تفاوت میان نسخه‌های «روزی که حرم امام رضا (ع) را به توپ بستند...»

از قصه‌ی ما
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''اما داستان از چه قرار بود؟''' بعد از تشکیل ژاندارمری مخصوص خزانه‌داری کل ایران توسط «مورگان شوستر آمریکایی»، دولت روسیه که این اقدام را مخالفت مطامع خود در ایران می‏‌دانست، در اولتیماتومی به دولت ایران، خواستار اخراج شوستر از ایران و استخ...» ایجاد کرد)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۲

اما داستان از چه قرار بود؟ بعد از تشکیل ژاندارمری مخصوص خزانه‌داری کل ایران توسط «مورگان شوستر آمریکایی»، دولت روسیه که این اقدام را مخالفت مطامع خود در ایران می‏‌دانست، در اولتیماتومی به دولت ایران، خواستار اخراج شوستر از ایران و استخدام اتباع خارجی با اجازه‏ دُوَل روس و انگلیس شد. با رَدّ این اولتیماتوم دخالت‏‌آمیز توسط مجلس شورای ملی، قوای روسی مستقر در تبریز وارد قزوین شدند. هم‏چنین یکی از دست‌نشاندگان دولت روس در مشهد به نام «یوسف هراتی» به تحریک روس‏‌ها، شورشی مصنوعی در مشهد به پا کرد و آن شد تا نوروز ۱۱۰ سال قبل، سربازان روسی در حالی که شیپور می‌زدند، همراه با افسران و صاحب‌منصبان با توپ جنگی وارد مشهد مقدس شدند، در ارک منزل کردند و برای تهدید دولت ایران و نیز بی‏‌احترامی به عقاید و احساسات مذهبی مردم، حرم مطهر امام رضا(ع) را به توپ بستند. تقریباً دو ساعت به غروب بود که صدای توپ‌های روسی بلند شد و از چند ناحیه به سوی حرم تیراندازی کردند و با ماشین‌های مسلسل‌دار به سمت صحن مقدس آمدند، اوّل غروب وارد صحن شدند، زوّار و متحصنان وارد حرم مطهّر شدند و درهای حرم را بستند. یک دسته از روس‌ها با توپ‌های مسلسل به پشت بام حرم رفتند و از پنجره‌های پشت بام ضریح مقدس امام رضا(ع) را گلوله‌باران کردند و گروهی از روس‌ها با اسلحه وارد «دارالسیاده» شدند و از شبکه‌های پنجره نقره، حرم مطهر و ضریح را هدف قرار دادند.