تفاوت میان نسخههای «هاشمی عددی بود که خیلی صفرها از او هویت گرفتند»
سطر ۶: | سطر ۶: | ||
[[رده:فتنه 88]] | [[رده:فتنه 88]] | ||
[[رده:هاشمی رفسنجانی]] | [[رده:هاشمی رفسنجانی]] | ||
[[رده: وقایع]] | |||
[[رده: مراکز]] | |||
[[رده: محمد خاتمی]] | |||
[[رده: مهدی کروبی]] | |||
[[رده: میرحسین موسوی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۴۰
هفت چهره متفاوت از هاشمی
تحليل منطقی كه آيتالله سيداحمد خاتمي برداشت کردم. احساس كردم يك تحليل منصفانهاي درباره جناب آقاي هاشمي دارد که به دور از تعصب بود. ایشان آقاي هاشمي را به منشوري از هفت هاشمي تبديل كرد. هاشمي اول، هاشمي قبل از انقلاب است. چهره روشن، مبارز، مقاوم و چهرهاي فراموش نشدنيِ انقلاب كه با تحمل شكنجه، سمبل مبارزه است. هاشمي دوم، هاشمي بعد از انقلاب است. هاشمي همراه امام. اين چهره هم فراموش نشدني است. به عنوان بازوي توانمند امام در سال-هاي اول انقلاب از تمام وجودش مايه ميگذارد و جانباز اين عرصه هم ميشود. هاشمي سوم، هاشمي با كارگزاران است. اين هاشمي ديگر قابل دفاع نيست. كارگزاراني كه مادر مشاركت است. هاشمي چهارم، هاشمي با فرزندان است. حمايت از فرزندان، بدون قيد و بند، حتي فرزندان را قديس دانستن و مبرا از هر گونه اشتباه و خطا دانستن، ضربهاي به حيثيت خود هاشمي زد. هاشمي پنجم، هاشمي دوران رياست جمهوري است. دوران رياست جمهوري آقاي هاشمي هم مثل تمام رئيس جمهورهاي نظام، نقاط قوت و ضعفي دارد. نقاط قوتش كه سازندگي بود اما در كنارش اتفاقي افتاد و آن استارت تهاجم فرهنگي بود. ضربه مهلكي كه نظام خورد و بعدها تبعات آن به حوزه سياست و اقتصاد و غیره ورود پيدا کرد. پذيرش يا زمينهسازي براي استارت تهاجم فرهنگي در دوره رياست جمهوري آقاي هاشمي رخ ميدهد. هاشمي ششم، عبارت است از زماني كه كانديداي رياست جمهوري شد. اين هاشمي هم نميتواند مورد تأييد باشد. به خصوص در دور دوم انتخابات طوري عمل كرد كه همه جريان¬هاي منفي ضد انقلاب از او حمايت كردند و آن فيلم تبليغاتي هم كه برايش ساخته شد، تيري به حيثيت و اعتبار خود آقاي هاشمي بود. شخصيت معتبر و وزيني مثل آقاي هاشمي بيايد و در فيلم تبليغاتي بخواهد بازيگر كارگردان شود. هاشمي هفتم، هاشمي بعد از جريان فتنه است. آقاي سيداحمد خاتمي می¬گوید؛ معتقد هستم، آقاي موسوي، آقاي كروبي، آقاي خاتمي، صفرهايي بودند كه عددشان آقاي هاشمي بود. اگر اين عدد از كنار اين¬ها ميرفت، اين فتنه به سرعت خنثي ميشد. اين صفرها ديگر هيچ گونه اعتباري نداشتند. اگر مصادیقش خوب پيدا شود و اسنادش رو بشود، به دور از تعصب لازم است اين كار صورت بگيرد. چه بسا به نفع خود آقاي هاشمي و خانوادهاش است. تعصب بيجا، احساسات به خرج دادن و به يك طرف غش¬كردن ظلم است، هم در حق آقاي هاشمي و هم در حق ملتي كه ميخواهند چهره شفافي ببينند و شايد در موضعگيريهايشان اثر بگذارد. فيلم¬ساز ميتواند اين خدمت را انجام دهد.