تفاوت میان نسخه‌های «خسرو تبریز»

از قصه‌ی ما
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
خسرو علی‌آبادی سال ۱۳۳۴ در تبریز متولد شد. قهرمان دو و میدانی و فرزند خانواده‌ای پرجمعیت که پدر ارتشی و مادر بانویی مومنه بود. خسرو و دیگر خواهر و برادرانش تحت تاثیر آموزه‌های مذهبی مادر بودند. قبل از انقلاب، به دور از چشم پدر، به مردم فقیر روستاها کمک می‌کرد و همراه دیگر برادرانش در مراسم‌های مذهبی شرکت می‌کرد. اهل مطالعه، آشپزی، خیاطی و بسیار شوخ‌طبع بود.
خسرو علی‌آبادی سال ۱۳۳۴ در تبریز و در خانواده‌ای پرجمعیت متولد شد. پدرش ارتشی و مادرش بانویی مومنه بود. خسرو قهرمان دوومیدانی و از نفرات برتر کنکور، اهل مطالعه، آشپزی، خیاطی و بسیار شوخ‌طبع بود. او و دیگر خواهر و برادرانش تحت تاثیر آموزه‌های مذهبی مادر بودند. قبل از انقلاب، به دور از چشم پدر، به مردم فقیر روستاها کمک می‌کرد و همراه دیگر برادرانش در مراسم‌های مذهبی شرکت می‌کردند.  


بعد از انقلاب، از اولین‌ نفراتی بود که عضو سپاه تبریز می‌شود؛ عضویتی که خانواده از آن اطلاعی ندارد. در بحبوحه‌ی انقلاب و در پاسخ به درخواست پدر که از او می‌خواهد برای خانه روغن خوراکی تهیه کند؛ چون ممکن است بعدا برای خرید آن دچار مشکل شوند، می‌گوید: '''جوانان مردم دارند شهید می‌شوند؛ شما از من می‌خواهید دنبال روغن بگردم؟!'''
[[پرونده:Shahid khosrow.jpg|بندانگشتی|چپ|شهید خسرو علی‌آبادی]]


خبر می‌رسد یکی از فئودال‌ها در سردشت آب را روی مردم بسته و درخواست‌های ظالمانه از مردم دارد. همراه تعدادی از دوستان سپاهی‌اش، برای کمک به مردم روستا راهی می‌شود. قرعه‌کشی می‌کنند تا ببیند چه کسی اول شهید خواهد شد. قرعه به نام خسرو نبود. رو به دوستی که قرعه‌کشی او را شهید معرفی کرده می‌گوید: '''شهادت نصیب کسی می شود که خون در رگهایش ندای الله اکبر سر دهد.'''
 
بعد از انقلاب، از اولین‌ نفراتی بود که عضو سپاه تبریز شد؛ عضویتی که خانواده از آن اطلاعی نداشتند.  در بحبوحه‌ی انقلاب و در پاسخ به درخواست پدر که از او می‌خواهد برای خانه روغن خوراکی تهیه کند؛ چون ممکن است بعدا برای خرید آن دچار مشکل شوند، می‌گوید: '''جوانان مردم دارند شهید می‌شوند؛ شما از من می‌خواهید دنبال روغن بگردم؟!'''
 
خبر می‌رسد یکی از فئودال‌ها در سردشت آب را روی مردم بسته و درخواست‌های ظالمانه دارد. همراه تعدادی از دوستان سپاهی‌اش، برای کمک به مردم روستا راهی می‌شود. قرعه‌کشی می‌کنند تا ببینند چه کسی اول شهید خواهد شد. قرعه به نام خسرو نبود. رو به دوستی که قرعه‌کشی او را شهید معرفی کرده می‌گوید: '''شهادت نصیب کسی می شود که خون در رگهایش ندای الله اکبر سر دهد.'''


در سردشت درگیر می‌شوند. خسرو چندین بار مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد؛ اما مقاومت می‌کند. در نهایت آخرین گلوله‌ای که از اسلحه‌ی همکلاسی سابقش شلیک می‌شود، قلب او را نشانه می‌گیرد. '''شهید خسرو علی‌آبادی''' اولین شهید سپاه تبریز است.
در سردشت درگیر می‌شوند. خسرو چندین بار مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد؛ اما مقاومت می‌کند. در نهایت آخرین گلوله‌ای که از اسلحه‌ی همکلاسی سابقش شلیک می‌شود، قلب او را نشانه می‌گیرد. '''شهید خسرو علی‌آبادی''' اولین شهید سپاه تبریز است.


'''ابوذر علی‌آبادی'''، جانباز ۷۰٪ و برادر شهید خسرو علی‌آبادی است که عضو سپاه تبریز بوده و تا مرز شهادت پیش می‌رود؛ ولی در سردخانه متوجه می‌شوند او زنده است.
'''ابوذر علی‌آبادی'''، جانباز ۷۰٪ و برادر شهید خسرو علی‌آبادی است که عضو سپاه تبریز بوده و تا مرز شهادت پیش می‌رود؛ ولی در سردخانه متوجه می‌شوند او زنده است.
[[پرونده:Shahid hamzeh.jpg|بندانگشتی|چپ|شهید حمزه علی‌آبادی]]


'''شهید حمزه علی‌آبادی'''، برادر دیگر ایشان است که در ۱۸ سالگی و در عملیات خیبر به شهادت می‌رسد. پیکر حمزه ۴ سال بعد به خانه برمی‌گردد.
'''شهید حمزه علی‌آبادی'''، برادر دیگر ایشان است که در ۱۸ سالگی و در عملیات خیبر به شهادت می‌رسد. پیکر حمزه ۴ سال بعد به خانه برمی‌گردد.


== منبع ==
== منبع ==
مصاحبه ی خانم فهیمه قادری با خانم نسرین علی‌آبادی (خواهر شهید). فعالیت‌های خانم علی‌آبادی در نهضت و آموز و پرورش. از طرف دفتر مطالعات جبهه‌ی فرهنگی آذربایجان‌شرقی. (۷ خرداد ۹۹)
مصاحبه ی خانم فهیمه قادری با خانم نسرین علی‌آبادی (خواهر شهید). فعالیت‌های نهضت و آموزش و پرورش. از طرف دفتر مطالعات جبهه‌ی فرهنگی آذربایجان‌شرقی. (۷ خرداد ۹۹)


[[رده:آذربایجان شرقی]]
[[رده:آذربایجان شرقی]]
سطر ۱۹: سطر ۲۴:
[[رده: دفاع مقدس]]
[[رده: دفاع مقدس]]
[[رده: عناصر]]
[[رده: عناصر]]
[[رده: شهید سپاه]]
[[رده: شهدا]]
[[رده: وقایع]]
[[رده: انقلاب اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۲

خسرو علی‌آبادی سال ۱۳۳۴ در تبریز و در خانواده‌ای پرجمعیت متولد شد. پدرش ارتشی و مادرش بانویی مومنه بود. خسرو قهرمان دوومیدانی و از نفرات برتر کنکور، اهل مطالعه، آشپزی، خیاطی و بسیار شوخ‌طبع بود. او و دیگر خواهر و برادرانش تحت تاثیر آموزه‌های مذهبی مادر بودند. قبل از انقلاب، به دور از چشم پدر، به مردم فقیر روستاها کمک می‌کرد و همراه دیگر برادرانش در مراسم‌های مذهبی شرکت می‌کردند.

شهید خسرو علی‌آبادی


بعد از انقلاب، از اولین‌ نفراتی بود که عضو سپاه تبریز شد؛ عضویتی که خانواده از آن اطلاعی نداشتند. در بحبوحه‌ی انقلاب و در پاسخ به درخواست پدر که از او می‌خواهد برای خانه روغن خوراکی تهیه کند؛ چون ممکن است بعدا برای خرید آن دچار مشکل شوند، می‌گوید: جوانان مردم دارند شهید می‌شوند؛ شما از من می‌خواهید دنبال روغن بگردم؟!

خبر می‌رسد یکی از فئودال‌ها در سردشت آب را روی مردم بسته و درخواست‌های ظالمانه دارد. همراه تعدادی از دوستان سپاهی‌اش، برای کمک به مردم روستا راهی می‌شود. قرعه‌کشی می‌کنند تا ببینند چه کسی اول شهید خواهد شد. قرعه به نام خسرو نبود. رو به دوستی که قرعه‌کشی او را شهید معرفی کرده می‌گوید: شهادت نصیب کسی می شود که خون در رگهایش ندای الله اکبر سر دهد.

در سردشت درگیر می‌شوند. خسرو چندین بار مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد؛ اما مقاومت می‌کند. در نهایت آخرین گلوله‌ای که از اسلحه‌ی همکلاسی سابقش شلیک می‌شود، قلب او را نشانه می‌گیرد. شهید خسرو علی‌آبادی اولین شهید سپاه تبریز است.

ابوذر علی‌آبادی، جانباز ۷۰٪ و برادر شهید خسرو علی‌آبادی است که عضو سپاه تبریز بوده و تا مرز شهادت پیش می‌رود؛ ولی در سردخانه متوجه می‌شوند او زنده است.

شهید حمزه علی‌آبادی

شهید حمزه علی‌آبادی، برادر دیگر ایشان است که در ۱۸ سالگی و در عملیات خیبر به شهادت می‌رسد. پیکر حمزه ۴ سال بعد به خانه برمی‌گردد.

منبع

مصاحبه ی خانم فهیمه قادری با خانم نسرین علی‌آبادی (خواهر شهید). فعالیت‌های نهضت و آموزش و پرورش. از طرف دفتر مطالعات جبهه‌ی فرهنگی آذربایجان‌شرقی. (۷ خرداد ۹۹)