تفاوت میان نسخه‌های «خاطرات کاترین، خبرنگاری خارجی که همراه امام به ایران آمد»

از قصه‌ی ما
(صفحه‌ای تازه حاوی «صادق نظری مسئول فرهنگی سپاه ناحیه درباره خاطرات یکی از خبرنگاران خارجی همراه امام می گوید :کاترین در خاطراتش ذکر میکند ابتدا 2500 نفر قرار بود برای ثبت خبر ورود امام به ایران بیایند اما این تعداد به 122 نفر کاهش پیدا کرد خیلی از دوستانم مرا از سوا...» ایجاد کرد)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۴۱

صادق نظری مسئول فرهنگی سپاه ناحیه درباره خاطرات یکی از خبرنگاران خارجی همراه امام می گوید :کاترین در خاطراتش ذکر میکند ابتدا 2500 نفر قرار بود برای ثبت خبر ورود امام به ایران بیایند اما این تعداد به 122 نفر کاهش پیدا کرد خیلی از دوستانم مرا از سوار شدن به هواپیمای امام منع می کردند اما من برای اینکه یک گزارش زنده را ثبت کنم تمام خطرات احتمالی را به جان خریدم هر چه به آسمان ایران نزدیکتر می شدیم به ترس افراد داخل هواپیما افزوده می شد تنها کسی در چهره اش هیچ تغییری ایجاد نشد امام خمینی (ره ) بود به مترجم امام نزدیک شدم واز او پرسیدم از امام بپرسد حال او چگونه است امام پاسخ داد حال من خوب است.

نظری می گوید کاترین در خاطراتش اشاره می کند من احساس کردم رهبر انقلاب سخن مرا خوب متوجه نشده است از او پرسیدم منظور من این است که الان که قرار است وارد ایران شوید و رهبر این انقلاب هستید چه حسی دارید امام (ره ) لبخندی زد وپاسخ داد: هیچی این کار برای من مثل امور روزانه ای است که وظیفه دارم ان را انجام بدهم. پرسیدم اگر این هواپیما را بزنند آن وقت چه ؟ امام پاسخ داد من این کار را تنها برای خدا انجام داده ام حتی اگر در این راه کشته شوم نیز تنها به وظیفه خود عمل کرده ام . کاترین در پایان خاطراتش می گوید من آن روز وقتی شور و حال مردم ایران را دیدم  باور کردم رهبر انقلاب حتما دنیا را تکان خواهد داد.

[۱]

  1. صادق نظری