تفاوت میان نسخههای «ابتکار محمود خصالی در مهندسی رزمی جنگ»
زهرا قوامی (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «محمود خصالی: ایشان در جبهه زیر مجموعه ی جهاد فارس بودند و در حوزه ی مهندسی رزم...» ایجاد کرد) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایششده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۳: | سطر ۳: | ||
'''تبدیل موشک انداز 107 ثابت به موشک سیار''' | '''تبدیل موشک انداز 107 ثابت به موشک سیار''' | ||
مقداري تجهيزات نظامي به آبادان آورده بودند كه بايد در دبيرستان پروين اعتصمامي تخليه ميشد. من هم يك جرثقيل18 تن برداشتم و به آنجا رفتم.مقداري ادوات جنگي و نظامي آمدهبود كه سيستم آنها مانند كاتيوشابود ولي 12 لوله پرتاپ گلوله داشت.سئوال كردم اينها چه نامدارند. گفتند: موشك انداز 107. گفتم اين مانند كاتيوشاميباشدو سريعموضعش شناختهوموردهدف دشمن قرار ميگيرند.چراآنراروي جيپ سوار نمیكنيد.به جاي اينكه روي زمين ثابت باشد آنرا سيار كنيد تاازامنيت كافيهم برخوردارباشد.مناز روي كنجكاوي مجدداز سرهنگ کهتری سئوال كردم.ايشان گفتند مگر شما نظامي هستيد!گفتم نه ولي اين سئوال بهذهنمرسيده.سرهنگ كهتريهم گفتند: آنكس كهاين سئوالرا ميپرسد بايستي خودش هم طرحي داشته باشد. گفتماينكه طرح نميخواهد.اين را برداريد و روي خودرو نصب نماييد.ايشان گفتند شماميتوانيداينكار راانجامدهيد؟ گفتم بله,اينكه كاري ندارد.گفتند پس بنشينيم و در اين رابطه صحبت كنيم.قرار شد ايشان بيايند جهاد و دراين رابطه صحبت كنيم. بعد از مراجعهايشان مقرر شد همگي به ستادارتش كهآن موقعدر بانك ملي آبادان بود برويم.ايشان در آنجا با تيمسار فلاحي كه در ماهشهر بودند بوسيله بي سيم صحبت كردند و قضيه را تشريح نمودند. تيمسارهمگفت جلسهاي با حضور فرماندهان توپخانه تشكيل دهيد و اگر تصويب شد آن را انجامدهيد. پس از تشكيل جلسه يكي دو نفر از فرماندهان از ما سئوال كردند كه آن كشوري كه خودش اينها را ساخته بهتر ميدانسته چكار كند و اگر نياز بود خودش اينكار را ميكرد . گفتم يا اينكه اينها به فكرشان نرسيده و يا به عمدي اينكار را انجام ندادهاند . به هرصورت پس از بحث مفصل اين طرح در جلسه تصويب نشد. از آنجايي كه خود سرهنگ كهتري به اين طرح اعتقاد داشت مجددا" با تيمسار فلاحي تماس گرفت و تقاضاي اجراي اين طرح را كرد و گفت در صورتي كه اين طرح با موفقيت انجام نشد من حاضرم از سهميه من كم كنيد. ايشان هم پذيرفتند. من هم با پشتيباني و تشويق جناب سرهنگ شروع به پياده كردن طرح خودم نمودم. ابتدا از آنها درخواست كردم كه بيايند با اين دستگاه شليك نمايند تا من محاسبات لازم را براي طراحي نصب پايه اي آن انجام دهم. آنها هم قبول كردند و دستگاه موشك انداز را به داخل پادگان نيروي دريايي در خسروآباد آورده و از آنجا جاده فاو – بصره را گرا بستيم. من نحوه شليك ، طول آتش و ضربه اي كه موشك انداز هنگام پرتاب موشك وارد مي آورد محاسبه كردم. بعد از آن اولين دستگاه موشك انداز نصب شده روي خودرو را با ضريب ايمني بالا طراحي كرده و ساختيم. در اينجا محاسبه نمودم كه هنگام پرتاب موشك براي اينكه گراي مورد نظر به هم نخورد بايستي جك هايي عقب ماشين درست ميكرديم كه موقع تيراندازي آنها را به زمين انداخته و هنگامي كه ماشين به عقب مي آمد روي آن قرار ميگرفت و قفل ميشد و ديگر ماشين لرزش و تكاني نميخورد. همچنين براي جلوگيري از ورود آتش شليك به زير ماشين و در نتيجه آتش سوزي تصميم گرفتيم صفحه اي طراحي و جلو ماشين نصب كنيم تا جريان آتش را كنترل نموده و مانع از رسيدن آن به باك گردد. بعد از اتمام عمليات ساخت دستگاه زمان آزمايش فرا رسيد. مقرر كرديم كه با هر دو دستگاه يعني آن دستگاهي كه ما طراحي كرده بوديم و آن دستگاهيكه مستقيما" كمپاني تحويل داده بود شليك گردد تا نتيجه هر دو مورد بررسي قرار گيرد. ما هر دو دستگاه را به جاده ذوالفقاريه برده و جاده آبادان - ماهشهر را كه آن موقع دست عراقيها بود مورد هدف قرار داديم. بعد از اتمام آزمايش به گفته فرماندهان هدف گيري ما بسيار دقيقتر انجام شده بود. ضمن اينكه زمان استقرار دستگاهها و شليك آن بيش از چند ثانيه طول نكشيد. در حالي كه دستگاه اصلي حدود نيم ساعت وقت براي نصب برده بود. بعد از اتمام آزمايش و بررسي نتيجه مقرر گرديد كه اين كار براي ساير دستگاهها نيز انجام شود و ساير نيروها از جمله سپاه نيز آنرا پياده نمودند | مقداري تجهيزات نظامي به آبادان آورده بودند كه بايد در دبيرستان پروين اعتصمامي تخليه ميشد. من هم يك جرثقيل18 تن برداشتم و به آنجا رفتم.مقداري ادوات جنگي و نظامي آمدهبود كه سيستم آنها مانند كاتيوشابود ولي 12 لوله پرتاپ گلوله داشت.سئوال كردم اينها چه نامدارند. گفتند: موشك انداز 107. گفتم اين مانند كاتيوشاميباشدو سريعموضعش شناختهوموردهدف دشمن قرار ميگيرند.چراآنراروي جيپ سوار نمیكنيد.به جاي اينكه روي زمين ثابت باشد آنرا سيار كنيد تاازامنيت كافيهم برخوردارباشد.مناز روي كنجكاوي مجدداز سرهنگ کهتری سئوال كردم.ايشان گفتند مگر شما نظامي هستيد!گفتم نه ولي اين سئوال بهذهنمرسيده.سرهنگ كهتريهم گفتند: آنكس كهاين سئوالرا ميپرسد بايستي خودش هم طرحي داشته باشد. گفتماينكه طرح نميخواهد.اين را برداريد و روي خودرو نصب نماييد.ايشان گفتند شماميتوانيداينكار راانجامدهيد؟ گفتم بله,اينكه كاري ندارد.گفتند پس بنشينيم و در اين رابطه صحبت كنيم.قرار شد ايشان بيايند جهاد و دراين رابطه صحبت كنيم. بعد از مراجعهايشان مقرر شد همگي به ستادارتش كهآن موقعدر بانك ملي آبادان بود برويم.ايشان در آنجا با تيمسار فلاحي كه در ماهشهر بودند بوسيله بي سيم صحبت كردند و قضيه را تشريح نمودند. تيمسارهمگفت جلسهاي با حضور فرماندهان توپخانه تشكيل دهيد و اگر تصويب شد آن را انجامدهيد. پس از تشكيل جلسه يكي دو نفر از فرماندهان از ما سئوال كردند كه آن كشوري كه خودش اينها را ساخته بهتر ميدانسته چكار كند و اگر نياز بود خودش اينكار را ميكرد . گفتم يا اينكه اينها به فكرشان نرسيده و يا به عمدي اينكار را انجام ندادهاند . به هرصورت پس از بحث مفصل اين طرح در جلسه تصويب نشد. از آنجايي كه خود سرهنگ كهتري به اين طرح اعتقاد داشت مجددا" با تيمسار فلاحي تماس گرفت و تقاضاي اجراي اين طرح را كرد و گفت در صورتي كه اين طرح با موفقيت انجام نشد من حاضرم از سهميه من كم كنيد. ايشان هم پذيرفتند. من هم با پشتيباني و تشويق جناب سرهنگ شروع به پياده كردن طرح خودم نمودم. ابتدا از آنها درخواست كردم كه بيايند با اين دستگاه شليك نمايند تا من محاسبات لازم را براي طراحي نصب پايه اي آن انجام دهم. آنها هم قبول كردند و دستگاه موشك انداز را به داخل پادگان نيروي دريايي در خسروآباد آورده و از آنجا جاده فاو – بصره را گرا بستيم. من نحوه شليك ، طول آتش و ضربه اي كه موشك انداز هنگام پرتاب موشك وارد مي آورد محاسبه كردم. بعد از آن اولين دستگاه موشك انداز نصب شده روي خودرو را با ضريب ايمني بالا طراحي كرده و ساختيم. در اينجا محاسبه نمودم كه هنگام پرتاب موشك براي اينكه گراي مورد نظر به هم نخورد بايستي جك هايي عقب ماشين درست ميكرديم كه موقع تيراندازي آنها را به زمين انداخته و هنگامي كه ماشين به عقب مي آمد روي آن قرار ميگرفت و قفل ميشد و ديگر ماشين لرزش و تكاني نميخورد. همچنين براي جلوگيري از ورود آتش شليك به زير ماشين و در نتيجه آتش سوزي تصميم گرفتيم صفحه اي طراحي و جلو ماشين نصب كنيم تا جريان آتش را كنترل نموده و مانع از رسيدن آن به باك گردد. بعد از اتمام عمليات ساخت دستگاه زمان آزمايش فرا رسيد. مقرر كرديم كه با هر دو دستگاه يعني آن دستگاهي كه ما طراحي كرده بوديم و آن دستگاهيكه مستقيما" كمپاني تحويل داده بود شليك گردد تا نتيجه هر دو مورد بررسي قرار گيرد. ما هر دو دستگاه را به جاده ذوالفقاريه برده و جاده آبادان - ماهشهر را كه آن موقع دست عراقيها بود مورد هدف قرار داديم. بعد از اتمام آزمايش به گفته فرماندهان هدف گيري ما بسيار دقيقتر انجام شده بود. ضمن اينكه زمان استقرار دستگاهها و شليك آن بيش از چند ثانيه طول نكشيد. در حالي كه دستگاه اصلي حدود نيم ساعت وقت براي نصب برده بود. بعد از اتمام آزمايش و بررسي نتيجه مقرر گرديد كه اين كار براي ساير دستگاهها نيز انجام شود و ساير نيروها از جمله سپاه نيز آنرا پياده نمودند | ||
[[رده: | [[رده:فارس]] | ||
[[رده: | [[رده:دفاع مقدس]] | ||
[[رده: | [[رده:اهالی شیراز]] | ||
[[رده: | [[رده:عناصر]] | ||
[[رده:مراکز]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۴۴
محمود خصالی: ایشان در جبهه زیر مجموعه ی جهاد فارس بودند و در حوزه ی مهندسی رزمی ابتکارات زیادی داشتند. تبدیل موشک انداز 107 ثابت به موشک سیار مقداري تجهيزات نظامي به آبادان آورده بودند كه بايد در دبيرستان پروين اعتصمامي تخليه ميشد. من هم يك جرثقيل18 تن برداشتم و به آنجا رفتم.مقداري ادوات جنگي و نظامي آمدهبود كه سيستم آنها مانند كاتيوشابود ولي 12 لوله پرتاپ گلوله داشت.سئوال كردم اينها چه نامدارند. گفتند: موشك انداز 107. گفتم اين مانند كاتيوشاميباشدو سريعموضعش شناختهوموردهدف دشمن قرار ميگيرند.چراآنراروي جيپ سوار نمیكنيد.به جاي اينكه روي زمين ثابت باشد آنرا سيار كنيد تاازامنيت كافيهم برخوردارباشد.مناز روي كنجكاوي مجدداز سرهنگ کهتری سئوال كردم.ايشان گفتند مگر شما نظامي هستيد!گفتم نه ولي اين سئوال بهذهنمرسيده.سرهنگ كهتريهم گفتند: آنكس كهاين سئوالرا ميپرسد بايستي خودش هم طرحي داشته باشد. گفتماينكه طرح نميخواهد.اين را برداريد و روي خودرو نصب نماييد.ايشان گفتند شماميتوانيداينكار راانجامدهيد؟ گفتم بله,اينكه كاري ندارد.گفتند پس بنشينيم و در اين رابطه صحبت كنيم.قرار شد ايشان بيايند جهاد و دراين رابطه صحبت كنيم. بعد از مراجعهايشان مقرر شد همگي به ستادارتش كهآن موقعدر بانك ملي آبادان بود برويم.ايشان در آنجا با تيمسار فلاحي كه در ماهشهر بودند بوسيله بي سيم صحبت كردند و قضيه را تشريح نمودند. تيمسارهمگفت جلسهاي با حضور فرماندهان توپخانه تشكيل دهيد و اگر تصويب شد آن را انجامدهيد. پس از تشكيل جلسه يكي دو نفر از فرماندهان از ما سئوال كردند كه آن كشوري كه خودش اينها را ساخته بهتر ميدانسته چكار كند و اگر نياز بود خودش اينكار را ميكرد . گفتم يا اينكه اينها به فكرشان نرسيده و يا به عمدي اينكار را انجام ندادهاند . به هرصورت پس از بحث مفصل اين طرح در جلسه تصويب نشد. از آنجايي كه خود سرهنگ كهتري به اين طرح اعتقاد داشت مجددا" با تيمسار فلاحي تماس گرفت و تقاضاي اجراي اين طرح را كرد و گفت در صورتي كه اين طرح با موفقيت انجام نشد من حاضرم از سهميه من كم كنيد. ايشان هم پذيرفتند. من هم با پشتيباني و تشويق جناب سرهنگ شروع به پياده كردن طرح خودم نمودم. ابتدا از آنها درخواست كردم كه بيايند با اين دستگاه شليك نمايند تا من محاسبات لازم را براي طراحي نصب پايه اي آن انجام دهم. آنها هم قبول كردند و دستگاه موشك انداز را به داخل پادگان نيروي دريايي در خسروآباد آورده و از آنجا جاده فاو – بصره را گرا بستيم. من نحوه شليك ، طول آتش و ضربه اي كه موشك انداز هنگام پرتاب موشك وارد مي آورد محاسبه كردم. بعد از آن اولين دستگاه موشك انداز نصب شده روي خودرو را با ضريب ايمني بالا طراحي كرده و ساختيم. در اينجا محاسبه نمودم كه هنگام پرتاب موشك براي اينكه گراي مورد نظر به هم نخورد بايستي جك هايي عقب ماشين درست ميكرديم كه موقع تيراندازي آنها را به زمين انداخته و هنگامي كه ماشين به عقب مي آمد روي آن قرار ميگرفت و قفل ميشد و ديگر ماشين لرزش و تكاني نميخورد. همچنين براي جلوگيري از ورود آتش شليك به زير ماشين و در نتيجه آتش سوزي تصميم گرفتيم صفحه اي طراحي و جلو ماشين نصب كنيم تا جريان آتش را كنترل نموده و مانع از رسيدن آن به باك گردد. بعد از اتمام عمليات ساخت دستگاه زمان آزمايش فرا رسيد. مقرر كرديم كه با هر دو دستگاه يعني آن دستگاهي كه ما طراحي كرده بوديم و آن دستگاهيكه مستقيما" كمپاني تحويل داده بود شليك گردد تا نتيجه هر دو مورد بررسي قرار گيرد. ما هر دو دستگاه را به جاده ذوالفقاريه برده و جاده آبادان - ماهشهر را كه آن موقع دست عراقيها بود مورد هدف قرار داديم. بعد از اتمام آزمايش به گفته فرماندهان هدف گيري ما بسيار دقيقتر انجام شده بود. ضمن اينكه زمان استقرار دستگاهها و شليك آن بيش از چند ثانيه طول نكشيد. در حالي كه دستگاه اصلي حدود نيم ساعت وقت براي نصب برده بود. بعد از اتمام آزمايش و بررسي نتيجه مقرر گرديد كه اين كار براي ساير دستگاهها نيز انجام شود و ساير نيروها از جمله سپاه نيز آنرا پياده نمودند