تفاوت میان نسخههای «فرمانده ای که با لباس بسیجی ظاهر شد»
(صفحهای تازه حاوی «'''فرمانده ای که با لباس بسیجی ظاهر شد''' بندانگشتی '''یکی از...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۸ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۰۱
فرمانده ای که با لباس بسیجی ظاهر شد
یکی از روزهای ماندگار در تاریخ دفاع مقدس حماسه "کوشک" در شهرستان ایوان است حماسه ای که با رشادت های مردم ایوان و دلاوری های رزمندگان اسلام رقم خورد.
ماندگارترین حماسه دوران دفاع مقدس در" تنگه کوشک" رقم خورد
یکی از روزهای ماندگار در تاریخ دفاع مقدس حماسه "کوشک" در شهرستان ایوان است حماسه ای که با رشادت های مردم ایوان و دلاوری های رزمندگان اسلام در این خطه از میهن اسلامی رقم خورد.
دشمن در این حماسه ضربات مهلکی را دریافت کرد تا جایی که علاوه بر انهادم ادوات و تجهیزات جنگی و به خصوص تانک های بعثی، تعداد هشت نفر از نیروهای دشمن به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند.
یکی از رزمندگان و فرماندهان وقت ایلام در آن زمان شهید خرم رودی بود؛ سرتيپ ابوالحسن خرمرودي در سال 1315 ه.ش در شهر همدان متولد گرديد؛ ابوالحسن پسر حاج علی در یک خانواده کوچک اما پاک و متدین زاده شد. او که در کودکی از مادر محروم شده بود تربیت صحیح و مردانه پدر از او شخصی با صلابت و جدی ساخت که بتواند از ۱۲ سالگی روی پای خود بیاستدو با کار و تحصیل توام، اتکاء به نفس را بیاموزد و همین تلاش برای کسب حلال در سایه راهنمایی پدری متدین ، جوهر عزت نفس بود که در او رشد می کرد و از او انسانی می ساخت که در همه فراز و نشیبهای زندگی خود را از شیطان دور نگه دارد و حلال و حرام خدا را خوب بشناسد و به آن عمل کند.
با وجود کار سخت در حین تحصیل و قبول مسئولیت زندگی از همان اوان نوجوانی،همیشه در تحصیل رتبه های ممتاز را به خود اختصاص می داد. پس از پایان تحصیلات دبیرستان به نیروی دریائی پیوست و خدمت به میهن و مردم را از سواحل نیلگون خلیج فارس شروع کرد.پس از آن با طی دوره ای به عنوان افسر کارشناس پلیس راه به خدمت خود ادامه داد.
شهید سرتيپ خرم رودی بیشترین دوران خدمت خود را در مناطق محروم سپری نمود و در همه حال هدفش خدمت به اسلام و مستضعفین بود. در زمینه شغلی ایشان شخصی پرکار و جدی بوده و از روحیه بسیار بالایی نیز برخوردار بودند. وی در زندگی خصوصی خود نیز همسر و پدری دلسوز و مهربان بود، و حاصل زندگی مشترکش پنج فرزند است، سه دختر و دو پسر كه همگی تحصیلات عالیه دارند. از نظر خصوصیا خلقي در درجه والایی قرار داشت و فوق العاده خوش اخلاق و رؤوف بود.
فرمانده وقت هنگ ایلام در این حماسه آنچنان حضور یافت که سایر رزمندگان به دلیل لباس بسیجی که وی پوشیده بود در ابتدا وی را نشناختند.
ادامه این ماجرا و از دیگر دلاوری ها در این حماسه بزرگ را در گفتگو با یکی از رزمندگان حاضر در عملیات کوشک با هم در زیر می خوانیم.
رضا ناظری از رزمندگان دوران دفاع مقدس است که در عملیاتهای ولفجر 8 ، حماسه کوشک ، آزادسازی میمک ، کردستان و مهران حضور داشته است و در گفتگو با خبرنگار ما از خاطرات خود از حماسه 5 مرداد 67 شهرستان ایوان می گوید.
وی درباره آغاز درگیری در تنگه کوشک گفت : مرداد ماه سال1367 اواخر جنگ بود که قطعنامه اعلام و ارتش ایران عقب نشینی کرد ، عراق از این فرصت سوء استفاده کرد و از چهار محور اسلام آباد ، مهران، صالح آباد و سومار به قصد تصرف کامل استان های ایلام و کرمانشاه و ایجاد قرارگاه در آنها به ایران حمله کرد ، که البته این اطلاعات را از یک سرهنگ عراقی که بعدا اسیر شد گرفتیم.
ناظری افزود : در خانه بودم که شهید حاج بندر اسدی به من زنگ زد و گفت بیا تا جایی برویم کار دارم ، باهم تا نزدیکی های سومار رفتیم برعکس همیشه که صبور و آرام بود آن روز هیجان زده بود از شهر که بیرون رفتیم ، گفت سومار سقوط کرده و عراقی ها تا نزدیکی تنگه کوشک آمده اند ، برگشتیم به سپاه تا با فرمانده وقت آقای غلام کاظمی صحبت کنیم این در حالی بود که حدود یک ساعت پیش مهمات و نیروهای ایوان را برای کمک به صالح اباد فرستاده بودند.
این رزمنده ادامه داد : هرجور بود توانستیم 32 نفر رزمنده را برای مقابله با عراق در تنگه آماده کنیم ، سلاح های ما شامل دو قبضه آرپی چی ، یک دستگاه موشک انداز ، 5 موشک و تفنگ ژ3 بود، در واقع آنچه که آنروز به وقوع پیوست نیروی ایمان و شهامتی مردان ایوانی بود که دشمن را زمینگیر کرد و گرنه سلاح های اندک ما کاری از پیش نمی برد.
نمونه ای از رشادت های مردم ایوان در حماسه کوشک/ اسارت هشت عراقی
ناظری بیان کرد : یکی از رزمنده ها که زن و دو بچه داشت، گفت درست است که مهماتمان کم است ولی اگر لازم باشد با نارنجک خودم را زیر تانک می اندازم تا پای دشمن به ایوان نرسد ، همه با هم عهد بسته بودیم که تا آخر مقاومت کنیم ، نیروهای عراقی فکر می کردند تنگه زیاد طولانی نیست و شهر زرنه و ایوان را به راحتی می توان تصرف کرد ولی با مقاومت جانانه نیروهای ایرانی شکست سختی خوردند.
همرزم شهیدان دوبرا و فلاحی ادامه داد: نزدیک غروب به تنگه رفتیم با بچه های رزمنده حرف زدیم و گفتیم اگر بخواهیم تنگه را به روی دشمن ببندیم دیگر نباید فکر عقب نشینی کنیم ، سه محور را غلام کاظمی مشخص کرد و گفت ، اگر این پیچ ها را ببندیم مردم می توانند فرار کنند و سالم بمانند ؛ بچه ها در محورها مستقر شدند ، درگیری با صدای الله اکبر یکی از رزمنده ها شروع شد ولی عراقی ها که خیالشان راحت بود که پیروز می شوند تانک ها را تا صبح روشن نکردند ، با کمک خداوند چند ماشین دیگر از رزمندها و نیروهای مردمی به کمک مان آمدند و بچه های سپاه صبح زود حدود ساعت 4 رسیدند و درگیری شدت گرفت که موفق شدیم طی سه روز درگیری دو دستگاه تانک بسیاری از خودروهای نظامی و سنگین و تجهیزات آنها را نابود کنیم.
وی ابراز کرد : همچنین 8 نفر از نیروهای دشمن بعثی را اسیر کردیم که در میان آنها فرمانده عراقی نیروهای حمله کننده به تنگه توسط برادر غلام کاظمی فرمانده وقت سپاه پاسداران ایوان دستگیر شد.
وقتی فرمانده با لباس بسیجی ظاهر شد
این رزمنده تصریح کرد : در این جنگ سه شهید دادیم ، شهید امیر سرتیپ ابوالحسن خرم رودی که فرمانده هنگ مستقل ایلام بود و به کمک ما آمده بود که به علت اصابت ترکش شهید شد ، شهید سیروس دوبرا که با گلوله مستقیم تانک به شهادت رسید و شهید شیخ عباس فلاحی که از ناحیه پا و کمر بشدت آسیب دیده بود و به علت خونریزی شدید شربت شهادت را نوشید.
وی ادامه داد : آنروز یادم هست شهید خرم رودی با لباس بسیجی ها آمده بود و ما او را نشناختیم ، به چند تا از بچه ها که کلاه عراقی های به هلاکت رسیده را بر سر گذاشته بودند تذکر داد که کلاه ها را از سر بردارید چون نجس اند.
ناظری در پایان تصریح کرد : یکی از خاطرات به یاد ماندنی آن روزها این بود که قبل از شروع درگیری با هم حلقه تشکیل دادیم و عهد بستیم تا زنده ایم نگذاریم پای دشمن به ایوان برسد.
منابع
ماجرای شهادت خرم رودی در روز عرفه شهید خرم رودی سربازی خستگیناپذیر بود