۳٬۲۲۹
ویرایش
جز (ابوالفضل بکرای صفحهٔ سیدرضا علوی را به نمایش فیلم با ویدئوی غیرمجاز! منتقل کرد) |
|||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایششده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
== سیدرضا علوی == | |||
من در سال 1357 که انقلاب پیروز شد، در کلاس دوم راهنمایی تحصیل میکردم. قبل از انقلاب در مدارس، پیشاهنگی وجود داشت اما اینها نمیتوانستند کار فرهنگی و هنری به آن معنا انجام دهند فعالیت آنها شبیه کارهای هلال احمر بعد از انقلاب بود؛ کارهای بوفه و اردوی بچهها را به عهده داشتند. معلمی داشتیم که اصطلاحاً به او معلم فوقبرنامه میگفتیم؛ ایشان روزهای پنجشنبه دو ساعت سر کلاس میآمد و مسائل فرهنگی را مطرح میکرد. البته تخصص اصلی ایشان تاریخ بود و در زمینهی کارهای فرهنگی تخصصی نداشت. یادم هست ایشان سر کلاس از دانشآموزان میخواست که ردیفی آواز بخوانند؛ بچهها نیز هر کس با صدایی که داشت شروع میکرد به خواندن. یکی از بچهها خیلی مذهبی بود و ما برای اینکه اذیتش کنیم به او لقب «علی کمونیست» داده بودیم. علی از خواندن امتناع کرد و گفت این کار حرام است. معلم او را پای تخته کشاند و با دو دست بیخ گوش علی سیلی کشید و گفت باید بخوانی. به دنبال این کار ما هم آواز نخواندیم؛ البته من چون صدای خوبی نداشتم، نخواندم. به این ترتیب آن روز نصف کلاس از معلم کتک خوردند و این تمام کار فرهنگی معلم فوقبرنامهی ما قبل از انقلاب بود. | من در سال 1357 که انقلاب پیروز شد، در کلاس دوم راهنمایی تحصیل میکردم. قبل از انقلاب در مدارس، پیشاهنگی وجود داشت اما اینها نمیتوانستند کار فرهنگی و هنری به آن معنا انجام دهند فعالیت آنها شبیه کارهای هلال احمر بعد از انقلاب بود؛ کارهای بوفه و اردوی بچهها را به عهده داشتند. معلمی داشتیم که اصطلاحاً به او معلم فوقبرنامه میگفتیم؛ ایشان روزهای پنجشنبه دو ساعت سر کلاس میآمد و مسائل فرهنگی را مطرح میکرد. البته تخصص اصلی ایشان تاریخ بود و در زمینهی کارهای فرهنگی تخصصی نداشت. یادم هست ایشان سر کلاس از دانشآموزان میخواست که ردیفی آواز بخوانند؛ بچهها نیز هر کس با صدایی که داشت شروع میکرد به خواندن. یکی از بچهها خیلی مذهبی بود و ما برای اینکه اذیتش کنیم به او لقب «علی کمونیست» داده بودیم. علی از خواندن امتناع کرد و گفت این کار حرام است. معلم او را پای تخته کشاند و با دو دست بیخ گوش علی سیلی کشید و گفت باید بخوانی. به دنبال این کار ما هم آواز نخواندیم؛ البته من چون صدای خوبی نداشتم، نخواندم. به این ترتیب آن روز نصف کلاس از معلم کتک خوردند و این تمام کار فرهنگی معلم فوقبرنامهی ما قبل از انقلاب بود. | ||
سطر ۴۹: | سطر ۵۰: | ||
[[رده:دانش آموز]] | [[رده:دانش آموز]] | ||
[[رده:دفاع مقدس]] | [[رده:دفاع مقدس]] | ||
[[رده: | [[رده:انقلاب اسلامی]] | ||
[[رده:دبیرپرورشی]] | [[رده:دبیرپرورشی]] | ||
[[رده:گروه سرود]] | [[رده:گروه سرود]] | ||
[[رده:گروه تئاتر]] | [[رده:گروه تئاتر]] | ||
[[رده:آذربایجان شرقی]] | |||
[[رده:هنر انقلاب]] | |||
[[رده: عناصر]] | |||
[[رده: وقایع]] | |||
[[رده: مراکز]] |