تفاوت میان نسخه‌های «نجات محصولات کشاورزی در بحبوحه کرونا»

از قصه‌ی ما
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۴۲: سطر ۴۲:
[[رده:زنان]]
[[رده:زنان]]
[[رده:کمک مومنانه]]
[[رده:کمک مومنانه]]
[[رده:تهران]]
[[رده:عناصر]]
[[رده:وقایع]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۵۶

زنان سرپرست خانوار در حال چیدن گوجه ها
Goje22.jpg
Goje44.jpg
پخت رب

در این روزهای کرونایی وسط یک عالمه مشغولیت ذهنی برای تولید ماسک و گان پزشکی و دیگر حمایت‌ها از کادر درمانی و بیماران، چطور می‌شود سر از ماجرای حمایت از کشاورزان جیرفتی برای جلوگیری از خراب شدن گوجه‌هایشان درآورد؟

ماجرای ورود هیأت جهادی «جنت الحسین (ع)» به این موضوع داغ اما تلخ حوزه کشاورزی، از آن داستان‌های جذابی است که ساعت‌ها می‌شود نشست و درباره‌اش گفت و شنید و جالب است بدانید عَلَم جهادگری در این هیأت، به دست یک بانوی خوش‌فکر و خستگی‌ناپذیر است. «فائزه داروغه(مطهری)» مسئل این گروه جهادی است که برایمان از ماجرای حمایت از کشاورزان تعریف میکند...

عهد کردیم نگذاریم غم کشاورزان در فصل برداشت، تکرار شود

ماجرا از پارسال (سال 98) شروع شد، از بعد از سیل نوروزی در استان لرستان و چند استان دیگر. مدام خبرهایی دریافت می‌کردیم که یا محصولات کشاورزان خریدار نداشت یا قیمتی که پیشنهاد می‌شد، آنقدر ناچیز بود که حتی کفاف دستمزد کارگرانشان را هم نمی‌داد. به همین دلیل، آن‌ها به‌کلی قید چیدن محصولاتشان را زده‌ بودند! محصولات تازه و باکیفیت، سر زمین داشت از بین می‌رفت.

2، 3 نمونه عینی را هم خود بچه‌های گروه جهادی‌مان به من گزارش دادند. می‌گفتند آقای کشاورز گوشه‌ای نشسته‌ بود و به هر رهگذری که از کنار زمینش عبور می‌کرد، می‌گفت: «اگر از این هویج‌ها و هندوانه‌ها می‌خواهید، مجانی بچینید و ببرید. به درد من نمی‌خورَد!» شنیدن این مسائل برای من خیلی ناراحت‌کننده بود...

با خودم گفتم نمی‌شود دست روی دست گذاشت. تصمیم گرفتم با کمک دوستان جهادی، وارد میدان شویم و به سهم خودمان مانع از بین رفتن محصولات کشاورزی شویم. تا بیاییم نیروهایمان را به‌خط و ظرفیت‌هایمان را فعال کنیم، کار از کار گذشت. گرچه این اتفاق بسیار تلخ بود اما باعث شد از همان موقع با خودمان قرار بگذاریم برای سال بعد، گوش‌به‌زنگ باشیم تا از تکرار این اتفاقات تلخ جلوگیری کنیم.

از پیازها که گذشت، به داد گوجه‌ها برسید!

من از 2، 3 ماه قبل از موعد برداشت محصول به اعضای گروه جهادی‌مان گفتم از شرایط کشاورزان برای فصل برداشت اطلاعات کسب کنید تا فرصت کافی برای برنامه‌ریزی داشته‌باشیم. اما در اسفند ماه اتفاق جدیدی به اسم "کرونا" همه را درگیر کرد و ما تمام‌وقت مشغول انجام فعالیت‌های متنوع در زمینه جهاد علیه کرونا شده ‌بودیم.

یک روز خبردار شدیم که محصولات زمین‌های کشت پیاز و گوجه در "جیرفت کرمان" به‌دلیل همان مشکلات همیشگی در معرض خراب شدن بود. در آنجا در تماس با یک جوان طلبه بسیار فعال و پرشور پیگیر ماجرا شدیم. با تأسف، موضوع را تأیید کرد. گفتم: ما می‌خواهیم به سهم خودمان، کاری برای جلوگیری از خراب شدن و از بین رفتن این محصولات انجام دهیم. گفت: «درباره پیازها که دیگر دیر است. تا بخواهد به تهران برسد، خراب می‌شود! اما درباره گوجه‌ها می‌توانید وارد عمل شوید».

نجات گوجه ها با زنان سرپرست خانوار

دست به کار شدیم و در قدم اول و در کمترین زمان، قرار خرید معادل 10 تن و 500 کیلو گوجه را با یکی از کشاورزان جیرفتی گذاشتیم. قرار شد بانوان سرپرست خانواری که قبلاً توسط آن طلبه فعال و دوستانش شناسایی شده بود، با دستمزد مشخص سر زمین بروند و در اسرع وقت گوجه‌ها را بچینند. به لطف خدا کار شروع شد اما این تازه شروع دغدغه‌های من بود

سفر گوجه ها از جیرفت به تهران

حالا نوبت قدم دوم بود. الحمدلله گوجه‌ها کیفیت بسیار خوبی داشت و به‌موقع چیده شده بود. محصولات را به تهران انتقال دادیم که کارهایی مثل پخت رب روی آنها انجام شود. طی هماهنگی‌هایی تصمیم گرفتیم نیمی از بار را به پیشوا بفرستیم و از باقیمانده بار، 2 تن را به منطقه "حصار امیر" در حوالی پاکدشت و حدود 3 تن را هم به کهریزک و محدوده شورآباد قم ارسال کنیم. الحمدلله بار به سلامت به هر 3 نقطه رسید و بانوان سرپرست خانوار شروع به پخت رب کردند. به‌این‌ترتیب، با احتساب بانوان جیرفتی، 4 گروه از بانوان در ماجرای چیدن گوجه‌ها و پخت رب، مشغول کار شدند.

این مسیر، «راه مهربانی» بود

به دلمان افتاده اسم این طرح را بگذاریم "راه مهربانی". راهی که تا امروز آمده‌ایم، جز با مهربانی انسان‌های بزرگی که خدا سر راهمان گذاشت، طی ‌شدنی نبود. هر کدام از آنها در این مسیر، یک "حلقه مهربانی" بوده‌اند؛ از کشاورزی که با عشق و علاقه این گوجه‌ها را کاشت، گرفته تا خانم جهادگر متعهد و دوست‌داشتنی که 17 میلیون تومان پول مورد نیاز برای خرید گوجه‌ها و سایر هزینه‌ها را به ما قرض داد و کمک کرد بتوانیم وارد این میدان شویم تا همه ی کسانی که در بالا به آن اشاره کردم، این‌ها همه حلقه‌های مهربانی بوده‌اند که از جنوب کشور به سمت پایتخت و اطرافش کشیده شده و با ملحق شدن حلقه‌های دیگر، می‌توانند عطر مهربانی را در سراسر ایران پراکنده کنند.

منابع

«روایت بانوی جهادگر از حکایت یک تیر و چند نشان در نجات محصول گوجه کشاورزان کرمانی». خبرگزاری فارس. 31 اردیبهشت 99.