تفاوت میان نسخههای «سوژه های تاریخی که به آنها پرداخته نشده»
مجتبی کریمی (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «==غارت ها و ترور هایی که در زمان خلافت امام علی(ع) برای وحشت مردم انجام می شد== س...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۷ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۲۹
غارت ها و ترور هایی که در زمان خلافت امام علی(ع) برای وحشت مردم انجام می شد
سوژه كه بسيار اهميت دارد و تا كنون به آن پرداخته نشده، غارات در عهد اميرالمؤمنين عليه السلام هستند. از خلافت حضرت بيشتر اين سه فتنه را براي من و شما گفتهاند. غارات حملههاي غافلگيركننده معاويه لعن الله و عوامل او به قلمروي اميرالمؤمنين عليه السلام است. جناياتي كه در قالب فرستادن گروههاي ترور و وحشت انجام ميدادند. اميرالمؤمنين عليه السلام را به شدت آزردند. بدترين و سختترين دوره زندگي اميرالمؤمنين عليه السلام بعد از جنگ نهروان تا موقع شهادت حضرت است كه يك سال، شايد يك سال و يكي دو ماه بيشتر طول نكشيد. اين غارتها در اين موقع اتفاق افتاده. سه هزار نفر، دو هزار نفر، چهار هزار نفر غافلگيرانه تا اعماق خلافت حضرت هجوم ميآوردند. حتي كشتار زائرين مكه و غارت اموال آنها. مردم كوتاهي ميكردند و اميرالمؤمنين عليه السلام را اطاعت نميكردند تا به مقابله با اينها حركت كنند. به خصوص غارتي كه بصر ابن ابي ارتات لعنت الله عليه، سردار معروف معاويه در حمله به مدينه و مكه و بالاخص يمن انجام داد. جنايات هولناكي كه اميرالمؤمنين عليه السلام تا موقع شهادتش در قنوت نمازهاي خودش آن ملعون را لعنت ميكرد. البته بعدها نفرين حضرت گريبان او را گرفت و با ذلت و خواري جان داد. به اين بپردازيم كه اصلاً اكثر قاطع مردم ما خبر ندارند كه به اميرالمؤمنين عليه السلام چه گذشت؟.
قاصدی از طرف امام علی(ع) که معاویه در قصرش به خاک مذلت کشاند
يك داستان بسيار جذابي است. طرماه ابن عدي، فرستاده اميرالمؤمنين عليه السلام به سوي معاويه، براي پيشگيري از جنگ صفين است. داستان بسيار جذابي دارد. اگر شما داستان را بخوانيد، ميشود يك فيلم راجع به اين موضوع ساخت. خيلي جذاب و جالب است. از نحوه فرستادن او توسط اميرالمؤمنين عليه السلام تا برخورد او با اطرافيان معاويه و مقابله با معاويه و او چگونه معاويه را كه در اوج قدرت است، در دربار خود به خاك مذلت ميكشاند. با بحثهايي كه با او ميكند و چطور در اين مناظره مقابله با معاويه از دربار او پيروز بيرون ميآيد و خبر را براي حضرت ميبرد. معاويه غبطه ميخورد. ميگويد اين كاش به جاي همه شمايي كه دور و بر من هستيد، من يكي مثل اين را داشتم. به عمرعاص و وليد ابن عقبه و امثال آنها ميگويد. داستان خيلي جذاب و جالبي دارد. ميتواند فيلمي ساخته بشود كه همين طرماه بعداً قصد پيوستن به امام حسين را دارد كه عدهاي را ميرساند ولي خودش به سبب حادثهاي نميتواند. حالا جالب است و ميشود به اين موضوعات پرداخت.