تفاوت میان نسخه‌های «اولین نماینده‌ی رهبری در استان البرز»

از قصه‌ی ما
(صفحه‌ای تازه حاوی «سید محمدمهدی حسینی (زاده ۲۰ اسفند ۱۳۴۲ - همدان) مشهور به حسینی همدانی، امام جم...» ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
سید محمدمهدی حسینی (زاده ۲۰ اسفند ۱۳۴۲ - همدان) مشهور به حسینی همدانی، امام جمعهٔ کرج و نماینده ولی فقیه در استان البرز است. توسط سید علی خامنه‌ای در مهرماه ۱۳۹۲ بعنوان اولین نماینده ولی فقیه در استان البرز و امام جمعه شهر کرج انتخاب شد.
سید محمدمهدی حسینی (زاده ۲۰ اسفند ۱۳۴۲ - همدان) مشهور به حسینی همدانی، امام جمعهٔ کرج و نماینده ولی فقیه در استان البرز است. توسط سید علی خامنه‌ای در مهرماه ۱۳۹۲ بعنوان اولین نماینده ولی فقیه در استان البرز و امام جمعه شهر کرج انتخاب شد.
<gallery> نماینده-ولی-فقیه-در-استان-البرز-آیت-الله-حسینی-همدانی</gallery>
 
== زندگی نامه ==
== زندگی نامه ==
اینجانب سید محمد مهدی حسینی مشهور به حسینی همدانی در ۱۳۴۲/۱۲/۲۰ در شهر همدان در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمدم.
اینجانب سید محمد مهدی حسینی مشهور به حسینی همدانی در ۱۳۴۲/۱۲/۲۰ در شهر همدان در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمدم.

نسخهٔ ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۴۵

سید محمدمهدی حسینی (زاده ۲۰ اسفند ۱۳۴۲ - همدان) مشهور به حسینی همدانی، امام جمعهٔ کرج و نماینده ولی فقیه در استان البرز است. توسط سید علی خامنه‌ای در مهرماه ۱۳۹۲ بعنوان اولین نماینده ولی فقیه در استان البرز و امام جمعه شهر کرج انتخاب شد.

زندگی نامه

اینجانب سید محمد مهدی حسینی مشهور به حسینی همدانی در ۱۳۴۲/۱۲/۲۰ در شهر همدان در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمدم. پدرم مرحوم حجت الاسلام والمسلیمن حاج سید احمد حسینی همدانی از مشاهیر اهل منبر در همدان و تهران بود و اهل مبارزه سیاسی که خاطرات سیاسی ایشان توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است. چندین بار به زندان افتادند که آخرین آن به خاطر سخنرانی در چهلم شهدای قم در تبریز منبر رفتند بعد از سخنرانی ساعتها در تبریز درگیری بود. وقتی به تهران آمدند دستگیر شدند و بعد از موجی که ایجاد شد همراه زندانیان سیاسی آزاد شدند. مادرم نیز آخرین فرزند یکی از بازاریان محترم همدان بود. دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را در تهران پشت سر گذاشتم، البته قسمتی از سال اول دبستان را در همدان خواندم. سال اوج انقلاب، من هم مثل بقیه مردم در آن شرکت داشتم البته خانواده ما به خاطر فعالیت‌های پدرم بیگانه از مبارزه و مسائل سیاسی نبود لذا شاید مقدار بیشتری در جریانات بودیم و دنبال می‌کردیم. در پخش اعلامیه و ترتیب دادن تظاهرات و راهپیمایی فعالیت‌هایی داشتیم. سال چهارم دبیرستان را که می‌خواندم به حوزه علمیه تهران مدرسه «ملاجعفر» مشهور به مدرسه آیت‌الله مجتهدی رحمه‌الله علیه رفتم. از شوق زیادی که به فراگیری دروس حوزه داشتم به سرعت مقدمات را طی کردم و از اساتید آن زمان مدرسه بهره بردم تا آخرین جلد لمعه و اصول فقه در تهران بودم و برای ابتدای رسائل و مکاسب به قم مشرف شدم. معانی بیان را خدمت آقای مهاجری، منطق حاشیه ملاعبدالله را خدمت آقای جاودان، معالم را خدمت آقای حبیبی، جلدین لمعه را خدمت آقایان حسینی، رئوفی، ضیاءآبادی، تنکابنی (میرزا ابوالقاسم فلسفی) و اصول فقه مظفر را خدمت آقای ضیاءآبادی و قسمت‌هایی از شرایع را خدمت مرحوم آقای مجتهدی تلمذ کردم. در عیدغدیر سال ۶۴ بود که در خدمت حضرت امام رضوان الله علیه معمم شدم. در سال ۶۶ با دختر خانمی از خانواده‌ای مذهبی که پدربزرگشان اهل علم و مادرشان از سادات و اصالتا اهل لنگرود بودند و نسب از سادات و اهل علم برده بودند وصلت کردم، که در طول این مدت با حوصله و سعه صدر کمک و همراه من بوده‌اند. سالی که به قم مشرف شدم (اوایل ۶۶ بود) در طبقه اول مدرسه فیضیه حجره‌ای در اختیار من گذاشته شد و مشغول به درس و بحث شدم. همه رسائل را خدمت آیت‌الله استادی خواندم حتی قسمت انسداد را که معمولا خوانده نمی‌شود، ایشان بیان کردند. مکاسب را خدمت آیت‌الله پایانی از اول تا آخر خواندم و قسمتی از آن را خدمت آیت‌الله محقق داماد. به درس کفایه که رسیدم در انتخاب استاد به وسواس افتادم، شاید بتوانم بگویم درس ۶ یا ۷ استاد کفایه را دیدم تا بالاخره از استاد گنجی کفایه را بهره بردم به اضافه اینکه نوار درس کفایه آیت‌الله العظمی فاضل را هم گوش دادم. تا به درس خارج که رسیدم همان وسواس در انتخاب برایم تکرار شد، شاید بدون اغراق یک دوره اصول از تمام اساتید خارج اصول درس گرفتم یعنی هر بابی را از استادی و یک دوره کامل اصول هم از محضر آیت‌الله العظمی تبریزی رضوان‌الله علیه و قدس‌الله روحه که استفاده‌ها بردم و درس خارج فقه هم از محضر آیت‌الله تبریزی رضوان‌الله علیه بهره بردم و همچنین بحث کتاب اجاره و قسمتی از خمس آیت‌ا‌لله جوادی آملی و تمام بحث خمس و قسمت اعظم بحث نکاح آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی استفاده بردم. به علاوه بعضی از کتب فقهی را به صورت متفرقه از بعضی از اساتید بزرگوار استفاده کرده‌ام. در ضمن مدت ۱۱ الی ۱۲ سال به طور مستمر در درس تفسیر آیت‌الله جوادی آملی شرکت کردم و همچنین از درس اسفار معظم له بهره‌مند بودم و مقداری از اشارات بوعلی را از آیت‌الله حسن‌زاده استفاده کردم. در شهریور سال ۸۱ بعد از ارتحال پدرم به درخواست مردم و بسیج و علمای منطقه تهران نو و به توصیه حضرت آیت‌الله مجتهدی به تهران نقل مکان کرده و در مسجد صاحب الزمان (عج) که قریب به ۲۰ سال پدرم در آنجا اقامه نماز و ارشاد و تبلیغ دین می‌کرد جهت ادامه راه و ارشاد و تبلیغ، مسئولیت امامت مسجد را به عهده گرفتم. که بیان فعالیت‌های مسجد، خودش فصل جدایی دارد. در دوران دفاع مقدس به صورت رزمی و تبلیغی در جنگ حضور داشتم و در تیپ امام جعفر صادق علیه السلام به عنوان معاونت تبلیغات و فرهنگی مشغول فعالیت بودم. مدتی هم مسئولیت قسمتی از پرسنلی را داشتم. بعد از جنگ و ارتحال حضرت امام (ره) استعفا دادم. در تمام مدتی که در حال خدمت در تیپ یا مسئولیت‌های دیگر بودم هرگز از درس و بحث کم نگذاشتم با اینکه گاهی از اوقات بر من بسیار سخت می‌گذشت و فشار کار و درس خسته‌ام می‌کرد. ۴ سال دبیر آموزش و پرورش در هنرستان شهید نیازی تهران به صورت قراردادی بودم و دروس ادبیات فارسی و بینش دینی و عربی را تدریس می‌کردم. بعد از تشکیل بسیج مستضعفان به دستور حضرت امام وارد بسیج شدم و تا الان هم همکاری دارم. مدت ۵ سال یا بیشتر مربی آموزش عقیدتی و نظامی بودم و در بعضی از پادگان‌ها غیر از عقیدتی، تاکتیک و اسلحه شناسی درس می‌دادم. مدتی هم عضو فدراسیون تیراندازی بودم، مدت ۱ سال که ابتدای راه اندازی شورای حل اختلاف بود، ریاست شعبه ۶۰۷ شورای حل اختلاف تهران را بر عهده داشتم که به حول و قوه الهی در طول آن مدت قریب به ۷۰۰ پرونده رسیدگی شد.