حواسشان به زندگی جذامیان نبود.از عمرهم نشینی من با جذامیان در این محله  دوسالی می گذرد. وقتی کرونا آمد خودم دست به کار شدم. با شهرداری و آستان قدس رضوی و خیران رایزنی کردیم وماسک و مواد ضدعفونی برای آنها تهیه کردیم. بسته های معیشتی را میان خانواده ها توزیع کردیم، غذای گرم هم برایشان بردیم و خلاصه کاری کردیم که اصلا از خانه بیرون نروند. خانه به خانه سراغشان رفتیم و در مورد این ویروس و خطراتش با آنها صحبت کردیم.از جوانان مسجدی کمک گرفتم. کسانی که دو سال تلاش کردم تا دست گیرشان شود بیماری جذامیان نه واگیر دارد و نه خطرناک است، خانه هایشان را ضدعفونی کردیم تا سر و کله ویروس کرونا درمیان جذامیان پیدا نشود و اوضاعشان را از آن چیزی که هست بدتر و خراب تر نکند. این حمایت ها هنوزهم ادامه دارد.»
دراین سه ماه، گروه های جهادی برای کمک به اقشار آسیب پذیر سنگ تمام گذاشتند اما روحانی مشهدی می گوید آنها  جذامیان را فراموش کردند. حجه الاسلام عباسی از حال و روز اهالی خیابان وحید در روزهای کرونایی می گوید:«گروه های جهادی حواسشان به زندگی جذامیان نبود.از عمرهم نشینی من با جذامیان در این محله  دوسالی می گذرد. وقتی کرونا آمد خودم دست به کار شدم. با شهرداری و آستان قدس رضوی و خیران رایزنی کردیم وماسک و مواد ضدعفونی برای آنها تهیه کردیم. بسته های معیشتی را میان خانواده ها توزیع کردیم، غذای گرم هم برایشان بردیم و خلاصه کاری کردیم که اصلا از خانه بیرون نروند. خانه به خانه سراغشان رفتیم و در مورد این ویروس و خطراتش با آنها صحبت کردیم.از جوانان مسجدی کمک گرفتم. کسانی که دو سال تلاش کردم تا دست گیرشان شود بیماری جذامیان نه واگیر دارد و نه خطرناک است، خانه هایشان را ضدعفونی کردیم تا سر و کله ویروس کرونا درمیان جذامیان پیدا نشود و اوضاعشان را از آن چیزی که هست بدتر و خراب تر نکند. این حمایت ها هنوزهم ادامه دارد.»


'''پیرزن مجذوم زباله گرد و همه دغدغه های من'''
== پیرزن مجذوم زباله گرد و همه دغدغه های من ==
این روحانی درباره‌ی دغدغه‌های خودش می‌گوید:
این روحانی درباره‌ی دغدغه‌های خودش می‌گوید:
«بهزیستی ماهانه مبلغ کمی به حساب مبتلایان به جذام می ریزد. این مستمری ناچیز در برابر هزینه های زندگی و خورد و خوراک و درمان، جوابگوی آنها نیست. اگر کمک خیران نبود این بنده های خدا سر گرسنه بر بالین می گذاشتند. چون توانایی انجام دادن کاری را ندارند. سالها قبل وقتی درمان جذام به ایران آمد که دیر شده و همه اندام های بدن جذامیان درگیر شده بود. جذام انگشت های دست و پایشان را یکی در میان خورده بود و با تاثیر بر سلول های مغزی اعصاب و روان آنها هم تحت تاثیر قرار گرفته بود. بنابراین توانایی انجام هیچ کاری را نداشتند و بدتر از آنکه نزدیکان و اقوام هم از ترس ابتلا به جذام این بنده های خدا را تنها گذاشته بودند. نتیجه اینکه حالا در دوران سالمندی نه پولی دارند نه مستمری بازنشستگی و چشمشان به مهر مردم است. حتی من پیرزن 68 ساله ای را می شناسم که جذام یکی در میان انگشتان دستش را خورده است. این پیرزن هیچ کسی را ندارد و در شرایط بدی زندگی می کند. گاهی شب ها از خانه بیرون می زند و زباله گردی می کند تا با فروش زباله های خشک درآمد کمی داشته باشد. من سعی کردم بار تنهایی این مجذومان را با دادن اطلاعات به مردم کم کنم.» روحانی جوان این توضیحات را چاشنی دغدغه هایش می کند و می گوید:« حالا شما تصور کنید با همه این اوضاع و احوال، ویروس کرونا هم درمیان جذامیان دست به دست شود و آنها را آلوده کند. از همان روزهای اول اسفند به خودم قول دادم که اجازه ندهم پای کرونا به خانه های جذامیان باز شود.»
«بهزیستی ماهانه مبلغ کمی به حساب مبتلایان به جذام می ریزد. این مستمری ناچیز در برابر هزینه های زندگی و خورد و خوراک و درمان، جوابگوی آنها نیست. اگر کمک خیران نبود این بنده های خدا سر گرسنه بر بالین می گذاشتند. چون توانایی انجام دادن کاری را ندارند. سالها قبل وقتی درمان جذام به ایران آمد که دیر شده و همه اندام های بدن جذامیان درگیر شده بود. جذام انگشت های دست و پایشان را یکی در میان خورده بود و با تاثیر بر سلول های مغزی اعصاب و روان آنها هم تحت تاثیر قرار گرفته بود. بنابراین توانایی انجام هیچ کاری را نداشتند و بدتر از آنکه نزدیکان و اقوام هم از ترس ابتلا به جذام این بنده های خدا را تنها گذاشته بودند. نتیجه اینکه حالا در دوران سالمندی نه پولی دارند نه مستمری بازنشستگی و چشمشان به مهر مردم است. حتی من پیرزن 68 ساله ای را می شناسم که جذام یکی در میان انگشتان دستش را خورده است. این پیرزن هیچ کسی را ندارد و در شرایط بدی زندگی می کند. گاهی شب ها از خانه بیرون می زند و زباله گردی می کند تا با فروش زباله های خشک درآمد کمی داشته باشد. من سعی کردم بار تنهایی این مجذومان را با دادن اطلاعات به مردم کم کنم.» روحانی جوان این توضیحات را چاشنی دغدغه هایش می کند و می گوید:« حالا شما تصور کنید با همه این اوضاع و احوال، ویروس کرونا هم درمیان جذامیان دست به دست شود و آنها را آلوده کند. از همان روزهای اول اسفند به خودم قول دادم که اجازه ندهم پای کرونا به خانه های جذامیان باز شود.»