۱٬۲۵۶
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «پنجاه روز بود نیروها مرخصی نرفته بودند. یازده گردان توی اردوگاه سد دز داشتیم که آموزش دیده بودند، تجدید آموزش هم شده بودند. اما از عملیات خبری نبود. نیروها می گفتند «برمی گردیم عقب. هر وقت عملیات شد خبرمون کنین.» عصبانی بودم. '''رفتم پیش آقا مهدی...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|