تفاوت میان نسخه‌های «سید ابوالقاسم دِهکُردی اصفهانی»

از قصه‌ی ما
سطر ۲۱: سطر ۲۱:
ثالثاً: ملبوس(لباس) مردانه جدید، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده می‌شود، قرار دادیم مهما امکن(تا جایی که امکان دارد)، هر چه بدلی در ایران یافت می‌شود، لباس خودمان را از آن منسوخ نماییم و منسوخ غیر ایرانی را نپوشیم و احتیاط نمی‌کنیم و حرام نمی‌دانیم لباس‌های غیر ایرانی را، اما ماها ملتزم شده‌ایم حتی‌المقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از منسوج ایرانی بنماییم. تابعین ماها نیز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد. آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوخته، ممنوع نیست استعمال آن.
ثالثاً: ملبوس(لباس) مردانه جدید، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده می‌شود، قرار دادیم مهما امکن(تا جایی که امکان دارد)، هر چه بدلی در ایران یافت می‌شود، لباس خودمان را از آن منسوخ نماییم و منسوخ غیر ایرانی را نپوشیم و احتیاط نمی‌کنیم و حرام نمی‌دانیم لباس‌های غیر ایرانی را، اما ماها ملتزم شده‌ایم حتی‌المقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از منسوج ایرانی بنماییم. تابعین ماها نیز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد. آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوخته، ممنوع نیست استعمال آن.
رابعاً: مهمانی‌ها بعد ذلک و لو اعیانی باشد، چه عامه، چه خاصه، باید مختصر باشد یک پلو و یک خورش و یک افشره(نوشیدنی). اگر زاید بر این کسی تکلف دهد، ماها را به محضر خود وعده نگیرد. خودمان نیز به همین روش مهمانی می‌نماییم. هر چه کمتر و مختصرتر از این تکلف کردند، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود.
رابعاً: مهمانی‌ها بعد ذلک و لو اعیانی باشد، چه عامه، چه خاصه، باید مختصر باشد یک پلو و یک خورش و یک افشره(نوشیدنی). اگر زاید بر این کسی تکلف دهد، ماها را به محضر خود وعده نگیرد. خودمان نیز به همین روش مهمانی می‌نماییم. هر چه کمتر و مختصرتر از این تکلف کردند، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود.
خامساً: وافوری و اهل وافور را احترام نمی‌کنیم و به منزل او نمی‌رویم زیرا که آیات باهره: «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ» «وَلا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» «وَلا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَه» و حدیث «لاضرر و لاضرار» ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عرضی و شغلی آن محسوس و مسری است و خانواده‌ها و ممالک را به باد داده. بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری، به‌نظر توهین و خفت می‌نگریم.[۱۸]
خامساً: وافوری و اهل وافور را احترام نمی‌کنیم و به منزل او نمی‌رویم زیرا که آیات باهره: «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ» «وَلا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» «وَلا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَه» و حدیث «لاضرر و لاضرار» ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عرضی و شغلی آن محسوس و مسری است و خانواده‌ها و ممالک را به باد داده. بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری، به‌نظر توهین و خفت می‌نگریم.
هیئت علمیه اصفهان
هیئت علمیه اصفهان
سید ابوالقاسم دهکردی به همراه سایر مراجع و روحانیون بزرگ اصفهان، هیأت علمیه اصفهان را تشکیل دادند. وطیفه این هیأت رسیدگی به امور مدارس علمیه و شرایط زندگی طلاب و نظارت بر اجرای صحیح احکام و مقرارت اسلام در سطح اصفهان بوده است.
سید ابوالقاسم دهکردی به همراه سایر مراجع و روحانیون بزرگ اصفهان، هیأت علمیه اصفهان را تشکیل دادند. وطیفه این هیأت رسیدگی به امور مدارس علمیه و شرایط زندگی طلاب و نظارت بر اجرای صحیح احکام و مقرارت اسلام در سطح اصفهان بوده است.
سطر ۳۰: سطر ۳۰:
[[رده: اصفهان]]
[[رده: اصفهان]]
[[رده: سامرا]]
[[رده: سامرا]]
[[رده: اقتصاد مقاومتی]]
[[رده: جنگ اقتصادی]]

نسخهٔ ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۴۰

سید ابوالقاسم دِهکُردی اصفهانی (۱۲۷۲-۱۳۵۳ق) از فقهای شیعه در قرن چهاردهم قمری. دهکردی تحصیلاتش را در اصفهان آغاز کرد و در عراق تکمیل نمود. او از ۳۷ سالگی در مدرسه‌ی صدر اصفهان به تدریس و فتوا مشغول شد. میرزا حبیب الله رشتی از استادان وی بود او خود نیز شاگردانی تربیت کرد و آثاری چون منبر الوسیله و لمعات در شرح دعای سمات از او بر جای مانده است. سید ابوالقاسم دهکردی سید ابوالقاسم دهکردی.gif اطلاعات فردی تاریخ تولد:۱۲۷۲ق زادگاه:شهرکرد تاریخ وفات:۱۳۵۳ق محل دفن:در زینبّیه اصفهان شهر وفات:اصفهان استادان:شیخ حسین اردکانی• میرزا محمد حسن شیرازی میرزا حسین نوری• میرزا حبیب الله رشتی شاگردان سید حسن چهارسوقی• میرزا علی آقا شیرازی سید عبدالحسین طیب• محمدتقی موسوی محل تحصیل:اصفهان • سامرا • نجف اجازه روایت به:امام خمینی • آیت الله مرعشی نجفی تألیفات بشارات السالکین • لمعات در شرح دعای سمات فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی: اجتماعی پرداختن به وعظ و ارشاد دهکردی فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی نیز داشت؛ او به همراه شماری از علمای اصفهان اعلامیه پنج ماده‌ای را در حمایت از اجناس ایرانی صادر کردند و خود را متعهد به آن می‌دانستند.اولاً: قباله‌جات و احکام شرعیه از شنبه به بعد روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهای دیگر نویسند، مهر ننموده و اعتراف نمی‌نویسیم. قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد، امضا نمی‌نماییم. حرام نیست کاغذ غیر ایرانی و کسی را مانع نمی‌شویم؛ ماها به این روش متعهدیم. ثانیاً: کفن اموات، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچه‌های دیگر ایرانی باشد، متعهد شده‌ایم بر آن میت، ماها نماز نخوانیم. دیگری را برای اقامه صلاة بر آن میت بخواهند ماها را معاف دارند. ثالثاً: ملبوس(لباس) مردانه جدید، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده می‌شود، قرار دادیم مهما امکن(تا جایی که امکان دارد)، هر چه بدلی در ایران یافت می‌شود، لباس خودمان را از آن منسوخ نماییم و منسوخ غیر ایرانی را نپوشیم و احتیاط نمی‌کنیم و حرام نمی‌دانیم لباس‌های غیر ایرانی را، اما ماها ملتزم شده‌ایم حتی‌المقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از منسوج ایرانی بنماییم. تابعین ماها نیز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد. آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوخته، ممنوع نیست استعمال آن. رابعاً: مهمانی‌ها بعد ذلک و لو اعیانی باشد، چه عامه، چه خاصه، باید مختصر باشد یک پلو و یک خورش و یک افشره(نوشیدنی). اگر زاید بر این کسی تکلف دهد، ماها را به محضر خود وعده نگیرد. خودمان نیز به همین روش مهمانی می‌نماییم. هر چه کمتر و مختصرتر از این تکلف کردند، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود. خامساً: وافوری و اهل وافور را احترام نمی‌کنیم و به منزل او نمی‌رویم زیرا که آیات باهره: «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ» «وَلا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» «وَلا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَه» و حدیث «لاضرر و لاضرار» ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عرضی و شغلی آن محسوس و مسری است و خانواده‌ها و ممالک را به باد داده. بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری، به‌نظر توهین و خفت می‌نگریم. هیئت علمیه اصفهان سید ابوالقاسم دهکردی به همراه سایر مراجع و روحانیون بزرگ اصفهان، هیأت علمیه اصفهان را تشکیل دادند. وطیفه این هیأت رسیدگی به امور مدارس علمیه و شرایط زندگی طلاب و نظارت بر اجرای صحیح احکام و مقرارت اسلام در سطح اصفهان بوده است.