تفاوت میان نسخههای «پیام شهید مصیب مجیدی: هوشیار باشید و حرکات دشمن را زیر نظر بگیرید»
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
[[پرونده:99197 385.jpg|بندانگشتی]] | [[پرونده:99197 385.jpg|بندانگشتی]] | ||
[[پرونده:99192 801.jpg|بندانگشتی]] | |||
'''سردار شهید مصیب مجیدی معاون اطلاعات عملیات لشکر 32 انصارالحسین همدان''' | '''سردار شهید مصیب مجیدی معاون اطلاعات عملیات لشکر 32 انصارالحسین همدان''' | ||
سطر ۹۸: | سطر ۹۸: | ||
[[ | [[رده: همدان]] | ||
[[رده: وقایع]] | |||
[[رده: اهالی همدان]] | [[رده: اهالی همدان]] | ||
[[رده: ملت مقاومت]] | [[رده: ملت مقاومت]] |
نسخهٔ ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۰۲
سردار شهید مصیب مجیدی معاون اطلاعات عملیات لشکر 32 انصارالحسین همدان
کتاب «آقا مصیّب» زندگینامه و خاطرات سردار شهید مصیب مجیدی
«مصیب، فرزند گلوله ها، ترکشها، خمپارهها، فرزند گرسنگیها، تشنگیها، خستگیها و مالک اشتر زمان بود».
زندگینامه سردار شهید مصیب مجیدی معاون اطلاعات عملیات لشکر 32 انصار الحسین(ع)
مصیب مجیدی در نهم تیر ماه سال 1339 در روستای «دره مراد بیگ» از توابع شهرستان همدان و در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش حاج ستار مجیدی، آسیاب داشت و با فروش آرد و کسب روزی حلال مخارج زندگی را تامین می کرد.
مصیب کودک بسیار مودب و با اراده ای بود و همپای پدر کار می کرد و به مادر و اعضای خانواده نیز کمک می کرد.
جو اعتقادی و مذهبی خانواده، مصیب را نیز با مکتب اهل بیت (ع) آشنا کرد و از همان کودکی در مراسم های مذهبی و عاشورایی حضور فعال داشت و نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات بسیار حساس و کوشا بود.
سال 1346 وارد دبستان شد و پس از آن دوره راهنمایی را آغاز کرد. به دلیل هوش عالی و پشتکار بسیار خوب، دوره ابتدائی و راهنمایی را به عنوان دانش آموز ممتاز پشت سر گذاشت.
دوران نوجوانی او همزمان شد با سال های مبارزات انقلابی و مصیب نیز همچون دیگر جوانان و نوجوانان در مسیر انقلاب گام برداشت و به یکی از فعالان مبارز تبدیل شد.
در دوران تحصیلات راهنمایی با شخصیت امام خمینی (ره) و نهضت الهی او بر علیه حکومت پهلوی آشنا شد و از آن لحظه به بعد هیچگاه از مبارزات و وقایع پر شور انقلاب کنار نبود.
مخالف هر نوع بی برنامگی و بی نظمی در مسیر مبارزه بود و به کار گروهی و نظام مند اعتقاد راسخ داشت.
از مریدان حضرت آیت الله مدنی روحانی مبارز و انقلابی مستقر در همدان بود و خطی و مشی مبارزه و دستورات لازم را از وی میگرفت تا هم خودش بداند که باید چگونه مبارزه کند و هم با انتقال دستورات ایشان به دیگران به خصوص هم کلاسی هایش مبارزات مردمی را با یک سازماندهی مناسب و حساب شده پیش ببرد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز از پا ننشست و با عضویت در گروه های جهادی و خدمتگزاری به محرومان و مستضعفان سعی کرد تا گره ای از کار مردم محروم و مستمند جامعه باز کند و در عین حال به نظام مقدس و نوپای جمهوری اسلامی ایران خدمت کند.
با شروع جنگ تحمیلی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و همراه با دوستان و دیگر پاسداران عازم جبهه شد تا فریضه الهی جهاد را انجام دهد.
مصیب مجیدی در جبهه لیاقت و شجاعت زیادی از خود نشان داد. روزی که وارد جبهه شد 20 سال داشت اما کارهایی که انجام داد و نظراتی که ارائه کرد او را مانند یک فرمانده آموزش دیده و با تجربه مطرح ساخت.
فرماندهان لشکر 32 انصارالحسین(ع) که از همرزمان دوره ی مبارزات انقلابی او بودند مدیریت و شجاعت او را در آن روزها دیده بودند.
مسئولیت های متعددی به وی واگذار شد و با هدایت نیروهای سپاه و بسیج ضربات خرد کننده ای را به دشمن وارد کرد.
بارها مجروح شد اما مجروحیت ها خللی در عزم الهی او ایجاد نکرد و بعد از هر بار مجروحیت و بدون اینکه منتظر بهبودی کامل باشد دوباره راهی جبهه شد.
بعد از تشکیل واحد اطلاعات عملیات در لشکر32 انصار الحسین (ع) به سمت جانشینی این واحد منصوب شد. مسئولیت یکی از حساس ترین وسخت ترین پستهای نظامی که در برخی عملیات ها سرنوشت هزاران جوان و رزمنده به تدابیر وی و فرماندهان و سایر نیروهای هم رده مصیب بسته بود به وی و شهید علی چیت سازیان فرمانده جوان و نام آشنای دوران دفاع مقدس واگذار شد.
در این سمت در کنار شهید علی چت سازیان فرمانده اطلاعات عملیات لشکر و یار دیرین خود بسیار خوش درخشید و خدمات ارزشمندی به جای گذاشت.
با اینکه در مقام یک فرمانده بود اما با نفوذ به عمق جبهه دشمن اطلاعات کسب می کرد. اطلاعاتی که پایه و اساس پیروزی های نیروهای ایرانی در عملیات های بزرگ و کوچک بود.
پس از شناسایی و جمع آوری اطلاعات در هنگام عملیات نیز به یاری نیروهای رزمنده می رفت و با هدایت و فرماندهی تعدادی از نیروها به نبرد با دشمن می پرداخت.
این سردار خستگی ناپذیر و سرباز همیشه استوار سپاه اسلام و انقلاب در لشکر 32 انصار الحسین استان همدان، سرانجام به عهد و پیمانی که با خدای خود بسته بود وفا کرد و در بیست و ششم اسفند 1364 در عملیات ظفرمند والفجر 8 در منطقه عملیاتی فاو، سر و جانش را فدای معشوق کرد و به دیدار دوست پر کشید.
شهید مصیب مجیدی، یار و رفیق روزهای سخت شهید علی چیتسازیان بود و آنقدر این دوستی عمیق و ریشهدار بود که علی چیت سازیان روزها از فراق دوست گریست. در روز تشییع جنازه معاونش در باغ بهشت همدان پشت تریبون رفت و با صدایی بغضآلود گفت: «مصیب، فرزند گلوله ها، ترکشها، خمپارهها، فرزند گرسنگیها، تشنگیها، خستگیها و مالک اشتر زمان بود».
وصیت نامه شهید
هوشيارانه دشمنان اسلام را شناسايي كرده و كوچكترين حركات مرموز آنها را زير نظر گرفته و يك لحظه اجازه فعاليت را به آنها ندهيد با اين عمل پسنديدهتان هم خود و هم ديگران را ساخته و هم پشت رزمندگان را نگهداشتهايد و هم شهدا را و خانوادههاي شهدا را دلشاد كنيد. عزيزان بيشتر از اين به هوش باشيد كه انقلاب و زمان به پيش ميرود، راه پر پيچ و خم ميشود و انقلاب به نقطه حساستر نزديك ميشود. از طرفي ياران انقلاب رفتهرفته شهيد ميشوند لذا شما بايد در مقابل حيله دشمنان هوشيارتر باشيد و گول لباس و حرف و چهره را نخوريد بلكه خط امام حفظ شود
از ميان مومنين مرداني هستند كه صادقانه با خداي خود عهد بستند و عدهاي شهيد شدند و عدهاي منتظر شهادتند و در اين راه ثابت قدم و استوارند.
با درود و سلام فراوان بر منجي انسانها، مهدي موعود(عج) و نايب بر حقش خميني عزيز قلب تپنده مستضعفان و اميد مسلمين جهان و درود و سلام بر شهيدان اسلام از صدر اسلام تا شهيدان كربلاي ايران و رزمندگان غيور ايران كه جان بركف جهت پيروزي اسلام بر كفر ميكوشند و جهاد ميكنند و به لقاءا... ميپيوندند.
و سلام بر جوانان عاشق الله كه هر لحظه در پشت جبهه و در پايگاه هاي مقاومت در محله و در كوچهها و در جاهايي كه جاي پاي عاشقان الله است جاي پاي شهيدان اسلام است تلاش ميكنند و از آبرو و حثيت خود دفاع ميكنند، از جان خود و از مال خود و از اولاد و پدر و مادر خود در راه اسلام و قرآن و الله گذاشتهاند و منتظر شهادتند كه گويا اين دنيا را تنگ و تاريك ميبينند و عشق و آرزوي پرواز و آزادي دارند.
آري اينان در بسيج مدرسه عشق و شهادت درس خواندهاند و معلمشان خميني است.
عزيزان و دوستان كه در پشت جبهه در تلاش و كوششيد و در بسيج محله و كوچه و بازار و شهر و روستا جهاد ميكنيد هوشيارانه دشمنان اسلام را شناسايي كرده و كوچكترين حركات مرموز آنها را زير نظر گرفته و يك لحظه اجازه فعاليت را به آنها ندهيد با اين عمل پسنديدهتان خود و هم ديگران را ساخته و هم پشت رزمندگان را نگهداشتهايد و هم شهدا را و خانوادههاي شهدا را دلشاد كنيد.
اما عزيزان بيشتر از اين به هوش باشيد كه انقلاب و زمان به پيش ميرود، پر پيچ و خم ميشود و انقلاب به نقطه حساستر نزديك ميشود. از طرفي ياران انقلاب رفتهرفته شهيد ميشوند لذا شما بايد در مقابل حيله دشمنان هوشيارتر باشيد و گول لباس و حرف و چهره را نخوريد بلكه خط امام حفظ شود و از بسيجيان و پاسداران كه حافظ انقلابند حمايت شود و از خانوادههاي شهدا و محرومين و معلولين و اسرا حمايت شده تا دلگرم شوند و مسلمين با هم متحد و مهربان شوند و اتحاد خويش را حفظ كنند مساجد و بسيج ها را پر از جمعيت و هر چه بيشتر فعال كنيد.
ايهاالناس، اين حرفها اندكي از سخنان و دردهاي نهفته در قلبم است اي كاش من توانائي بيان و قلم توانائي نوشتن را داشتم اين دنيا خانه گذر و آخرت خانه ماندن است پس براي اين دنياي چند روزه دنيايتان را، خدايتان را و امامتان را نفروشيد، قبرستان ها گواه بر سخنان من هستند بچههاي يتيم و مادران داغدار و. . . گواهان ديگرند.
من گفتم كه عشق به الله بهترين عشق ها و كار براي خدا و كشتن و كشته شدن در راه خدا لذت ها دارد. ميگفتم كه جبههها و حملهها و شهدا و مجروحين و جندا... و سربازان امام زمان(عج) چه حالي دارند ، ميگفتم كه رهبر ما چه رهبري است كه با يك نگاه پاكش در يك چشم به هم زدن ما را از لجن فساد و تباهي و بدبختي بيرون آورد.
اي پدر و مادر و اي خواهران و برادرانم هميشه در صحنه انقلاب باشيد و از انقلاب حراست و پاسداري كنيد. با حضور خود در بسيج و در مسجد محله به عنوان يك پاسدار اسلام.
و اي اهل محل و روستا، آگاه باشيد لحظه امتحان است عدهاي از فرزندانشان را در راه خدا ايثار ميكنند تو هم زبانت را ايثار كن عفت كلام داشته باش، چشمت را بپوشان عفت چشم داشته باشد، عفت گوش داشته باش هر حرفي را از هر كس قبول نكن، هر حرفي را نزن به هركس نگاه نكن به خدا قسم فشار قبر هست، حساب و كتابي هست، خدا و پيامبرت اگر قبول نميكنيد برويد بر سر قبر گذشتگانتان رفته و از آنها عبرت بگيريد.
قال الصادق (ع) :
«انك ميت و موقوفا و مسئول و قاعدا جوابه.»
همانا تو خواهي مرد و نگهت خواهند داشت و مورد سئوال قرار خواهي گرفت پس خود را حاضر كن براي جواب.
چند كلامي درباره رزمندگان اسلام و عرايضم را تمام كنم.
در اين جبههها چنانكه ميبينم سخن از رزمندگاني ديگر است كه زندگاني عقل و ايمان خوانده ميشود، سخن از مجاهد و ميراندن نفس اماره است. سخن از بدن و روح است. سخن از منازل و مراحل است كه يك روح مشتاق و مالك به ترتيب طي ميكند تا به منزل مقصود كه آخرين حد سير و صعود بشر است ميرسد.
سخن از طمانينه و آرامش است كه نصيب قلب نا آرام و پر اضطراب و پر ظرفيت بشر در نهايت او ميگردد. وقتي كه انسان زمين خاكي را با همه فريبندگياش همچون زنداني مخوف و تاريك ميبيند و تنها راه رهائي از اين زندان بزرگ را مبارزه تاريكي ها و جهل حاكم بر مستضعفان ميبيند خود را مهيا ميكند كلاه خود و لباس رزم و تفنگ خود را بر ميدارد و با گامهايي راسخ، هدفي مشخص، راهي معلوم و جهتي در پيش، راه ميافتد و در اين راه ميرزمد، ميجنگد و … تا ميرسد به آنجائيكه بايد برسد به رهائي، به عشق به خدايي معبود و معشوق و خود شهيد ميشود و شاهد بر ظالم زمان شهيد ميشود و شاهد بر مظلويت امام و امت خود شاهد بر تجاوزات باطل و دفاعيات حق.
دعاي هميشگي:
خدايا، خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار.
تيپ سوم انصار الحسين سپاه پاسداران
والسلام عليكم و رحمه اله
مصيب مجيدي
منابع
شهید مصیب مجیدی: این وصیتنامه اندكي از سخنان و دردهاي نهفته در قلبم است سردار شهید مصیب مجیدی معاون اطلاعات عملیات لشکر 32 انصار کتاب «آقا مصیّب» زندگینامه و خاطرات سردار شهید مصیب مجیدی پیام شهید مصیب مجیدی: هوشیار باشید و حرکات دشمن را زیر نظر بگیرید آلبوم تصاویر/سردار شهید مصیب مجیدی معاون اطلاعات عملیات لشکر 32 انصار