تفاوت میان نسخه‌های «اگه فرمانده نیم خیز راه بره، نیروها سینه خیز می رن»

از قصه‌ی ما
(صفحه‌ای تازه حاوی «تازه زنش را آورده بود اهواز. طبقه ی بالای خانه ی ما می نشستند. آفتاب نزده از خانه می رفت بیرون. یک روز، صدای پایین آمدنش را از پله ها که شنیدم، رفتم جلویش را گرفتم. گفتم '''«مهدی جان! تو دیگه عیالواری. یک کم بیشتر مواظب خودت باش.»''' گفت «چیکار کنم؟ م...» ایجاد کرد)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۲۸

تازه زنش را آورده بود اهواز. طبقه ی بالای خانه ی ما می نشستند. آفتاب نزده از خانه می رفت بیرون. یک روز، صدای پایین آمدنش را از پله ها که شنیدم، رفتم جلویش را گرفتم. گفتم «مهدی جان! تو دیگه عیالواری. یک کم بیشتر مواظب خودت باش.» گفت «چیکار کنم؟ مسئولیت بچه های مردم گردنمه.» گفتم «لااقل توی سنگر فرماندهیت بمون. » گفت « اگه فرمانده نیم خیز راه بره، نیروها سینه خیز می رن. اگه بمونه تو سنگرش که بقیه می رن خونه هاشون.»