ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «وحید جوان‌ترین محافظ شهید سردار سلیمانی چگونه انتخاب شد؟»

از قصه‌ی ما
بدون خلاصه ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''ناگفته‌های برادر جوان‌ترین محافظ شهید سردار سلیمانی؛ وحید چگونه انتخاب ش...» ایجاد کرد)
 
سطر ۷: سطر ۷:
هیئت وحید و دوستانش اول سیار بود و بعد با وقف خانه‌ای مکانشان ثابت شد. بچه‌ها هر هفته منزل یکی جمع می‌شدند و مراسم سینه زنی و دعا برپا می‌شد، بچه‌های هیئت خیلی زود به نتیجه رسیدند که اسم هیئت را عشاق الزهرا بگذارند… از همین روزها زندگی وحید با هیئت عجین شد یادم هست بعضی وقت‌ها پدرم به شوخی به وحید می‌گفت: بابا جان الان که مناسبتی نیست، این هیئت‌های شما کجا هستند که همیشه مراسم دارن! بعدها پاتوق وحید هیئت موج الحسین و بیت الشهدای شهر ری شد. آنجا هم دوستان زیادی پیدا کرد. تعدادی از دوستانش را ما بعد از شهادتش شناختیم. جاذبه وحید خیلی زیاد بود. توی جمع‌های دوستانه و خانوادگی محور بود. پای وحید از حوزه ٣٦٩ بسیج امام حسین بن علی به راهیان نور باز شد. همه وقت وحید با هیئت و ورزش برنامه‌ریزی می‌شد. شنا و فوتسال هم از ورزش‌هایی بود که وحید در آنها فعال بود.
هیئت وحید و دوستانش اول سیار بود و بعد با وقف خانه‌ای مکانشان ثابت شد. بچه‌ها هر هفته منزل یکی جمع می‌شدند و مراسم سینه زنی و دعا برپا می‌شد، بچه‌های هیئت خیلی زود به نتیجه رسیدند که اسم هیئت را عشاق الزهرا بگذارند… از همین روزها زندگی وحید با هیئت عجین شد یادم هست بعضی وقت‌ها پدرم به شوخی به وحید می‌گفت: بابا جان الان که مناسبتی نیست، این هیئت‌های شما کجا هستند که همیشه مراسم دارن! بعدها پاتوق وحید هیئت موج الحسین و بیت الشهدای شهر ری شد. آنجا هم دوستان زیادی پیدا کرد. تعدادی از دوستانش را ما بعد از شهادتش شناختیم. جاذبه وحید خیلی زیاد بود. توی جمع‌های دوستانه و خانوادگی محور بود. پای وحید از حوزه ٣٦٩ بسیج امام حسین بن علی به راهیان نور باز شد. همه وقت وحید با هیئت و ورزش برنامه‌ریزی می‌شد. شنا و فوتسال هم از ورزش‌هایی بود که وحید در آنها فعال بود.


وحید سال ١٣٩١ دیپلمش را گرفت و در آزمون سراسری رشته مدیریت امور بانکی قبول شد. از طرفی دیگر هم وحید دوست داشت وارد دانشگاه افسری بشود. بین دو راهی مانده بود اما از اخلاق‌های خوب وحید مشورت بود. وحید با مشورت و تحقیق و آگاهی کامل وارد دانشگاه امام حسین شد. خب برای هر کسی راحت تر هست که یک شغل اداری دولتی داشته باشد و وحید هم کسی نبود که نداند کار کردن در حوزه نظامی چه سختی‌هایی دارد. می‌دانست که ممکن است در مناطق مرزی خدمت کند. به سختی‌های کاری که می‌خواست انتخاب کند واقف بود اما با آگاهی کامل نسبت به آسایش یک رشته دولتی با درآمد بهتر، وارد دانشگاه افسری شد.حوزه‌ای را انتخاب کرد که سخت‌تر بود و کسی که با خدا معامله کند اجرش را زود می بیند.
'''وحید سال ١٣٩١ دیپلمش را گرفت و در آزمون سراسری رشته مدیریت امور بانکی قبول شد. از طرفی دیگر هم وحید دوست داشت وارد دانشگاه افسری بشود. بین دو راهی مانده بود اما از اخلاق‌های خوب وحید مشورت بود. وحید با مشورت و تحقیق و آگاهی کامل وارد دانشگاه امام حسین شد. خب برای هر کسی راحت تر هست که یک شغل اداری دولتی داشته باشد و وحید هم کسی نبود که نداند کار کردن در حوزه نظامی چه سختی‌هایی دارد. می‌دانست که ممکن است در مناطق مرزی خدمت کند. به سختی‌های کاری که می‌خواست انتخاب کند واقف بود اما با آگاهی کامل نسبت به آسایش یک رشته دولتی با درآمد بهتر، وارد دانشگاه افسری شد.حوزه‌ای را انتخاب کرد که سخت‌تر بود و کسی که با خدا معامله کند اجرش را زود می بیند.'''


اولین مأموریت وحید اسفند ١٣٩٣ یا فروردین ٩٤ بود. توی همین مأموریت اول نزدیک بود وحید شهید بشود. سال ٩٤ درگیری‌های سوریه خیلی شدید بود و حتی به دمشق هم رسیده بود. روز سوم یا چهارم حضور وحید یک راکت به ساختمانی که وحید و دوستانش در آن مستقر بودند اصابت می‌کند که خوشبختانه چند دقیقه قبل تر همه بچه‌ها مقر را ترک کرده بودند.
اولین مأموریت وحید اسفند ١٣٩٣ یا فروردین ٩٤ بود. توی همین مأموریت اول نزدیک بود وحید شهید بشود. سال ٩٤ درگیری‌های سوریه خیلی شدید بود و حتی به دمشق هم رسیده بود. روز سوم یا چهارم حضور وحید یک راکت به ساختمانی که وحید و دوستانش در آن مستقر بودند اصابت می‌کند که خوشبختانه چند دقیقه قبل تر همه بچه‌ها مقر را ترک کرده بودند.