تفاوت میان نسخه‌های «شهیدی که همرزمانش لقب «باز شکاری» بر او گذاشتند»

از قصه‌ی ما
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''شهیدی که همرزمانش لقب «باز شکاری» بر او گذاشتند''' انگشتر حضرت آقا هدیه حاج...» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۵۲

شهیدی که همرزمانش لقب «باز شکاری» بر او گذاشتند

انگشتر حضرت آقا هدیه حاج قاسم به شهید مدافع حرم «عباسعلی علیزاده وندچالی»

596680 649.jpg

از برجستگی‌های فراز حضور شهید علیزاده در جبهه مقاومت که همواره به‌عنوان رویدادی برجسته در ذهن هم‌رزمان وی جای گرفت، به غنیمت گرفتن تانک T55 در کنار شهر خلصه است، تا آنجا که بعد از عنوان عباس، لقب «باز شکاری» را بر او گذاشتند و سردار شهید حاج «قاسم سلیمانی» به پاس این شجاعت، انگشتر متبرک به انگشتان حضرت آقا را به ایشان پیشکش کردند که هم اینک به یادگار نزد فرزندش سینا باقی است.

«عباسعلی علیزاده وندچالی» فرزند «علی» در 14 بهمن 1344 در روستای «علی‌آباد» جویبار چشم به جهان هستی گشود. تحصیلات ابتدایی را در «اسماعیل کلای کوچک» و دوره راهنمایی را در مدرسه «سعدی» جویبار به پایان رساند.

به‌واسطه شرایط بوجود آمده، تحصیل را به‌صورت موقت رها کرد اما در سال 66، فرصت را مغتنم شمرد و دبیرستان را به‌صورت غیرحضوری در کرمانشاه و در شرایط جنگی آنجا سپری کرد و بعدها نیز در دانشگاه امام حسین (ع) تهران، تحصیلات نظامی‌اش را گذراند.

در سال 1362 به خدمت سربازی فراخوانده شد. با مهیا شدن مقدمات سربازی، از ساری به اندیمشک، سپس اهواز و درنهایت به خرمشهر رفت.

در عملیات فتح المبین دچار جراحت شد و به درجه‌ی جانبازی نائل آمد. در سال 1365 به سنت حسنه ازدواج تن داد که حاصل آن، دو فرزند به نام‌های مهدی (سینا) و فاطمه (ندا) بود. در مرداد همین سال، لباس سبز سپاه را بر تن کرد و به عضویت این نهاد درآمد و سپس چهار ماه تمام، آموزش سخت چریکی، اصول و تاکتیک جنگ‌های نامنظم و آموزش جنگ‌های شهری را در پادگان «غدیر» اصفهان گذراند که در بین 300 الی 400 فراگیرِ حاضر در دوره موفق شد، جزو هشت نفری باشد که به سلامت از آن آزمون دشوار و نفس‌گیر بیرون بیاید و مجوز حضور را اخذ کند.

بعد از پایان دوره آموزشی، وارد قرارگاه رمضان – مستقر در کرمانشاه - شد و در واحد «طرح و عملیات»، به‌عنوان یکی از مسئولین یگان پدافندی قرارگاه، صحنه‌های زیبایی از حماسه و مقاومت را خلق کرد. حضور او در این قرارگاه، مُقارن با عزیمتش به مناطق مرزی و برون‌مرزی همچون عراق (اربیل، سلیمانیه، موصل و کرکوک)، سوریه و لبنان شد. شهید علیزاده در هر یک از این مأموریت‌ها، بخصوص در مناطق ایران و عراق، پیاده‌روی‌هایی بالغ بر 25 کیلومتر و نیز حضور نزدیک به چهار الی شش ماه، دور از کشور، در سخت‌ترین شرایط زیست در ارتفاعات کوهستانی را تجربه کرد.

فتح 1، فتح 4، کربلای 10، نصر 8، والفجر 10(حلبچه)، مرصاد و ... را می‌توان ازجمله عملیات‌هایی دانست که عباس در آن حضور به هم رساند و در همین ارتباط، در عملیات عاشورا و نیز در محور چنگوله و همچنین در مائوت عراق، به شرف جانبازی نائل آمد.

معاون ستاد قرارگاه فجر، رئیس ستاد قرارگاه مقدم در«قره داغ» نیز بخشی از مسئولیت‌های شهید علیزاده در طول حضور در قرارگاه رمضان بود. در ثواب جهادی که عباس، داوطلبانه در آن شرکت داشت، خانواده نیز سهیم بود. در مقاطعی که کردستان را برای زندگی برگزید، همسر شهید مجبور بود در فقدان حضور مردِ خانه، همراه با ندا و سینا در شرایط سخت و ناامن کردستان، از خود و بچه‌ها به کمک اسلحه‌ی آماده‌ی شلیک، در برابر حمله‌ی احتمالی مزدوران کموله و دمکرات محافظت کند.

مراودات برون‌مرزی – به اقتضای مأموریت‌های محوله از سوی قرارگاه رمضان – موجب شد تا عباس علی به زبان عربی و کردی تسلط کافی بیاید و از آن توانمندی در وقت ضرورت بهره گیرد.

پیش از بازنشستگی، مدت 10 سال را در منطقه مریوان - به‌عنوان یکی از عناصر موثر قرارگاه رمضان و چند سال را هم در تهران برای سپاه قدس به انجام خدمت مشغول بود و سرانجام در سال 1388 با درجه سرهنگی، لباس بازنشستگی را بر تن کرد. بعد از بازنشستگی، خموشی را برنگزید و به‌صورت گسترده مبادرت به کار کشاورزی، دامداری و باغبانی کرد؛ از این رو می‌توان عباس را مصداق عینی عنصری دانست که با کوشش بسیار، شعار اقتصاد مقاومتی رهبر معظم انقلاب اسلامی را سرلوحه رفتار و کردار زندگی‌اش قرار داده بود.

با زمزمه‌ی حضور رزمندگان ایرانی در مقام مستشار در جبهه مقاومت، تصمیم به حضور در سوریه باهدف مصاف با جریان تکفیری‌ها گرفت. هنگام تعقیب اخبار جبهه مقاومت از تلویزیون یا رادیو تا نام سردار شهید حاج «قاسم سلیمانی» و عنوان سپاه قدس به گوشش می‌رسید، اشک از گونه‌هایش جاری می‌شد و در آن دم، به یاد مأموریت‌های برون‌مرزی خود در کنار یاران و همراهان در مأموریت‌های برون‌مرزی در سال‌های دفاع مقدس و پس از آن می‌افتاد.

قدرت هماهنگی با فرماندهان بالادست جهت تأمین مایحتاج رزمندگان و نیروهای تیپ (ازجمله دوربین ترمال و انواع خمپاره‌ها) ازجمله ویژگی‌های شهید علیزاده بود؛ به‌گونه‌ای که استعداد نیرویی 120 نفره او که در قالب گروهان بود، به‌واسطه تمایل نیروهای دیگر یگان‌ها جهت حضور در گروهان شان تا ظرفیت تیپ افزایش یافت. تسلط او به زبان عربی موجب برقراری ارتباط یگان‌های نظامی مستقر با مردم مناطق سوریه می‌شد و این خود فرصتی را برای انتقال فرهنگی دو کشور و نیز صمیمیت میان شهید علیزاده و رزمندگان سوری را موجب می‌شد. این صمیمیت تا آنجا عمیق شد که سوری‌ها با اینکه ایشان از سادات نبودند، عنوان «سیدعباس» را که حکایت از آقایی و بزرگی او داشت، برای او برگزیدند.

از برجستگی‌های فراز حضور شهید علیزاده در جبهه مقاومت که همواره به‌عنوان رویدادی برجسته در ذهن هم‌رزمان ایشان جای گرفت، به غنیمت گرفتن تانک T55 در کنار شهر خلصه است. تا آنجا که بعد از عنوان عباس، لقب «باز شکاری» را بر او نهادند و سردار حاج «قاسم سلیمانی» به پاس این شجاعت، انگشتر متبرک به انگشتان حضرت آقا را به ایشان پیشکش کردند که هم اینک به یادگار نزد فرزندش سینا باقی است.

در هنگام شهادت فرماندهی تیپ «فاتحین» را برعهده داشت و در این بین 14 الی 15 نفر از نیروهایش که در جلو، از سوی تکفیری‌ها قیچی شده بودند، بی‌سیم زدند و عباس را از پایان آب و مهمات‌ شان باخبر کردند. به محض شنیدن خبر، عباس ماشین را پر از گالن‌های آب و مهمات کرد و روانه نقطه‌ی درگیری یعنی «خان‌طومان» شد که در طول مسیر، دو بار مورد هدف «کرنت» قرار گفت که در بار نخست، زیر ماشین اصابت کرد و باعث ترکیدگی لاستیک‌های جلوی ماشین شد و دفعه دوم به بدنه‌ی جلوی ماشین برخورد کرد و باعث آسیب‌دیدگی ماشین شد.

از عادت همیشگی عباس آن بود که هنگام آزادی روستاها از یوغ تکفیری‌ها بلافاصله در پی درج موقعیت جغرافیایی و نظامی روستاها در نقشه‌ی نظامی بود تا بچه‌ها دچار خطای دید نشده و درک بهتری از روستاهای آزاد شده در مقایسه با روستاهای تحت تصرف داعش شوند که در یکی از همین گشت‌ها و بررسی‌ها، داخل یکی از روستاها از ماشین پیاده شد و در قسمتی شبیه به مغازه سنگر گرفت تا با دید بهتر و با کمک قناسه، داعشی‌ها را مورد هدف قرار دهد اما به ‌دلیل ماهیت جنگ در سوریه که به صورت محلی و خانه به خانه صورت می پذیرد، متأسفانه یکی از داعشی‌ها در فاصله کمتر از 10 متریِ جلوی عباس، درحالی‌که دیواری را سوراخ کرده بود با سلاح دوشکا، ناحیه راست بدن عباس را مورد هدف قرار داد. با همان حال توانست خود را از معرکه خارج کند اما در ادامه، تک‌تیرانداز داعش، قلب و گردن شهید علیزاده را مورد آماج تیرهایش قرار داد و او را به شهادت رساند و این‌گونه سیزدهمین شهيد مدافع حرم استان مازندران و نخستین شهيد مدافع حرم جویبار درحالی‌که چهار، پنج سال از موعد بازنشستگی‌اش می‌گذشت، در 29 آذر 1394 به عرش الهی پیوست.

منابع

انگشتر حضرت آقا هدیه حاج قاسم به شهید مدافع حرم شهيد عباسعلي عليزاده وندچالي از شهداي مدافع حرم شهیدی که لقب«باز شکاری» بر او گذاشتند!