تفاوت میان نسخه‌های «سردار شهید سید ابراهیم شجیعی»

از قصه‌ی ما
سطر ۱۴: سطر ۱۴:


[[ رده: سرداران شهید]]
[[ رده: سرداران شهید]]
{{ رده: دفاع مقدس}}
[[ رده: دفاع مقدس]]
{{ رده: سبزوار}}
[[ رده: سبزوار]]

نسخهٔ ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۰۷

سردار شهید سید ابراهیم شجیعی دوم آبان ماه سال 1335 ه ش در روستاي روئين از توابع شهرستان اسفراين به دنيا آمد. او ششمين و آخرين فرزند خانواده بود. به پدر در کار کشاوزي کمک مي کرد، با او به مسجد مي رفت و نماز مي خواند. کودک پر جنب و جوش و کنجکاوي بود. صميمي و دوست داشتني بود و اوقاتش را به درس خواندن، کمک به خانواده و مطالعه مي گذاشت. نيکوکار، پاک و امين بود و او را سيد ابراهيم امين مي گفتند و درستکار مي شناختند.تا کلاس پنجم در زادگاهش به تحصيل پرداخت. بعد از اتمام کلاس پنجم به مدرسه اي در گنبد رفت و تا کلاس سوم راهنمايي در آنجا به تحصيل پرداخت و به علت بازگشت خانواده به روستا ترک تحصيل کرد. بعد از آن براي کار به اصفهان رفت و در آنجا به کار پارچه بافي مشغول شد و سپس به کار در ذوب آهن پرداخت.در اوقات فراغتش قرآن، مفاتيح و رساله را مطالعه مي کرد. جوانها را به خواندن قرآن و نماز دعوت مي کرد و خانواده را به صبر و بردباري و صرفه جويي و کمک به محرومان توصيه مي کرد. در سال 1354 به خدمت سربازي رفت و آموزش هوايي و چتربازي ديد. به علت شکستن پايش در پرش از هواپيما بقيه سربازي را در تدارکات پايگاه مربوطه گذراند. بعد از پايان خدمت با خانم فاطمه نيازي ازدواج کرد که مدت زندگي مشترکشان ده سال طول کشيد و ثمره اين اين ازدواج چهار فرزند به نام هاي مهدي، زينب، سميه، و زهرا است. بچه ها را دوست داشت و به آنها احترام مي گذاشت و مي گفت: بايد به بچه ها محبت کنيم. با خوش رفتاري و حوصله با آنها بازي و آنها را سرگرم مي کرد.بعد از تولد فرزندش با سمت فرمانده گردان به کردستان و جبهه سر پل ذهاب رفت و مدت سه ماه در آنجا ماند. در دوران انقلاب در مبارزات بر عليه حکومت شاه شرکت مي کرد. راهپيمايي‌ها را سر و سامان مي داد و ديگران را به شرکت در آن دعوت مي کرد. بعد از انقلاب عضو کميته انقلاب اسلامي اسفراين شد و در سال 1358 وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي سبزوار شد. در عمليات مسلم بن عقيل در جبهه سومار چهار دندان خود را از دست داد. در عمليات طريق القدس و بيت المقدس شرکت کرد که در عمليات طريق القدس در جبهه بستان از ناحيه دست مجروح شد. در 22 بهمن ماه سال 1362 بعد از به پايان بردن يک ماه آموزش فرماندهي، بار ديگر به جبهه رفت و در اسفند ماه همان سال در عمليات خيبر شرکت کرد. در آبان ماه سال 1363 با فرمانده گردان جبار در عمليات ميمک شرکت کرد که از ناحيه سر و در اسفند ماه همان سال در عمليات بدر از ناحيه سينه و شش ها مجروح شد. دکتر معالج يک سال استراحت براي او تجويز کرد، ولي سيد ابراهيم بعد از يک ماه بار ديگر به جبهه رفت.

موضع سياسي او تنها دفاع از ولايت و خط رهبري بود و بر فرامين امام تکيه داشت و بي چون و چرا مجري دستورات رهبري و فرماندهان رده بالاي خود بود.داراي اخلاق حسنه بود. به طوري که در لشگر 5 نصر همه فرماندهان از فرمانده لشگر گرفته تا فرماندهان گردانها به شخصيت ايشان اهميت مي دادند و حرفهايش را تاييد مي کردند در واقع با يک برخورد طرف مقابل را عاشق خود مي کرد.

سيد ابراهيم شجيعي در تاريخ 23/11/1364 در منطقه عملياتي والفجر 8 بر اثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسيد. پيکر پاک اين سردار شهيد در بهشت شهداي سبزوار به خاک سپرده شد.