تفاوت میان نسخه‌های «آیت الله محمد ابراهیم اعرافی»

از قصه‌ی ما
(صفحه‌ای تازه حاوی «== معرفی == سال 1288 شمسی برای خانواده‌ی اعرافی سالی پربرکت بود چرا که مولودی پر...» ایجاد کرد)
 
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۱ کاربر دیگر نشان داده نشده)
سطر ۱۵: سطر ۱۵:
[[رده: روحانی انقلابی]]  
[[رده: روحانی انقلابی]]  
[[رده: بهائیت]]
[[رده: بهائیت]]
[[رده: عناصر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۰۹

معرفی

سال 1288 شمسی برای خانواده‌ی اعرافی سالی پربرکت بود چرا که مولودی پرخیر در این خانواده متولد شد. ملا عباس نام فرزند نو رسیده‌اش را محمدابراهیم گذاشت.

آیت االله محمد ابراهیم اعرافی

جد پدری محمدابراهیم، حاج محمد شورکی بود که در مبارزه علیه خان‌ها به شهادت رسیده بود و جد مادری او نیز حاج شیخ علی از خاندانی مذهبی و فرزند آیت‌الله ملا ابوطالب شورکی بود. محمدابراهیم قرآن و ملزومات آن را نزد جد مادری و دوران ابتدایی را در دبستان فیروزآباد گذراند و سپس در سن 12 سالگی دوران طلبگی را در مدارس مصلی و خان یزد آغاز کرد. پس از آن دروس حوزوی را در حوزه‌های علمیه‌ی مشهد و قم نزد اساتیدی چون آیت‌الله حائری یزدی، امام خمینی، سید صدرالدین صدر و آیت‌الله مرعشی نجفی فراگرفت و نهایتاً از بزرگانی چون آیت‌الله مرعشی نجفی، گلپایگانی و امام خمینی اجازه اجتهاد یافت. علاوه بر مدرک حوزوی در همان ایام از سوی وزارت فرهنگ وقت، مدرک لیسانس نیز به وی اعطا شد

مبارزات

بازگشت آیت‌الله محمدابراهیم شورکی اعرافی به میبد مبدأ تحولات انقلابی در این شهر به حساب می‌آید. این عارف دانشمند نه فقط در تحصیل علم و تربیت شاگرد نقشی فعال داشت بلکه شهرت اصلی او به خاطر روحیات مبارزه جویانه‌اش بود. اولین درگیری‌های مبارزاتی او در میبد با خوانین آن منطقه اتفاق افتاد. شیخ ابراهیم یعنی نوه‌ی حاج محمد شورکی که به دست خان‌ها به شهادت رسیده بود، با بازگشت به میبد می‌کوشید که با زیاده‌خواهی‌های خوانین به مقابله برخیزد. مردم، شیخ ابراهیم را پناهگاه خود در مقابل زورگویی خان‌ها می‌دانستند و همین امر موجب شد که خوانین تصمیم بگیرند او را از میبد به شهری دیگر بفرستند؛ البته حمایت مردم از شیخ ابراهیم، خان‌ها را از این تصمیم منصرف می‌کند. وجه دیگر مبارزاتی شیخ ابراهیم مقابله با بهاییت بود. او که از فعالیت‌های ضد دینی این جریان در میبد خبر داشت دنبال فرصتی می‌گشت تا این جریان ضاله را ریشه‌کن کند. بالاخره فرصت فراهم می‌شود و یک روز که گروهی از بهایی‌ها به بهانه‌ای واهی یک جوان مسلمان را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند، شیخ ابراهیم تحت‌الحنک انداخته و به همراه جمعیتی به سمت محلات بهایی‌نشین میبد حرکت می‌کند. جمعیت در حالی که شیخ و یک قاری را در حال خواندن قرآن پیشاپیش خود داشتند وارد محلات بهایی‌نشین می‌شوند. به محض ورود به هر محله، بهایی‌ها پا به فرار می‌گذاشتند. این حرکت حتی تا اردکان نیز ادامه پیدا می‌کند و شیخ ابراهیم با کمک آیت‌الله خاتمی بهایی‌های آنجا را نیز به فرار وا می‌دارد و اینگونه اردکان و میبد از شرّ وجود این فرقه‌ی ضاله پاکسازی می‌شود. مبارزه‌ی اصلی شیخ ابراهیم اما با رژیم پهلوی بود. او حتی پیش از شروع نهضت در سال 42 از روحانیون مخالف شاه در منطقه به شمار می‌رفت و از این که روی منابر از رژیم شاه انتقاد کند ابایی نداشت، تا جایی که در برخی محافل خصوصی شخص اول مملکت را با الفاظی چون سگ خطاب می‌کرد. پس از آغاز نهضت امام این روحیه‌ی مبارزاتی جدی‌تر شده و مواضع شیخ ابراهیم علنی‌تر می‌شود. به طوری که در سال‌های ابتدایی دهه‌ی چهل که کسی حتی جرأت نگه داشتن رساله‌ی امام را در خانه نداشت شیخ ابراهیم بدون هیچ ترسی در محافل عمومی و روی منابر از امام نام می‌برد؛ این جسارت به حدی بود که در مجلس ترحیم آیت‌الله حکیم در مسجد رضوی میبد، مرجعیت امام را مطرح می‌کند و همگان را به تقلید از ایشان فرا می‌خواند. پس از پیروزی انقلاب شیخ ابراهیم اعرافی روحیات مبارزه‌جویانه‌ی خود را به خدمت انقلاب در می‌آورد. بصیرت و فهم بالای سیاسی شیخ ابراهیم زبانزد بود؛ او که خطر منافقین را پیش از پیروزی انقلاب به دانشجویان اصفهانی که به دیدارش رفته بودند گوشزد کرده بود پس از انقلاب نیز خیلی زود به باطن برخی جریانات سیاسی پی می‌برد. شیخ ابراهیم از ابتدا مشی دولت موقت را خلاف اسلام می‌دانست و به مخالفت با بنی‌صدر نیز برخواسته و در سخنرانی‌های مختلف به عملکرد او اعتراض می‌کرد. در دوران جنگ تحمیلی منزل آیت‌الله شیخ ابراهیم اعرافی به محل اعزام رزمندگان میبدی تبدیل می‌شود و خود او نیز در اعزام رزمندگان به جبهه پیشتاز بود تا جایی که روستای محل زندگی او یعنی شورک میبد به دلیل آمار بالای شهدا، به شهیدیه تغییر نام داد؛ شیخ ابراهیم علیرغم کهولت سن اصرار داشت به جبهه اعزام شود اما مسئولین مخالفت می‌کردند تا اینکه سرانجام پیش از عملیات خیبر با آمبولانس به مقر تازه تأسیس تیپ الغدیر رفت و حضور او باعث روحیه‌ی مضاعف رزمندگان یزدی پیش از عملیات شد. تابستان سال 1371 واقعه‌ای دردناک در شهرستان میبد رخ داد که مردم میبد را در ماتمی تمام ناشدنی فرو برد. آیت‌الله شیخ محمدابراهیم اعرافی صبح روز 28 شهریور 1371 دیده از جهان فرو بست و با فراغ بال و با توشه‌ای نورانی همچون مرادش حضرت روح‌الله به دیدار معبود شتافت. پیکر مطهر ایشان پس از تشییعی با شکوه و اقامه‌ی نماز به امامت آیت‌الله امامی کاشانی در کنار جایگاه نماز جمعه و گلزار شهدای شهیدیه میبد به خاک سپرده شد.

منبع

آرشیو دفتر تاریخ شفاهی یزد