تفاوت میان نسخه‌های «کمال کورسل أبو حیدر تنها شهید اروپایی دفاع مقدس»

از قصه‌ی ما
 
سطر ۲: سطر ۲:


[[پرونده:832591.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:832591.jpg|بندانگشتی]]
 
[[پرونده:13980505124611680179742310.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:156699245.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:1398050512452316517974214.jpg|بندانگشتی]]
'''می‌گفت: دعای کمیل امیرالمؤمنین (ع) مرا شیعه کرد'''
'''می‌گفت: دعای کمیل امیرالمؤمنین (ع) مرا شیعه کرد'''


سطر ۲۵: سطر ۲۷:
انگار نکته‌ای در ذهن حسینی جرقه زده باشد، می‌گوید: «کمال وقتی شیعه شد، دوست داشت نام علی را برای خودش انتخاب کند اما شرایط خاص کشور فرانسه این اجازه را به او نداد. اما وقتی به ایران آمد، بالاخره ارادتش را به امیرالمؤمنین (ع) نشان داد. به دوستانش در مدرسه حجتیه گفته‌بود: به من بگویید «ابوحیدر». دوست دارم نامی از حضرت علی (ع) روی من بماند. حالا این کنیه روی سنگ مزارش هم حک شده است.»
انگار نکته‌ای در ذهن حسینی جرقه زده باشد، می‌گوید: «کمال وقتی شیعه شد، دوست داشت نام علی را برای خودش انتخاب کند اما شرایط خاص کشور فرانسه این اجازه را به او نداد. اما وقتی به ایران آمد، بالاخره ارادتش را به امیرالمؤمنین (ع) نشان داد. به دوستانش در مدرسه حجتیه گفته‌بود: به من بگویید «ابوحیدر». دوست دارم نامی از حضرت علی (ع) روی من بماند. حالا این کنیه روی سنگ مزارش هم حک شده است.»


[[پرونده:13980505124611680179742310.jpg|بندانگشتی]]
 
[[پرونده:156699245.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:1398050512452316517974214.jpg|بندانگشتی]]


[[رده: اهالی فرانسه]]
[[رده: اهالی فرانسه]]
سطر ۳۳: سطر ۳۳:
[[رده: دفاع مقدس]]
[[رده: دفاع مقدس]]
[[رده: عناصر]]
[[رده: عناصر]]
[[رده: ملت مقاومت]]
[[رده: ملت قهرمان]]
[[رده: وقایع]]
[[رده: شهدای دفاع مقدس]]
[[رده: حافظه ملی]]
 
 


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۹

از شهید فرانسوی عملیات مرصاد چه می‌دانید؟

832591.jpg
13980505124611680179742310.jpg
156699245.jpg
1398050512452316517974214.jpg

می‌گفت: دعای کمیل امیرالمؤمنین (ع) مرا شیعه کرد

پدر تنها شهید اروپایی دفاع مقدس: آرزویم دیدار رهبر ایران است

پدر شهید : تا ۳۰ سال از فرزند شهیدم بی خبر بودم

از «پاریس» تا «مرصاد»، از مسیحیت تا تشیّع، از زندگی در قلب اروپا تا شهادت در جنگ میان ایران اسلامی و همه دنیای کفر. «ژروم امانوئل کورسِل» این راه طولانی را در ۷ سال طی کرد.

راست می‌گفت آقا سید مرتضی آوینی که:«اگر خداوند متاع وجود تو را خریدنی بیابد، هرکجا که باشی، تو را با شهادت برمی‌گزیند.» هرکجا. حتی اگر در قلب اروپا باشی هم، لباس شهادت را بر تنت اندازه می‌کند و در آن زمان که باید، از هزارها هزار فرسنگ دورتر می‌کشاندت وسط معرکه نبرد حق و باطل و دستت را در دست شهدا می‌گذارد.

اگر باور نداری، شاهدم «ژروم ایمانوئل کورسِل» که در «پاریس» عاشق شد و مزد پایمردی‌اش در راه پرمخاطره عاشقی را با شهادت در «مرصاد» گرفت. همه داستان همین بود که متاع وجودِ «ژروم» در آن 7 سال سرنوشت‌ساز از «پاریس» تا «قم» در گذر از هفت‌خوانی پرفرازونشیب، خریدنی شد؛ آنقدر که خدا به بهای بهشت خریدارش شد و درست در دقیقه نودِ نبرد آخر، او را به میانه معرکه فراخواند و لباس شهادت را بر قامتش پوشاند.

کابوس منافقین در «پاریس» شده‌بود، فکر می‌کردم همان‌جا شهیدش می‌کنند

«از 30 خرداد 1360 که گروهک منافقین فعالیت مسلحانه را شروع کرد و تعداد زیادی از مردم ایران را به شهادت رساند، فعالیت‌های سیاسی ایرانیان در فرانسه وارد فاز جدیدی شد و ماجرا بعد از فرار رجوی به همراه بنی‌صدر به فرانسه، شکل جدی‌تری به خود گرفت. منافقین که در فرانسه مستقر شدند، فعالیت‌هایشان را شروع کردند. به‌طور مثال در ایستگاه‌های مترو علیه جمهوری اسلامی ایران تبلیغ می‌کردند و از مردم فرانسه علیه انقلاب امضا جمع می‌کردند. جالب است بدانید یکی از کسانی که در مقابل منافقین و این کارهایشان قد علم کرد، کمال بود. او که چهره‌ای فرانسوی داشت، هرکجا آن‌ها مردم فرانسه را دور خود جمع می‌کردند، حاضر می‌شد و با آن‌ها بحث‌های عقیدتی و سیاسی می‌کرد. طوری شده‌بود که هرجا کمال وارد می‌شد، منافقین مجبور می‌شدند آنجا را ترک کنند چون محکم می‌ایستاد، سئوال می‌کرد و ماهیت آن‌ها را برای مردم فرانسه افشا می‌کرد. آن‌ها هم می‌دیدند این نوجوان فرانسوی خیلی به مسائل مسلط است و مانع فعالیتشان است، ناچار آن فضا را ترک می‌کردند.

خلاصه در سال‌های 60 و 61 آنقدر با منافقین بحث کرده‌بود که دیگر در پاسخگویی به شبهاتی که آن‌ها درباره انقلاب اسلامی مطرح می‌کردند، خبره شده‌بود. ماجرا این بود که از وقتی برایش اثبات شد این گروهک، یک گروهک تروریستی است که انسان‌های بیگناه را می‌کشد، در مقابله با آن‌ها جدی‌تر شده‌بود. کمال دیگر تبدیل به یک مبارز ضد منافقین شده‌بود، عملکرد آن‌ها را خوب نقد می‌کرد و علیه آن‌ها خوب مقاله می‌نوشت. کانون هم مقالات او را به‌صورت تراکت چاپ می‌کرد و در تجمعات و در ایستگاه‌های مترو پاریس پخش می‌کرد. خود کمال هم در پخش این تراکت‌ها مشارکت داشت و چند باری هم توسط پلیس فرانسه بازداشت شد. البته خیلی زود آزاد شد.»

«کمال می‌گفت: همیشه در زندگی‌ام احساس می‌کردم یک گمشده دارم. اینجا به کانون اسلامی که آمدم، حس کردم گمشده‌ام را پیدا کرده‌ام. اما عطش او برای بیشتر دانستن از اسلام، هیچ‌وقت فروکش نکرد. دوستان شهید در مدرسه حجتیه می‌گفتند: کمال مدام در جست‌وجو بود و در جلسات درس و نماز علما شرکت می‌کرد. به‌طور مثال، در نمازهای مرحوم آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی شرکت می‌کرد و آن موقع که هنوز کمتر کسی با مرحوم آیت‌الله بهجت آشنا بود، به محل اقامه نماز ایشان می‌رفت. یکی از علاقه‌مندی‌هایش هم حضور در کلاس درس اخلاق علمای بزرگ بود. می‌گفتند به‌ویژه در جلسات درس اخلاق آیت‌الله جوادی آملی به‌صورت مداوم شرکت می‌کرد.»

انگار نکته‌ای در ذهن حسینی جرقه زده باشد، می‌گوید: «کمال وقتی شیعه شد، دوست داشت نام علی را برای خودش انتخاب کند اما شرایط خاص کشور فرانسه این اجازه را به او نداد. اما وقتی به ایران آمد، بالاخره ارادتش را به امیرالمؤمنین (ع) نشان داد. به دوستانش در مدرسه حجتیه گفته‌بود: به من بگویید «ابوحیدر». دوست دارم نامی از حضرت علی (ع) روی من بماند. حالا این کنیه روی سنگ مزارش هم حک شده است.»


منابع

پدر تنها شهید اروپایی دفاع مقدس: آرزویم دیدار رهبر ایران است از شهید فرانسوی عملیات مرصاد چه می‌دانید؟ اسامی 108 شهید غیر ایرانی عملیات مرصاد

تنها شهید اروپایی دفاع مقدس