تفاوت میان نسخه‌های «نخست وزیر کیسه برنج بر دوش»

از قصه‌ی ما
(صفحه‌ای تازه حاوی «اگر همه ما روزی روزگاری دیده بودیم شهید رجائی پیش از انقلاب خود شخصا مایحتاج خانه اش را می خرید و به منزل حمل می کرد برای همه یک امر عادی بود. اما بعد از انقلاب با فاصله کمی که از دوره طاغوت و جلال و جبروت زمامدارانشان داشتیم برای ما باور کردنی ن...» ایجاد کرد)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۱۹

اگر همه ما روزی روزگاری دیده بودیم شهید رجائی پیش از انقلاب خود شخصا مایحتاج خانه اش را می خرید و به منزل حمل می کرد برای همه یک امر عادی بود. اما بعد از انقلاب با فاصله کمی که از دوره طاغوت و جلال و جبروت زمامدارانشان داشتیم برای ما باور کردنی نبود که همان خلوص و مردمی بودن شهید رجائی را در پست های مهم وزارت نخست وزیری یا ریاست جمهوری دوباره مشاهده کنیم . یک روز وقتی رجائی نخست وزیر را دیدم که مانند همان معلم ساده سال های پیشین کیسه برنج و نیاز روزانه خانه را با دوش خویش به منزل می برد داشتم کلافه می شدم و بی اختیار به سویش دویدم . پس از سلام گفتم : برای اهالی محل بد است که ببینیم شما با آن مسئولیت سنگین به این شکل در زحمت بیفتید. اجازه دهید کمکتان بکنیم . او با یک دنیا احساس مسئولیت در قبال پرسش من و تکلیف خویش در خانواده اول جواب سلام را داد و بعد گفت : متشکرم . من باید کار خود را خودم انجام دهم . من با این کار اجر می برم . مرا از اجری که خدا وعده داده است محروم نکنید. این را گفت و به راهش ادامه داد و با این عملش شگفتی مرا مضاعف ساخت