تفاوت میان نسخههای «بلیط شهادتی که با وام قرضالحسنه جور شد»
مجید مرادقلی (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «اولین شهید جبهه مقاومت اسلامی آذربایجان شرقی، '''شهید عبد الصمد امام پناه''' ا...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۶ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۴۴
اولین شهید جبهه مقاومت اسلامی آذربایجان شرقی، شهید عبد الصمد امام پناه است شیرمرد گمنانی که در ۱۵ آذر ۱۳۴۸ در تبریز چشم به جهان گشوده و در ۲۹ مرداد سال ۷۴ عازم لبنان شده و بعد از هشت ماه در جبهههای نبرد علیه صهیونیستها در سن ۲۷ سالگی به مقام رفیع شهادت نائل میآید. در سال ۶۹ و در حالی که دوران سربازیاش را سپری میکرد، اولین قدم را برای عملی کردن خواستهاش برمیدارد و بصورت غیرقانونی قصد خروج از کشور را میکند، اما در نهایت در مرز ترکیه دستگیر شده و بعد از تحقیقات مشخص میشود که وی قصد عزیمت به لبنان را داشته تا در حد وسع خود بتواند به فریاد زنان و کودکان مظلوم بشتابد. بعد از این ماجرا دوباره به خدمت سربازی خود ادامه میدهد اما از پای نمینشیند و همواره برای رهسپاری به جبهه مقامت اسلامی تلاش میکند. او بعد از اتمام خدمت، به حوزه علمیه میرود و به مدت چهار سال تحصیل میکند تا بتواند خود را برای حضور در لبنان که زبان مردمانش عربی است، آماده کند. در این مدت در کلاسهای رزمی نیز شرکت کرده و آموزشهای لازم را دریافت میکند، بعد از گذراندن دوره طلبگی، لباس روحانیت بر تن کرده و این بار محکم تر از قبل به هدف خود جامه عمل میپوشاند و اینبار مستقیما از رهبر انقلاب حکم جهاد میگیرد تا عازم لبنان شود. یک بار هم در تهران با سید حسن نصرالله ملاقات میکند.
حکم جهاد از رهبری و قصه شهادت شهید امامپناه
شهید امام پناه بعد از تلاشهای فراوان، از حضرت آقا حکم جهاد برای عملیات شهادت طلبانه در جبهههای جنوب لبنان را میگیرد و سپس به همراه دو تن از همرزمانش به علت نبود پرواز مستقیم تهران-لبنان، پرواز تهران-دمشق را رزرو کرده و بعد از رسیدن به دمشق در آنجا منتظر نیروهای حزبالله میمانند تا بصورت زمینی وارد لبنان شوند. حتی بلیط عزیمت به سوریه را نیز با هزینه شخصی و از طریق وام قرضالحسنهای که از حوزه دریافت کرده بود، پرداخت کرد. بعد از سه روز به یکی از خانههای امن حزبالله در دمشق منتقل شده و به مدت یک هفته در قرنطینه میمانند تا اطمینان حاصل شود؛ بعد از یک هفته بصورت زمینی وارد لبنان شده و به کمپ حزبالله در منطقه صور و صیدا در جنوب لبنان وارد شده و شروع به دریافت آموزشهای لازم میکنند. کاروانهای خودرویی آماده شده و به راه میافتد تا در محلهای مشخص شده تجمع کنند؛ شهید امام پناه نیز با لباس روحانیت در خودروی اولین ستون مینشیند تا گشتهای ایست بازرسی دولت و نظامی منعی برای حرکتشان ایجاد نکرده و سریعا بتوانند خود را به بیروت برسانند، چرا که دولت لبنان تحت قیومیت حزب فالانژها بوده و از روحانیت و به ویژه از سادات حساب میبردند. کاروانهای خودرویی در حین حرکت در جاده صور و صیدا و در حالی که در آن زمان مجهز به سلاح سنگین برای مقابله به مثل نبودند مورد هدف قرار میگیرند و هلیکوپتر آپاچی رژیم صهیونیستی ستون خوردرویی را در یک جنگ مستقیم و رودر رو مورد حمله قرار میدهد؛ در اولین شلیک دست مبارک شهید امام پناه قطع شده و در دومین مرحله حمله نیز سینه مبارک وی از بدن جدا میشود. پیکر مطهر شهید سه روز بعد از انتقال به تهران، به تبریز منتقل شده و به دلیل مسائل امنیتی بسیار ساده و آرام و بعنوان شهید امدادگر سپاه در تبریز تشییع میشود. فرازی از وصینامه نامه این شهید بدین شرح است؛ «مسلمانان دو قبله دارند کعبه برای عبادت قدس برای شهادت»