۱٬۲۵۶
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «این خاطره من مربوط به زمان پایان عملیات مرصاد میشود. '''ما در جاده به راه افتاده بودیم. چشمم به جنازهای افتاد که سالم بود نه ترکشی خورده بود و نه لباسش خونی بود. جلو رفتم و یک لگد به پهلویش زدم. دیدم بلند شد و نشست ما هم مثل این دکترها در اتاق ع...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|