اسوه هجرت
شاگرد کفاش کتاب خوان
در پنجم آبان سال 1304 در خانواده ای متدین، كودكی پا به عرصه گیتی نهاد؛ نام نوزاد را هاشم نهادند. پدرش مرحوم غلامحسین، كه مردی بسیار زاهد بود، به شغل كفّاشی اشتغال داشت. وی از كودكی كمك كار پدرش بود، ولی علاقه وافر او به مطالعه، زبانزد مردم بود تا این كه در مكتب خانه به تحصیل معارف قرآنی و ادبی پرداخت. بزرگان آن دیار، سیمای شاگرد كفاشی را كه در كنار میز كار، كتابی را گشوده و پس از هر دوخت و تعمیر، نگاهی به كتاب می اندازد در خاطرشان ثبت كرده اند. پشتكار او سبب جلب نظر علمای آن دیار گردید و آنان را به اندیشه واداشت تا زمینه پرورش علمی و اخلاقی ایشان را در نوجوانی فراهم سازند. سرانجام، پدر ایشان را متقاعد ساختند تا فرزندش در حوزه علمیّه مشغول به تحصیل شود. البته كسب موافقت پدر، با دشواری همراه بود؛ زیرا برای تأمین معاش، نیازمند یاری فرزند بود.
محصلِ استاد
حوزه علمیه سبزوار از دوره حكیم حاج ملّا هادی سبزواری - كه از اعاظم فلاسفه و حكمای اسلامی قرن سیزدهم بود - مركز ادیبان و فرزانگان به شمار می رفته است. هاشم ضمن تحصیل در این حوزه، زبان عربی تدریس می نمود و درآمد آن را به پدر می داد تا سهمی در تأمین هزینه زندگی داشته باشد. اشتیاق او به فراگیری ادبیات عرب و عجم باعث شد تا او خود را در همان اوان جوانی به درجه استادی در مدارس علمیه فخریه و... رساند و مراتب تحصیلی را از مقدمات ادبی و سطح فقه و اصول را نزد علمای معروف سبزوار طی كند؛ همچون: حجج اسلام: استاد فاضل و قاضی و از محضر استاد حجةالاسلام والمسلمین فاضل هاشمی منطق، فلسفه، فقه و... را فراگرفت.
تأسیس انجمن تبلیغات اسلامی
ایشان علاوه بر فعالیت های علمی، با همكاری استاد فخرالدین حجازی و شاعر گرانمایه، استاد حمید سبزواری انجمن تبلیغات اسلامی را تأسیس كرد تا در هدایت نسل جوان نقشی ایفا نماید؛ اما در كنار اشتغالات علمی و اجتماعی، از تهذیب و تخلّق به فضائل غافل نبود.
هجرت اول
حضور ایشان در سبزوار، محیطی علمی و معنوی فراهم نموده بود؛ ولی او كه شوق و عطش آموختن داشت، پس از اتمام دروس سطح در سال 1332، برای ادامه تحصیل به شهر مقدس قم مهاجرت كرد. در حوزه علمیه قم، در دروس فقه و اصول مرحوم آیةالله العظمی حسین بروجردی شركت كرد و با آغاز دروس حضرت امام خمینی(قدس سره) از شاگردان كوشا و برجسته ایشان بود. همزمان، از دروس فلسفه مرحوم استاد و علامه طباطبائی فیض وافر می برد. شیفتگی ایشان به رشته های گوناگون، به حدّی بود كه سال ها به فقه، اصول، فلسفه، كلام، عقاید و تفسیر اشتغال داشت و محفل دروس خصوصی برپا می كرد. بسیاری از فضلاء و مسئولان كنونی مرهون مقام علمی ایشان هستند؛ از جمله حضرات حجج اسلام: نور مفیدی (امام جمعه گرگان)، محمدی ری شهری، شریعتی سبزواری، باغانی، مروی و استاد محمد فیاض. و طلاب سبزواری مانند: حضرات حجج اسلام: شیخ عباس مقیسه ای و شیخ حسین مقیسه ای محضر دروس پرمحتوای ایشان را در مسجد امام حسن عسكری(ع) درك كرده اند و از احاطه علمی و نقادی ایشان نكاتی را نقل می كنند.
هجرت دوم
هجرت دیگر ایشان به حوزه علمیه ولی عصر(عجّ) شهر خوانسار، در سال 1362 بود كه به دعوت مؤسّس آن حوزه، حضرت حجةالاسلام والمسلمین ابن الرضا، برای تدریس انجام گرفت. این حركت ایثار گرانه از ایشان، برای مبلغان و اساتید، «اسوه هجرت» و الگوی شایسته ای ساخته بود؛ برخی از مراجع با شناخت از مراتب علمی ایشان، اظهار می داشتند: «تدریس در قم» آینده درخشان در پی دارد و هجرت به حوزه شهرستان، یك ایثار و مخالفت با هوای نفس است.» ایشان از بدو هجرت به حوزه علمیه خوانسار تا لحظه عروج، به مدت 13 سال، دروس حوزوی را از مقدمات تا سطح و خارج اصول و فقه و حكمت تدریس می نمود.
فعالیت سیاسی
در عرصه های گوناگون سیاسی، قبل و پس از انقلاب، فعال بود. پس از ارائه دیدگاه حكومت اسلامی از سوی امام خمینی (ره) در سال 1342 ش، ایشان نیز به تبلیغ و ترویج اندیشه های امام راحل و موضع گیری صریح در برابر نظام طاغوت پرداخت. به این جهت، چند ماه از سوی مأموران ساوك دستگیر و به زندان قزل قلعه تهران منتقل گردید. در سال 56 با اوج گیری نهضت، با امضای نامه ها و اعلامیه های افشاگرانه جامعه مدرسین قم بر ضدّ سیاست های نظام طاغوت، به تكلیف شرعی و انقلابی خود عمل می كرد. از جمله حضور مؤثر ایشان كه در كتاب نهضت روحانیون ایران آمده، عبارت است از: الف - امضای اعلامیه جمعی از علما و اساتید حوزه علمیه قم به مناسبت روز همبستگی ملت ایران با كارگران و كارمندان اعتصابی صنعت نفت، آذر 1357؛ ب - امضای متن استفتای كسب تكلیف از مراجع (آیةالله میلانی و مرعشی نجفی) جهت تبلیغ ماه رمضان و تجلیل از امام در تبعید، شعبان 1384 ه. ق؛ ج - امضای نامه سرگشاده جمعی از فضلای حوزه علمیه قم علیه هویدا و اقدامات او در سال 1343 ش. در اعتراض به تبعید امام خمینی به تركیه، سال 1344؛ د - نامه به محضر امام خمینی در هنگام انتقال از تركیه به عتبات عراق و آرزوی بازگشت؛ ه - تلگراف فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم به محضر امام در محل تبعید.
رحلت
حضرت آیةالله تقدیری در نیمه پنجمین شب ماه رجب 1417، (28 آبان 1375) و در پایان تهجد سحرگاهان ندای حق را پاسخ گفت و با گذاشتن دستان بر روی قلب، در سرای خویش با دلی آرام و ضمیری مطمئن، به مهمانی ملائك شتافت و به یكی از آرزوهای دیرینه خود، یعنی رحلت در ماه رجب، نائل آمد.