تفاوت میان نسخه‌های «پوتین‌های آشنا»

از قصه‌ی ما
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''پوتین‌های آشنا''' '''پیشانی شهید زارعی را بوسید و پوتین‌هایش را به پا کرد و ب...» ایجاد کرد)
 
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''پوتین‌های آشنا'''
'''پوتین‌های آشنا'''
'''پیشانی شهید زارعی را بوسید و پوتین‌هایش را به پا کرد و با حسرت گفت: «علی جان تا به تو ملحق شوم؛ این‌ها را از پا درنمی‌آورم». سه ماه بعد وقتی شهید شد؛ «کوروند» پوتین‌ها را به پا کرد و هنوز چهلم «بختیار» نشده؛ او هم شربت وصال نوشید.'''
'''پیشانی شهید زارعی را بوسید و پوتین‌هایش را به پا کرد و با حسرت گفت: «علی جان تا به تو ملحق شوم؛ این‌ها را از پا درنمی‌آورم». سه ماه بعد وقتی شهید شد؛ «کوروند» پوتین‌ها را به پا کرد و هنوز چهلم «بختیار» نشده؛ او هم شربت وصال نوشید.'''


سطر ۶: سطر ۷:


'''ولادت تا شهادت'''
'''ولادت تا شهادت'''
شهید ختیار جمور در دوم فروردین ماه 1331 در خانواده ای متدین و پرجمعیت در یکی از روستاهای شهرستان تویسرکان از توابع استان همدان به دنیا آمد. از ابتدای کودکی، به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی خانواده به ناچار هم کار می کرد و هم درس می خواند.
 
شهید بختیار جمور در دوم فروردین ماه 1331 در خانواده ای متدین و پرجمعیت در یکی از روستاهای شهرستان تویسرکان از توابع استان همدان به دنیا آمد. از ابتدای کودکی، به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی خانواده به ناچار هم کار می کرد و هم درس می خواند.


تحصیلات خود را بیش از سوم راهنمایی ادامه نداد. سپس در دادگاه شهرستان تویسرکان به عنوان منشی استخدام شد و پس از مدت کوتاهی با دلیل اینکه در این کار، پیشنهاد رشوه می دهند و اطرافیان و آشنایان نیز توقعات نا به جا و ناحقی دارند، از دادگاه استعفا داد و به عنوان بنا در یک ساختمان مشغول به کار شد.
تحصیلات خود را بیش از سوم راهنمایی ادامه نداد. سپس در دادگاه شهرستان تویسرکان به عنوان منشی استخدام شد و پس از مدت کوتاهی با دلیل اینکه در این کار، پیشنهاد رشوه می دهند و اطرافیان و آشنایان نیز توقعات نا به جا و ناحقی دارند، از دادگاه استعفا داد و به عنوان بنا در یک ساختمان مشغول به کار شد.
سطر ۱۹: سطر ۲۱:


'''جزیره «ام‌الرصاص»'''  
'''جزیره «ام‌الرصاص»'''  
بختیار جمور به همراه سردار بحرینی، فرمانده لشکر ۴۳ امام علی(ع) و تعدادی دیگر از رزمندگان مشغول نصب پل شناوری بر روی اروند بودند تا عملیات ایذایی رزمندگان قبل از والفجر ۸ در منطقه «پل نو» خرمشهر به سوی جزیره «ام‌الرصاص» عراق صورت گیرد که بر اثر اصابت خمپاره در نزدیکی این سرداران سپاه اسلام، همگی مجروح می‌شوند که در این بین سردار «بختیار جمور» به دلیل شدت آسیب‌دیدگی به شهادت می‌رسد.
بختیار جمور به همراه سردار بحرینی، فرمانده لشکر ۴۳ امام علی(ع) و تعدادی دیگر از رزمندگان مشغول نصب پل شناوری بر روی اروند بودند تا عملیات ایذایی رزمندگان قبل از والفجر ۸ در منطقه «پل نو» خرمشهر به سوی جزیره «ام‌الرصاص» عراق صورت گیرد که بر اثر اصابت خمپاره در نزدیکی این سرداران سپاه اسلام، همگی مجروح می‌شوند که در این بین سردار «بختیار جمور» به دلیل شدت آسیب‌دیدگی به شهادت می‌رسد.


سطر ۲۴: سطر ۲۷:
[[پرونده:18220 816.jpg|بندانگشتی|راست]]
[[پرونده:18220 816.jpg|بندانگشتی|راست]]


[[رده: اهالی همدان]]
 
[[رده: اهالی تویسرکان]]
[[رده: اهالی تویسرکان]]
[[رده: ملت قهرمان]]
[[رده: ملت قهرمان]]
[[رده: دفاع مقدس]]
[[رده: دفاع مقدس]]
[[رده: حافظه ملی]]
[[رده: ملت قهرمان]]
[[رده: همدان]]
[[رده: عملیات والفجر 8]]
[[رده: عناصر]]
[[رده: وقایع]]
[[رده: مراکز]]


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۲۹

پوتین‌های آشنا

پیشانی شهید زارعی را بوسید و پوتین‌هایش را به پا کرد و با حسرت گفت: «علی جان تا به تو ملحق شوم؛ این‌ها را از پا درنمی‌آورم». سه ماه بعد وقتی شهید شد؛ «کوروند» پوتین‌ها را به پا کرد و هنوز چهلم «بختیار» نشده؛ او هم شربت وصال نوشید.

معاون فرماندهی لشکر ۴۳ امام علی(ع)

بختیار جمور در سال 60، در عملیاتی که در منطقه سر پل ذهاب و قلاویزان صورت گرفت شرکت کرد و از ناحیه پا مجروح شد. پس از بهبودی به لشکر مهندسی 43 امام علی (ع) پیوست و ابتدا به عنوان فرمانده گردان انجام خدمت کرد و پس از آن با توجه به شایستگی هایی که از خود بروز داد، به سمت معاونت آبی خاکی لشگر 43 امام علی (ع) منصوب شد.

ولادت تا شهادت

شهید بختیار جمور در دوم فروردین ماه 1331 در خانواده ای متدین و پرجمعیت در یکی از روستاهای شهرستان تویسرکان از توابع استان همدان به دنیا آمد. از ابتدای کودکی، به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی خانواده به ناچار هم کار می کرد و هم درس می خواند.

تحصیلات خود را بیش از سوم راهنمایی ادامه نداد. سپس در دادگاه شهرستان تویسرکان به عنوان منشی استخدام شد و پس از مدت کوتاهی با دلیل اینکه در این کار، پیشنهاد رشوه می دهند و اطرافیان و آشنایان نیز توقعات نا به جا و ناحقی دارند، از دادگاه استعفا داد و به عنوان بنا در یک ساختمان مشغول به کار شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هم زمان با تشکیل سپاه پاسداران، به عضویت رسمی سپاه در آمد و در شهرستان اسدآباد همدان مشغول خدمت شد.

بختیار جمور در سال 60، در عملیاتی که در منطقه سر پل ذهاب و قلاویزان صورت گرفت شرکت کرد و از ناحیه پا مجروح شد. پس از بهبودی به لشکر مهندسی 43 امام علی (ع) پیوست و ابتدا به عنوان فرمانده گردان انجام خدمت کرد و پس از آن با توجه به شایستگی هایی که از خود بروز داد، به سمت معاونت آبی خاکی لشگر 43 امام علی (ع) منصوب شد.

از آنجایی که بختیار، فردی بسیار متواضع و فروتن بود، حتی اعضای خاواده هم از سمت ایشان نامطلع بودند و پس از شهادت ایشان متوجه این سمت شدند.

در نهایت در شانزدهم بهمن ماه 1364 و در کسوت معاونت فرماندهی لشکر ۴۳ امام علی(ع) در عملیات ایذایی قبل از والفجر ۸ در منطقه «ام‌الرصاص» به شهادت ‌رسید.

جزیره «ام‌الرصاص»

بختیار جمور به همراه سردار بحرینی، فرمانده لشکر ۴۳ امام علی(ع) و تعدادی دیگر از رزمندگان مشغول نصب پل شناوری بر روی اروند بودند تا عملیات ایذایی رزمندگان قبل از والفجر ۸ در منطقه «پل نو» خرمشهر به سوی جزیره «ام‌الرصاص» عراق صورت گیرد که بر اثر اصابت خمپاره در نزدیکی این سرداران سپاه اسلام، همگی مجروح می‌شوند که در این بین سردار «بختیار جمور» به دلیل شدت آسیب‌دیدگی به شهادت می‌رسد.

18218 337.jpg
18220 816.jpg



منابع

روایتی کوتاه از آرزوهای بلند شهید بختیار جمور؛ شهادت با پوتین رفاقت

زندگینامه سردار شهید بختیار جمور معاون فرماندهی لشکر ۴۳ امام علی(ع)