تفاوت میان نسخه‌های «مسجد ملّاهاشم مشهد»

از قصه‌ی ما
(صفحه‌ای تازه حاوی «== مسجد ملّاهاشم مشهد == راوی: غلامرضا طوسی متولد 1301 | گفتگو: بیات - برادران‌فر...» ایجاد کرد)
 
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۱ کاربر دیگر نشان داده نشده)
سطر ۱۹: سطر ۱۹:
[[رده: تاریخ شفاهی]]
[[رده: تاریخ شفاهی]]
[[رده: نهضت تاریخ شفاهی مساجد]]
[[رده: نهضت تاریخ شفاهی مساجد]]
[[رده: مساجد]]
[[رده: مسجد]]
[[رده: انقلاب اسلامی]]
[[رده: انقلاب اسلامی]]
[[رده: مراکز]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۵

مسجد ملّاهاشم مشهد

راوی: غلامرضا طوسی متولد 1301 | گفتگو: بیات - برادران‌فر

مسجد ملاهاشم
  • مسجد ملاهاشم یک شبستان جنوبی و یک شبستان شمالی داشت. دو گنبد خشتی روی شبستان‌ها. مساحتش حدود ۳۰۰متر بود. مسجد را حاج نائب علی‌اکبرخان، یکی از کارگزاران حکومتی دوره قاجار و از ثروتمندان مشهد، با استفاده از هزینه شخصی خود ساخته بود. قدیمی‌ها، به آن مسجد نائب می‌گفتند؛ اما بعد، مسجد به نام امام جماعت قبلی‌اش، ملاهاشم خراسانی مشهور شد.
  • مسجد نائب علی‌اکبرخان با امام جماعتی ملاهاشم خراسانی، شهرت بسیاری پیدا کرد؛ به‌طوری‌که مردم بومی، مسجد را به نام او می‌شناختند؛ ملاهاشم خراسانی بیش از ٢٠سال امام جماعت مسجد بود. در کوچه کنار مسجد که بعد‌ها به کوچه ملاهاشم معروف شد، زندگی می‌کرد. به افراد درمانده و فقیر، کمک‌ زیادی می‌کرد. آدرس خانه‌اش را به خادم مسجد داده و به او گفته بود، اگر درمانده‌ نیازمندی به مسجد آمد، او را به خانه‌ من بفرست.
  • بزرگان زیادی در مسجد نائب نماز می‌خواندند اما ملاهاشم مرد دیگری و افتاده‌تر از همه آن‌ها بود. ملاهاشم، مردی برای مردم و میان ما عزیز و محترم بود. خاطرم هست روز وفاتش در سال ١٣١٢، تمام محله سیاه‌پوش شده بود و همه، حتی کودکان گریه می‌کردند. جنازه‌اش را برای آخرین‌بار به مسجد نائب آورده‌ بودند و مسجد خیلی شلوغ بود. بعد هم روی دست‌های جمعیتی که تا آن روز ندیده بودم به سمت حرم تشییع شد. خدا بیامرز، مرد بزرگی بود.
  • ... در ایام انقلاب هم زمان با تظاهرات مردم، مسجد ملاهاشم کانون سخنرانی رهبران انقلاب شد. در آن زمان مقام معظم رهبری، شهید هاشمی‌نژاد و آیت‌ا... واعظ‌طبسی، رهبران انقلاب در مشهد بودند. یک شب قرار شد که هاشمی‌نژاد در مسجد سخنرانی کند. هماهنگی‌ها را انجام دادیم. همه‌چیز روبه‌راه بود تا وسط‌های سخنرانی که یک نفر داد زد فرارکنید! ساواکی‌ها مسجد را محاصره کرده‌اند! همه ترسیده بودند و تلاش می‌کردند که بیرون بروند. مردم را آرام کردیم و بعد از چند دقیقه معلوم شد که آن فرد از نفوذی‌های شاه بوده؛ در آن روزها برای به‌هم زدن جمع‌های انقلابی، از این کارها زیاد می‌کردند.

[۱] [۲]

  1. دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی
  2. بیات - برادران‌فر