ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «بانوان عشایر که با تجربه اربعین روزی ۲ هزار ماسک دوختند»

از قصه‌ی ما
بدون خلاصه ویرایش
سطر ۱: سطر ۱:
{| class="wikitable"
|+
|-
| [https://www.mehrnews.com/photo/4964990/ تصاویر بیشتر]
|}
مستان جوذن، بانوی جهادگر قشقایی می‌گوید: چهار سالی است که در مسیر پیاده‌روی اربعین به زائران خدمت‌رسانی می‌کنیم. سال قبل با تعدادی از خانم‌ها ۴۰۰ بالش برای موکب دوختیم و امسال با همت همان‌ خیاط‌ها کارگاه دوخت ماسک راه‌اندازی شد.  
مستان جوذن، بانوی جهادگر قشقایی می‌گوید: چهار سالی است که در مسیر پیاده‌روی اربعین به زائران خدمت‌رسانی می‌کنیم. سال قبل با تعدادی از خانم‌ها ۴۰۰ بالش برای موکب دوختیم و امسال با همت همان‌ خیاط‌ها کارگاه دوخت ماسک راه‌اندازی شد.  


سطر ۱۳: سطر ۸:
== تاسیس مهدیه چندمنظوره برای اهالی ==
== تاسیس مهدیه چندمنظوره برای اهالی ==
جوذن با اشاره به آنچه بعد از جنگ برایش رخ داد می‌گوید: «۱۶سالم بود که جنگ تمام شد. در شهرک صدرا و محل ییلاق ما مسجدی نبود. طوری بود که برای ختم قرآن، دعا و مراسمات باید به شهرک جوادیه می‌رفتیم. برادرم ایده‌ ساخت مسجد در شهرک پردیس را مطرح کرد و خودش زمینی خرید و ساخت‌وساز مسجد امام حسن(ع) را انجام داد. مجموعه‌ی فرهنگی- مذهبی مهدیه عشایر صدرا را سال ۱۳۸۶ تأسیس کردیم. ابتدا می‌خواستیم یک درمانگاه هم بسازیم و بقیه‌اش برای فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی باشد. اما وقتی بیمارستان پیوند اعضا به این شهرک آمد و بیمارستان شناخته‌شده‌ خاورمیانه شد، از ایده ساختن درمانگاه منصرف شدیم. غریب بودن مریض‌ها و همراهان‌شان که از شهرهای دور و نزدیک می‌آمدند و کنار خیابان چادر می‌زدند، جرقه‌ای بود تا سوله‌ای که از قبل ساخته ‌بودیم، تبدیل به خیریه‌ همراه بیماران کنیم. بیماران پیوندی قبل از اینکه بخواهند پیوند بزنند، یکی دو ماه باید بروند و بیایند و اغلب همراهان‌شان اسکان ندارند و از شهرها‌ و حتی کشورهای دیگر به اینجا می‌آیند.»
جوذن با اشاره به آنچه بعد از جنگ برایش رخ داد می‌گوید: «۱۶سالم بود که جنگ تمام شد. در شهرک صدرا و محل ییلاق ما مسجدی نبود. طوری بود که برای ختم قرآن، دعا و مراسمات باید به شهرک جوادیه می‌رفتیم. برادرم ایده‌ ساخت مسجد در شهرک پردیس را مطرح کرد و خودش زمینی خرید و ساخت‌وساز مسجد امام حسن(ع) را انجام داد. مجموعه‌ی فرهنگی- مذهبی مهدیه عشایر صدرا را سال ۱۳۸۶ تأسیس کردیم. ابتدا می‌خواستیم یک درمانگاه هم بسازیم و بقیه‌اش برای فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی باشد. اما وقتی بیمارستان پیوند اعضا به این شهرک آمد و بیمارستان شناخته‌شده‌ خاورمیانه شد، از ایده ساختن درمانگاه منصرف شدیم. غریب بودن مریض‌ها و همراهان‌شان که از شهرهای دور و نزدیک می‌آمدند و کنار خیابان چادر می‌زدند، جرقه‌ای بود تا سوله‌ای که از قبل ساخته ‌بودیم، تبدیل به خیریه‌ همراه بیماران کنیم. بیماران پیوندی قبل از اینکه بخواهند پیوند بزنند، یکی دو ماه باید بروند و بیایند و اغلب همراهان‌شان اسکان ندارند و از شهرها‌ و حتی کشورهای دیگر به اینجا می‌آیند.»
[[پرونده:Ashayer2.jpg|بندانگشتی|چپ]]
[[پرونده:Ashayerfars2.png|بندانگشتی|چپ]]
[[پرونده:Ashayerfars2.png|بندانگشتی|چپ]]
== دیروز برای اربعین، امروز برای سلامت ==
== دیروز برای اربعین، امروز برای سلامت ==
۱۸۳

ویرایش