تفاوت میان نسخه‌های «آیت الله محمد صدوقی»

از قصه‌ی ما
(صفحه‌ای تازه حاوی «== معرفی == دهم اسفند ماه 1287ه.ش در خانواده‌ای روحانی در یزد فرزندی متولد شد تا...» ایجاد کرد)
 
 
سطر ۱۷: سطر ۱۷:
[[رده: منافقین]]
[[رده: منافقین]]
[[رده: نفر دوم انقلاب]]
[[رده: نفر دوم انقلاب]]
[[رده:عناصر]]
[[رده:انقلاب اسلامی]]
[[رده:وقایع]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۴۰

معرفی

دهم اسفند ماه 1287ه.ش در خانواده‌ای روحانی در یزد فرزندی متولد شد تا یکی از مهره‌های اساسی انقلابی باشد که 70 سال بعد در شهر و کشورش رقم می‌خورد. پدرش میرزاابوطالب کرمانشاهی، یکی از روحانیون معروف استان بود و در مسجد حظیره امام جماعت؛ علاوه بر این میرزاابوطالب مرجعیت تامه برای کارهایی که به دین و دنیای مردم یزد مربوط بود را نیز به عهده داشت.

آیت الله محمد صدوقی

محمد به تبعیت از پدر و اجدادش من جمله شیخ‌صدوق به حوزه‌ی علمیه رفت و تحصیلات قدیمه را تا لمعه در مدرسه عبدالرحیم خان یزد گذراند. سال 1308 ه.ش روانه‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی اصفهان شد ولی یک سال بیشتر دوام نیاورد. رنج و مشقت زندگی طلبگی در اصفهان تسلیمش کرد. لذا سال 1309به یزد بازگشت و کمی بعد راهی قم شد. دو سه روز پس از ورودش به قم با امام که آن زمان طلبه‌ای جوان بود آشنا شد و کار رفاقتشان به جایی کشید که گاه تمام شبانه روز را با هم می‌گذراندند. صدوقی در قم به دلیل فضائل اخلاقی‌اش به سرعت مورد توجه علما قرار گرفت و در محضر آیات عظام، عبدالکریم حائری یزدی، سیدصدرالدین صدر، محمدتقی خوانساری، محمدحجت کوه‌کمره‌ای زانوی تلمذ زد و پس از مدتی کوتاه خود به استادی عالم تبدیل شد. از شاگردان وی می‌توان به آیت‌الله فاضل لنکرانی، آیت‌الله قدوسی، آیت‌الله مطهری و علامه محمدتقی جعفری اشاره کرد. حافظه‌ی آیت‌الله صدوقی در قم زبان‌زد عام و خاص بود. به گونه‌ای که وقتی مسئولیت تقسیم شهریه‌ی ده‌ هزار طلبه را بر عهده داشت، دفتر و دستکی موقع پرداخت استفاده نمی‌کرد. هر کس شهریه می‌گرفت را با نام و میزان شهریه‌ی پرداختی به خاطر می‌سپرد و شب که به منزل می‌رفت به هر کس هرچه داده بود را در دفتر یادداشت می‌کرد. آیت‌الله صدوقی بعد از 21 سال تحصیل و تدریس در قم به یزد بازگشت. او در یزد در کنار درس و بحث به ضبط و ربط کارهای حوزه‌های علمیه یزد نیز می‌پرداخت. ایشان 18 مسجد من جمله مسجد حظیره را بازسازی و 19 مدرسه‌ی علمیه من جمله خان و عبدالرحیم خان را تعمیر کرد. این اقدامات با همکاری بازاریان انجام می‌شد. ارتباط آیت‌الله صدوقی با کسبه‌ی بازار به گونه‌ای بود که با کمترین اشاره‌ای از طرف ایشان، بازاریان تمام سرمایه و زندگی خود را تقدیم او می‌کردند. تشکیل بنیاد صدوق با هدف تأسیس یک مرکز علمی همچون جامعه الازهر مصر برای عالم تشیع و ایجاد کارخانجاتی به کمک بازاریان و تجار یزدی در راستای تحقق این هدف شاهدیست که این رابطه‌ی تنگاتنگ را اثبات می‌کند. از دیگر اقدامات آیت‌الله صدوقی در یزد راه‌اندازی گروهی با نام سپاه اسلام در دوران پهلوی دوم بود. روحانیون و طلاب یزدی عضو این گروه وظیفه داشتند تا به روستاها و شهرهای محروم بروند و علاوه بر تبلیغ اسلام، مردم را از ظلم طاغوت مطلع سازند. آیت‌الله صدوقی آنچنان با منش و رفتارش در دل مردم جا باز کرده بود که حاضر بودند ساعت‌ها پای منبر او بنشینند و از نصایحش استفاده کنند. در این رابطه محمود حجازی‌فرد تعریف می‌کند: «من یادم هست که حضرت آقا در زمان شاه روزهای رمضان دو سه ساعت منبر می‌رفتند، وسط منبر دوسه بار می‌آمدند پایین، دوباره وضو می‌گرفتند و دوباره به منبر می‌رفتند. یادم هست که اکثریت مردم آن روزها دوچرخه داشتند، وقتی آقا منبر می‌رفتند تا چشم کار می‌کرد دوچرخه بود که در خیابان‌های منتهی به حظیره پارک شده بود.»

مبارزات

آیت‌الله صدوقی که مبارزاتش را علیه رژیم پهلوی با مبارزه علیه تجدد‌گرایی و مذهب‌زدایی رضا‌شاهی، اعتراض به قانون کشف حجاب و همراهی و همگامی با آیت‌الله مدرس در مبارزه با پهلوی اول آغاز کرده بود، مسیر مبارزه را در دوره‌ی پهلوی دوم نیز ادامه داد. او با شروع تظاهرات‌ها و اعتراضات خیابانی علیه محمدرضاشاه وجه‌ی مدیریتی خود را به کار بست و اعتراضات را به گونه‌ای مدیریت کرد که بیشترین دست‌آورد و کمترین تلفات جانی را باقی بگذارد. در واقع راهبرد مبارزاتی ایشان صدور اعلامیه‌های آتشین، سخنرانی‌های کنایه‌آمیز و بالا بردن آگاهی و بینش مردم بود. یکی دیگر از سیاست‌های رهبر دارالعباده در مبارزات انقلابی، بهانه ندادن به دست حکومت بود. وی با تخریب اموال عمومی مخالف بود و مبارزین را به مبارزه‌ی آرام و به دور از دردسر دعوت می‌کرد. نمونه‌ی این مدیریت سیاسانه را می‌توان در ماجرای پایین کشیدن مجسمة شاه دید. او در جریان این اقدام انقلابی با اینکه خود از طراحان نقشه بود، نسبت به این اقدام اعتراض کرد تا ساواک را منحرف سازد. با این حال ابهت و جسارت او در بیانیه‌ها و سخنرانی‌ها به قدری بود که دست ساواک را برای برخورد می‌بست. این نوع مدیریت قاطعانه و زیرکانه، آیت‌الله صدوقی را در زمان تبعید امام خمینی ملجأ و پناهگاه انقلابیون سراسر کشور و چهره‌ای تأثیرگذار در وقایع انقلاب می‌کند. مدیریت وی در رسوا ساختن دست ساواک در پرونده‌ی سینما رکس آبادان، محوریت ایشان در پخش اعلامیه‌های امام خمینی از یزد به سراسر کشور، حمایت مالی از انقلابیون در سراسر ایران و... مهر تاییدی است بر جایگاه تأثیرگذار آیت‌الله صدوقی در انقلاب اسلامی ایران. یکی دیگر از نقطه‌های قابل تأمل در زندگانی آیت‌الله صدوقی فهم و بصیرت بالای سیاسی او بود. پی بردن به انحراف فکری جریان حجتیه و مجاهدین خلق در پیش از انقلاب و طرد کردن آن‌ها؛ مخالفت جدی با بنی‌صدر و تفکر او حتی پیش از انقلاب و هنگام سفر به پاریس؛ تشخیص انحرافات فکری جریانات ملی مذهبی خصوصاً جبهه‌ی ملی در همان ابتدای امر، همه و همه نشان از درایت و بینش سیاسی عمیق آیت‌الله صدوقی دارد که البته باعث دشمنی این جریانات سیاسی با ایشان شد. سرانجام نیز این دشمنی و کینه کار خود را کرد و آیت‌الله محمد صدوقی که همواره در زندگی شخصی خویش، پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) را الگو و مقتدای خویش قرار داده بود، پس از سال‌ها تلاش و مجاهدت در راه اسلام و وطن در محراب نماز جمعه دهم رمضان مصادف با 11 تیرماه 1361، در سن 75 سالگی همچون مقتدای خود علی (ع) دل از جهان مادی برمی‌کند و به دست مجاهدین خلق به شهادت می‌رسد. نقش مدیریتی و محوریت آیت‌الله صدوقی در مبارزات انقلابی خصوصاً در جنوب کشور و نیز پس از پیروزی انقلاب به گونه‌ای بود که شبکه‌ی بی‌بی‌سی پس از شهادتش، او را نفر دوم انقلاب ایران می‌نامد.

منبع

آرشیو دفتر تاریخ شفاهی یزد