تفاوت میان نسخههای «یک زیارت میهمان شهید شوشتری»
از قصهی ما
(صفحهای تازه حاوی «== ⭕️ یک زیارت مهمان شهید شوشتری == '''💢 گزیدهای از کتاب " انقلاب نقشها"''' [...» ایجاد کرد) |
جز (ابوالفضل بکرای صفحهٔ شهید شوشتری را به یک زیارت میهمان شهید شوشتری منتقل کرد) |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
'''💢 گزیدهای از کتاب " انقلاب نقشها"''' | '''💢 گزیدهای از کتاب " انقلاب نقشها"''' | ||
سطر ۱۷: | سطر ۱۵: | ||
[[رده: تاریخ شفاهی]] | [[رده: تاریخ شفاهی]] | ||
[[رده: کتاب انقلاب نقش ها]] | [[رده: کتاب انقلاب نقش ها]] | ||
[[رده: | [[رده: سوریه]] | ||
[[رده: عناصر]] | |||
[[رده: وقایع]] | |||
[[رده: آثار]] | |||
[[رده: سیستان و بلوچستان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۳۶
💢 گزیدهای از کتاب " انقلاب نقشها"
▫️ در یکی از اجراهای شهود در مشهد، سردار شوشتری هم آمده بود. اوج نمایش انتهای آن بود؛ جایی که روح از بدن جدا میشود و شخص دارد میمیرد و فرصتی برای توبه ندارد. ناگهان دیالوگ را فراموش کردم. شعری بر مبنای زندگی حضرت زینب(ع) بود...چودن فهمیده بود دیالوگ از ذهنم پریده است. با بازی اضافه سعی میکرد سکوت را پر کند اما فایده نداشت. نمیآمد. با تمام وجود گفتم یا زینب(ع) و متوسل شدم به ایشان. به خاطر آوردم.
▫️ پس از اتمام نمایش، سردار شوشتری آمد پشت صحنه. تحتتاثیر نمایش قرار گرفته بود. عوامل را تشویق کرد و بعد به اطرافیانش گفت: " از طرف من این آقایان را با نویسنده و کارگردان بفرستید سوریه زیارت حضرت زینب(ع)"...ماجرای فراموشی و توسل به حضرت زینب (ع) را گفتم. گفت: "خب پس برو زیارت و آنجا از بیبی تشکر کن".
- ↑ کتاب انقلاب نقش ها