تفاوت میان نسخه‌های «علاقه ای به کار کلاسیک نداشت»

از قصه‌ی ما
(صفحه‌ای تازه حاوی «در یکی از جلساتی که در قبل از عملیات والفجر مقدماتی در قرارگاه نجف با حضور کلیه فرمانده تیپها و لشکرها و فرماندهان گردان های عمل کننده آن قرارگاه در خدمت سردار همت داشتیم بعد از توضیحات کلی که خود سردار همت داشتند و بالطبع به دنبالش فرمانده لش...» ایجاد کرد)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۲۵

در یکی از جلساتی که در قبل از عملیات والفجر مقدماتی در قرارگاه نجف با حضور کلیه فرمانده تیپها و لشکرها و فرماندهان گردان های عمل کننده آن قرارگاه در خدمت سردار همت داشتیم بعد از توضیحات کلی که خود سردار همت داشتند و بالطبع به دنبالش فرمانده لشکرها و فرمانده تیپ ها محورهای عملیاتی خودشان را توضیح می دادند و نوبت به فرمانده گردان ها می رسید. فرمانده گردان ها هم یکی یکی گزارش کار و فعالیت های خودشان را داشتند و همچنین گزارش می دادند از نحوه عملکردشان و شناسایی و برنامه ای که در آینده برای خودشان به عنوان طرح عملیاتی در نظر گرفته بودند. شهید برونسی آن روزهای اولی که مسئولیت گردان را به عهده گرفته بود به دلایل خاصی زیاد علاقه به کار کلاسیک نداشت، یعنی، هیچ موقع شاید دوست نداشت که کلاسیکی عمل کند. لذا میانه خوبی با طرح و نقشه و کالک و اینها نداشت. آن لحظه ای که رفته بود، طرح مانور و محدوده عملیاتی گردان خودش را توضیح بدهد، آنتن را روی کل محور عملیاتی کل یگانها دور می داد. شهید همت به ایشان تذکر داد و گفت: نقطه عملیاتی خودت را نشان بده. شهید برونسی در جواب شهید همت گفت که: من زیاد علاقه به این شیوه ای که شما می فرمایید ندارم. من طرز کارم این است که شما نیرو در اختیار من بگذارید و نقطه ای که من باید عمل کنم را به من نشان بدهید. بنده تعیین می کنم که هر نقطه ای که باشد چه در خطوط اول چه در عمق دشمن و با کمترین تلفات به راحتی یا در بعضی مواقع بدون تلفات آن را تسخیر کنم و همین طور شد. نمونه اصلی این مطلب را در همان عملیات والفجر مقدماتی شاهد بودیم. با توجه به مشکلات منطقه و موقعیت پیچیده ای که به حساب تپه ۸۵ اگر اشتباه نکنم داشت. روی آن تپه رملی ها، ایشان موفق شد با کاری که از قبل روی طبیعت انجام داد و شناسایی هایی که کرده بود، شب توانسته بود به راحتی در زمان مقرر گردان خودش را به خاکریز اول دشمن برساند.