تفاوت میان نسخههای «قیام انقلابی زنان مشهد علیه حکومت پهلوی»
Ebadjafari (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «== 17 دی سال 1356 == هفدهم دیماه 1356 در تاریخ انقلاب اسلامی برای شهر مشهد فصلی جدی...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۳۹: | سطر ۳۹: | ||
[[رده: پهلوی]] | [[رده: پهلوی]] | ||
[[رده: رضاخان]] | [[رده: رضاخان]] | ||
[[رده:وقایع]] | |||
[[رده:عناصر]] | |||
[[رده:مراکز]] | |||
[[رده:مشهد]] | |||
[[رده:خراسان رضوی]] |
نسخهٔ ۶ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۳۹
17 دی سال 1356
هفدهم دیماه 1356 در تاریخ انقلاب اسلامی برای شهر مشهد فصلی جدید محسوب میشود؛ زیرا در این روز تعدادی از زنان مسلمان مشهد برای نخستینبار علیه حکومت پهلوی دست به اعتراض زدند. حضور زنان در این اجتماع سیاسی نوعی اعتراض به تشکیلات حکومت پهلوی و درخواست آزادی زنان دربند بود. هرچند بهخاطر مسائل امنیتی و کنترل مطبوعات، این موضوع در مطبوعات چندان بازتاب نیافت، اما حضور زنان در این راهپیمایی سرآغازی برای مبارزات مردم شهر مشهد قلمداد میشود. در پی فعالیتهای مؤثر مدرسۀ اسلامشناسی و حمایت سایر مدارس علمیۀ بانوان، زنان مشهد با به دست گرفتن قرآن و پلاکارت به یک راهپیمایی آرام اقدام کردند. مأموران دولتی با حمله به صفوف زنان و ضرب و شتم آنها، هفده نفر از آنان را دستگیر و به کلانتری شماره پنج مشهد اعزام کردند.
خاطرات شاهدان عینی
آیتالله شیخابوالحسن شیرازی نخستین راهپیمایی بانوان علیه رژیم ستم شاهی را در مشهد ساماندهی کرد. علاوهبراسناد و مدارک منتشر شده راجع به نخستین راهپیمایی زنان در مشهد، بخشی از خاطرات شاهدان این موضوع میتواند سرآغازی برای پژوهش در این زمینه باشد. خانم صدیقه مقدسی (دختر آیتالله شیرازی) از جمله افرادی بوده که در این ماجرا دستگیر و بازداشت شده است. وی بهصورت گذرا به این موضوع اشاره کرده و بدون پرداختن به دلایل راهپیمایی و اثرات این حرکت در مشهد، فقط مسئلۀ دستگیری خود را عنوان کرده است .
شروع راهپیمایی از فلکه آب
" هوا سرد بود، برف هم میآمد. من و خانم اسکویی صبح زود پرچم بر میداشتیم و میرفتیم جلوی کوچۀ چهارباغ میایستادیم. خانمهایی که میآمدند و عبور میکردند متوجه میشدند که راهپیمایی است. 17دی 1356 عدهای از بانوان اسلامشناسی مشهد قرار بود راه بیفتند و راهپیمایی کنند. این راهپیمایی در واقع علیه عدهای از خانمهایی بود که هر سال بهمناسبت 17 دی (روز کشف حجاب)، تاج گل میبردند و به مجسمۀ رضاشاه تقدیم میکردند. در این روز قرار بود یک تعداد از خانمها از فلکه آب راه بیفتند. من هم به فلکۀ آب آمدم، دیدم تعدادی خانم چادرمشکی بدون هیچ پرچمی نشستهاند و یا راه میروند. من رفتم جلو وگفتم: راهپیمایی از اینجاست؟ گفتند: بله. بالاخره تا وقتی که شدیم پانزده نفر. آهسته، آهسته حرکت کردیم و کم کم پرچم باز کردیم که نوشته بودند «ما زنان ایران این روز را روز شومی میدانیم». آن روز زنان زیادی جمع شدند و جمعیتی گرد آمد به نظرم حدود دویست یا سیصدنفر میشدیم. نزدیک بازار سرپوشیده که رسیدیم از دور دیدم ماشینهای ارتشی بهسوی ما میآیند. به آن خانمهایی که در میدان شاه جمع شده بودند خبر رسانده بودند، خانمهای محجبه دارند با چوب و چماق میآیند، آنها ترسیده بودند. گفته بودند، ما از اتوبوس پیاده نمیشویم و به آقایی که همراهشان بود گفته بودند: این تاج گل ها را ببرید ما پیاده نمیشویم. به آنها گفتند، ما دورتادور مجسمه را پلیس گذاشتهایم و کسی این جا نیست. خانمها با ترس و لرز پیاده شده، گلها را روی مجسمه قرار داده و سریع رفته بودند.
حمله نیروهای نظامی
نزدیک چهارراه خسروی که رسیدیم، دیدم نیروهای نظامی پیاده شدند. خانمها همان طور جلو میرفتند. من هم داخل جمعیت بودم. تعدادی از زنها را گرفتند. آنها داد میزدند، مردم دست از استقامت برندارید. آنها را انداختند داخل ماشین. یکی از آن کسانی که دستگیر شد، خانم مقدسی دختر آقای شیرازی بود. از آن جمعیت یکی دو نفر مرگ بر شاه میگفتند. نظامیان هم زنان را با باطوم میزدند. مأموران به سوی تظاهرکنندگان حمله کردند و زنها را با باطوم میزدند و وقتی به پرچم رسیدند آن را پاره کردند. من زدم رفتم توی بازار سرشور، همانطور که میدویدم لنگه کفشم افتاد. با خودم گفتم برگردم لنگه کفش را بردارم زشت است و از طرفی باید این کاسبها هم نفهمند. چون هنوز تعدادی از بازاریها موافق این نوع حرکتها نبودند. آنها میگفتند: به زن چه که بیاید و داخل خیابان دادوبیداد راه بیندازد؟ خلاصه دواندوان به خانه رسیدم. خانم طه گفتند: چی شده؟ از کجا میآیی؟ گفتم جریان این است و این اتفاق افتاده.
تحصن در منزل آیتالله شیرازی
هنوز ننشسته بودم، تلفن زنگ زد. گفتند: خانم دختر من را بردند شماها خبر ندارید. خانمها را جمع کنید بریم خونه سیدمحمد شیرازی آنجا تحصن کنیم. گفتم: خیلی خوب و دعوت کردیم از چند خانم که برای تحصن به منزل آقای شیرازی برویم. کفشهایم را عوض کردم و رفتیم برای تحصن به منزل آقای شیرازی. این حرکت خیلی خوبی بود. خیلی از خانمها آمده بودند. اول داخل حیاط بودیم. بعد خانمها رفتند داخل اتاقها و آقایان آمدند داخل حیاط. حیاط آن زمان را با چادر پوشانده بودند. کمکم علما آمدند. آقای شیرازی، آقای تهرانی و آقای فلسفی هم آمدند. آقای شیرازی داد میزد: «دختر من را بردند داخل ساواک، شما این جا نشستید، مذاکره میکنید». خانمها هم داد و بیداد میکردند. آن شب ما تحصن کردیم نزدیک سحر بازاریها برنج آوردند و برنج پختند و بین مردم تقسیم کردند. نزدیکهای اذان صبح بود که زنان دستگیر شده را آزاد کردند و خانمها تحصن را پایان دادند. خانم مقدسی را زیاد شکنجه نکرده بودند، ولی آن دختری را که شعار میداد، خیلی با باطوم زده بودند. بدنش هم ورم داشت و بستری بود. ولی بیاحترامی به آنها نکرده بودند و اینها هم گفته بودند ما حجاب را میخواهیم، گفته بودند مبارزه با بیحجابی میکنیم هرکس میخواهد باشد. به گفتۀ خانم فاطمه اعتمادی، موضوع راهپیمایی زنان مشهد در 17 دیماه 1356 نوعی دل و جرئت دادن به مردها بوده است. طبق روایتی چون مردها میترسیدند و گفتند : «زنها را راه بیندازیم تا مردها به غیرت بیایند» در واقع راهپیمایی زنان در این روز را یک نوع تشویق ودادن شجاعت به مردان برای حضور پررنگ در سایر حوادث میدانند.
بازتاب در مطبوعات
بهنظر میرسد، بهواسطۀ جو امنیتی حاکم بر رسانهها، این حرکت انعکاس صحیحی در مطبوعات آن زمان نیافته است.روزنامه آفتاب شرق سه روز پس از واقعه راهپیمایی زنان مشهد در روز 17دی ماه 1356 چنین توصیف کرده است:
در ساعت ده بامداد پریروز، هنگامیکه مراسم روز هفده دی در میدان شاه مشهد ادامه داشت، حدود یکصد زن چادری که در میان آنها سه مرد نیز دیده میشد، درحالیکه از خیابان نادری بهسوی میدان شاه میرفتند، شعارهایی علیه این روز سر میدادند و شعارپارچهای نیز حمل میکردند. بلافاصله، مأموران پلیس و انتظامی مداخله کرده و عدهای از زنهای چادری و تظاهرکننده و سه مردی که به ظاهر کارگردان این تظاهرات بودند، بهوسیلۀ مأموران بازداشت شدند. اینگونه تظاهرات ضد اجتماعی که مغایر با شئون پیشرفتهای مملکتی و مردمی است، موجب تآسف است؛ زیرا جوامع امروزی قادر نیستند با حذف زن از فعالیتهای اجتماعی، نیمی از نیروهای خود را نادیده بگیرند
روزنامه خراسان نیز شش روز پس از این راهپیمایی با درج خبری به این موضوع چنین اشاره کرده است:
«اعضای سازمان زنان خراسان، طی اجتماعی در سالن این سازمان، تظاهرات گروهی از زنان مجهولالهویه را در 17 دیماه 1356 در مشهد، در مخالفت با نهضت آزادی زن ایرانی محکوم کردند. در این اجتماع، نخست دبیر سازمان زنان خراسان، در سخنانی با اشاره به این تظاهرات که هم زمان با برپایی مراسم بزرگداشت روز هفدهم دیماه در میدان شاه مشهد در خیابان نادری این شهر انجام شد، اظهار داشت ما زنان ایران که پنجاهدرصد نیروی فعال مملکت را تشکیل میدهیم، از انقلاب اجتماعی ایران بیش از هر طبقۀ دیگر بهره گرفتهایم و ازاینرو در پاسداری از این موهبت، برای خنثی کردن تبلیغات سوء بیگانگان، بهشدت مبارزه خواهیم کرد.