۱٬۲۵۶
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «موقعی که '''پدرم پیکر رضا را داخل قبر گذاشت صورت رضا را بوسید''' و از داخل قبر بیرون آمد. بعد از چند وقت رضا را در خواب دید که روی گونهاش چیزی مثل ستاره میدرخشد. پدرم در خواب از رضا پرسیده بود: آن چیست که روی صورت میدرخشد؟ رضا گفت: '''وقتی که شما م...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|