ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «"پزشکی مردمانه در همدان" علاج دردهای دیروز و امروز»

از قصه‌ی ما
بدون خلاصه ویرایش
سطر ۱: سطر ۱:
'''"پزشکی مردمانه در همدان" علاج دردهای دیروز و امروز'''
== "پزشکی مردمانه در همدان" علاج دردهای دیروز و امروز ==


"پزشکی مردمانه همدان" شامل نسخه‌های طبی متداول در روزگاران گذشته است که گردآورنده در سال های ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۴ با دستان خالی و پرتوان به صورت میدانی و مراجعه به اشخاصی که سررشته ای در امور طب و طبابت داشته اند، جمع‌آوری کرده است.  
"پزشکی مردمانه همدان" شامل نسخه‌های طبی متداول در روزگاران گذشته است که گردآورنده در سال های ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۴ با دستان خالی و پرتوان به صورت میدانی و مراجعه به اشخاصی که سررشته ای در امور طب و طبابت داشته اند، جمع‌آوری کرده است.  


'''انواع پزشکی در همدان'''
== انواع پزشکی در همدان ==
این اشخاص شامل حکیم، رگ گیر، حجامت گر، ماما، شکسته بند، سلمانی، مظاطه و دعانویس ها بودند که در کوی و برزنهای نظربیگ، جولان، گازران، سرگذر، مصلی، محله حاجی، درویش آباد، چشمه کوره، قلعه سبزی، کوی ارامنه، کوچه کلیمیان زندگی می کرده اند که گردآورنده آنها را یافته و از طرفی با پیرزنان و پیرمردان هم کلام شده وگفته های آنان را مکتوب کرده است.  
این اشخاص شامل حکیم، رگ گیر، حجامت گر، ماما، شکسته بند، سلمانی، مظاطه و دعانویس ها بودند که در کوی و برزنهای نظربیگ، جولان، گازران، سرگذر، مصلی، محله حاجی، درویش آباد، چشمه کوره، قلعه سبزی، کوی ارامنه، کوچه کلیمیان زندگی می کرده اند که گردآورنده آنها را یافته و از طرفی با پیرزنان و پیرمردان هم کلام شده وگفته های آنان را مکتوب کرده است.  


'''حکیم'''
== حکیم ==
 
مردم همدان به پزشک حکیم می گفتند و از زمان های بسیار قدیم، همدان مرکز طب و طبابت بوده و همه مراحل طب سنتی در این شهر اجرا و تعلیم می شده است.
مردم همدان به پزشک حکیم می گفتند و از زمان های بسیار قدیم، همدان مرکز طب و طبابت بوده و همه مراحل طب سنتی در این شهر اجرا و تعلیم می شده است.


سطر ۱۴: سطر ۱۳:
شال ترمه به کمر می بستند و در پَر کمرشان یک لوله کاغذ سفید قرار می دادند، داخل جیبشان قلمدان بود و سوار بر اسب یا الاغ به عیادت بیماران می رفتند و صبح ها، عصرها و گاهی هم شبها مشغول معاینه و مداوای مریض های خود می شدند.
شال ترمه به کمر می بستند و در پَر کمرشان یک لوله کاغذ سفید قرار می دادند، داخل جیبشان قلمدان بود و سوار بر اسب یا الاغ به عیادت بیماران می رفتند و صبح ها، عصرها و گاهی هم شبها مشغول معاینه و مداوای مریض های خود می شدند.


'''محکمه'''
== محکمه ==


مردم همدان به مطب محکمه می گفتند در محکمه ها اینگونه بیمار را معاینه می کردند؛ به محض وارد شدن بیمار به درون اتاق، او را پیش حکیم که روی زمین نشسته بود و در زیرش تشک ترمه و پشتش چند عدد متکا و گاهی پشتی بود، می بردند و در مقابل او روی فرش می نشاندند.
مردم همدان به مطب محکمه می گفتند در محکمه ها اینگونه بیمار را معاینه می کردند؛ به محض وارد شدن بیمار به درون اتاق، او را پیش حکیم که روی زمین نشسته بود و در زیرش تشک ترمه و پشتش چند عدد متکا و گاهی پشتی بود، می بردند و در مقابل او روی فرش می نشاندند.
سطر ۲۳: سطر ۲۲:




'''کلخه'''
== کلخه ==


اولین دارویی که حکیم به بیمار خود می داد جوشانده بود که اغلب از این ترکیبها بود: گل بنفشه، فلوس، ترنجبین، شکر سرخ، بعد دوای اماله یا تنقیه می داد، بعد داروی "کُلخه" یعنی چیزی که به پیشانی و یا روی سینه بیمار بمالند.
اولین دارویی که حکیم به بیمار خود می داد جوشانده بود که اغلب از این ترکیبها بود: گل بنفشه، فلوس، ترنجبین، شکر سرخ، بعد دوای اماله یا تنقیه می داد، بعد داروی "کُلخه" یعنی چیزی که به پیشانی و یا روی سینه بیمار بمالند.
سطر ۳۱: سطر ۳۰:
'''بیمار این دستورها را اجرا می کرد و بعد از چند روز که علائم و نشانه های بیماری مشخص شد مراجعه می کرد، آنگاه حکیم دواهای اصلی را برای درمان کلی می داد.'''
'''بیمار این دستورها را اجرا می کرد و بعد از چند روز که علائم و نشانه های بیماری مشخص شد مراجعه می کرد، آنگاه حکیم دواهای اصلی را برای درمان کلی می داد.'''


'''دواخانه'''
== دواخانه ==


مردم همدان به داروخانه، دواخانه می گفتند. روال چنین بود که بعد از اینکه حکیم نسخه را به دست بیمار ناخوش می داد او به دواخانه که گاهی در داخل محکمه همان حکیم بود مراجعه می کرد و دواهای خود را می گرفت و به خانه می آمد و به دستورهای حکیم عمل می کرد.
مردم همدان به داروخانه، دواخانه می گفتند. روال چنین بود که بعد از اینکه حکیم نسخه را به دست بیمار ناخوش می داد او به دواخانه که گاهی در داخل محکمه همان حکیم بود مراجعه می کرد و دواهای خود را می گرفت و به خانه می آمد و به دستورهای حکیم عمل می کرد.


'''حق العلاج و حق القدم'''
== حق العلاج و حق القدم ==


مردم همدان به ویزیت، حق العلاج و حق القدم می گفتند و حکیم ها هیچ گاه به میزان آن اهمیت نمی دادند و هر چه بیمار می داد قبول کرده  و اعتراضی نمی کردند؛ حتی اگر وضع مالی بیمار نامناسب بود علاوه براینکه حق العلاج نمی گرفتند داروی رایگان هم از خودشان می دادند.
مردم همدان به ویزیت، حق العلاج و حق القدم می گفتند و حکیم ها هیچ گاه به میزان آن اهمیت نمی دادند و هر چه بیمار می داد قبول کرده  و اعتراضی نمی کردند؛ حتی اگر وضع مالی بیمار نامناسب بود علاوه براینکه حق العلاج نمی گرفتند داروی رایگان هم از خودشان می دادند.