تفاوت میان نسخههای «سرویس تانک فرماندهی»
(۱ نسخهٔ میانی ویرایششده توسط ۱ کاربر دیگر نشان داده نشده) | |||
سطر ۶: | سطر ۶: | ||
صبح كه فرمانده آن آمد ، برايش باور كردني نبود . تانك هم ، تانك فرماندهي بود . گفت شما ميدانيد چكار كرديدهايد ؟ گفتم : نه . گفت شما واحد تانك ما را نجات داديد ، براي اينكه اين تانك بايد بر ديگران فرماندهي كند . اگر شما اين كار را انجام نميداديد ، معلوم نبود كه ما بايد چكار ميكرديم . اين حركت بچههاي جهاد در سرويس تانك فرماندهي يك اثر روحي خوبي را در واحد تانك گذاشته بود . | صبح كه فرمانده آن آمد ، برايش باور كردني نبود . تانك هم ، تانك فرماندهي بود . گفت شما ميدانيد چكار كرديدهايد ؟ گفتم : نه . گفت شما واحد تانك ما را نجات داديد ، براي اينكه اين تانك بايد بر ديگران فرماندهي كند . اگر شما اين كار را انجام نميداديد ، معلوم نبود كه ما بايد چكار ميكرديم . اين حركت بچههاي جهاد در سرويس تانك فرماندهي يك اثر روحي خوبي را در واحد تانك گذاشته بود . | ||
[[رده: | [[رده:عناصر]] | ||
[[رده:دفاع مقدس]] | [[رده:دفاع مقدس]] | ||
[[رده:اهالی شیراز]] | [[رده:اهالی شیراز]] | ||
[[رده:فارس]] | [[رده:فارس]] | ||
[[رده:وقایع]] | |||
[[رده:مراکز]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۲۱
سردار عبدالرحمن جزایری در طول 8 سال جنگ تحمیلی به عنوان نیروی جهاد فارس در جنگ فعالیت داشت. عبدالرحمن جزایری می گوید: يك تانك ارتشي را از توي باتلاق در آورده و آن را به تعميرگاه منتقل كرديم. فرمانده آن تانك آمد و اظهار داشت كه آنرا با تريلي به واحد خودمان منتقل كنيم . گفتم ما اينكار را انجامنميدهيم . گفت ، آقا ، تانك مال خودمان است . گفتم كه ميدانيم تانك مال شما هست . بدرد ما هم نميخورد . اينجا قانون دارد . گفت چه قانوني ؟ گفتم ، قانون اينجا ايناست كه تانك شما بايد سرويس شود. گفت مگر شما ميتوانيد تانك را سرويس كنيد ؟ گفتم ، بله . به ايشان گفتم شما فردا صبح تشريف بياوريد و تانك را سرويس شده ببريد.
بچه ها تمام واسكازين و روغتهاي آنرا بيرون كشيدند واسكازين و روغن نو به جاي آن ريختنند . تمام شل وگل و لاي آنرا شستند و تميز كردند . تمام موتور را با نفت و فشار شيلنگ باد تميز كردند . حتي خان هاي داخل آنرا هم با روغن ترمز تميز كردند . اين تانك از هرجهت آماده شد . صبح كه فرمانده آن آمد ، برايش باور كردني نبود . تانك هم ، تانك فرماندهي بود . گفت شما ميدانيد چكار كرديدهايد ؟ گفتم : نه . گفت شما واحد تانك ما را نجات داديد ، براي اينكه اين تانك بايد بر ديگران فرماندهي كند . اگر شما اين كار را انجام نميداديد ، معلوم نبود كه ما بايد چكار ميكرديم . اين حركت بچههاي جهاد در سرويس تانك فرماندهي يك اثر روحي خوبي را در واحد تانك گذاشته بود .